ساقه مغز؛ فصل هشتم کتاب نوروآناتومی بالینی
کتاب الکترونیکی «پرسشهای چند گزینهای علوم اعصاب شامل تمامیمباحث نوروآناتومی»
انتشارات: موسسه آموزشی تالیفی ارشدان
تعداد صفحه: ۸۴
این کتاب شامل تمامیپرسشهای نوروآناتومیدکتری علوم اعصاب از سال ۱۳۸۷ تا سال ۱۴۰۰ همراه پاسخ کلیدی پرسشها
آزمون شامل ۲۵ پرسش است.
ساقه مغز قسمت ساقه مانندی از مغز است که نخاع را به مغز جلویی متصل میکند. از پایین به بالا از سه قسمت بصل النخاع، پونز و مغز میانی تشکیل شده است. مغز میانی در بالا با نیمکرههای مغزی پیوسته است و بصل النخاع در پایین با نخاع پیوسته است. ساقه مغز در حفره جمجمه خلفی قرار دارد. سطح شکمیآن بر روی شیپور قرار دارد. در خلفی، پونز و مدولا توسط حفره بطن چهارم از مخچه جدا میشوند.
ساقه مغز مانند نخاع از رشتههای عصبی و سلولهای عصبی تشکیل شده است. بیشتر رشتههای عصبی در ساقه مغز به صورت طولی به شکل مجاری مانند طناب نخاعی قرار گرفته اند. اما سلولهای عصبی ساقه مغز یک توده مرکزی واحد از ماده خاکستری مانند نخاع را تشکیل نمیدهند. بلکه بیشتر آنها برای تشکیل هستههای به خوبی تعریف شده جمع میشوند. ساقه مغز علاوه بر دستگاهها و هستههایی که به خوبی مشخص شدهاند، از سیستم منتشر سلولهای عصبی و رشتههای عصبی به نام تشکیل شبکهای تشکیل شده است. کانال مرکزی نخاع به سمت بالا در قسمت تحتانی ساقه مغز ادامه مییابد و سپس گشاد میشود و به سمت پشتی حرکت میکند تا بطن چهارم را تشکیل دهد.
ساقه مغز چهار وظیفه اصلی زیر را انجام میدهد:
• مسیری را برای مسیرهای مختلف صعودی و نزولی فراهم میکند که نخاع را به قسمتهای مختلف مغز جلویی متصل میکند.
• دارای مراکز مهم رفلکس اتونومیک (مراکز حیاتی) مرتبط با کنترل ضربان قلب تنفس و فشار خون است.
• حاوی سیستم فعال کننده شبکه ای است که هوشیاری را کنترل میکند.
• حاوی هستههای مهم ده عصب جمجمه ای آخر (یعنی سوم تا دوازدهم) است.
توجه: ضایعات مخرب دو طرفه ساقه مغز به دلیل آسیب به “مراکز حیاتی” که تنفس، ضربان قلب و فشار خون را کنترل میکنند، کشنده هستند. اختلال در سیستم فعال کننده شبکه ای منجر به از دست دادن تدریجی هوشیاری و به دنبال آن بی حالی و کما میشود.
بصل النخاع
بصل النخاع ادامه مستقیم رو به بالا طناب نخاعی است که از فورامن مگنوم تا مرز پایینی پل امتداد دارد. پایین ترین قسمت ساقه مغز را تشکیل میدهد و تقریباً به صورت عمودی در قسمت قدامیحفره جمجمه خلفی بین شاخک (سطح فوقانی پایه اکسیپوت) در جلو و دریچه مخچه در پشت قرار دارد.
بصل النخاع به شکل یک مخروط بریده (شبیه لامپ) است از این رو نام جایگزین آن ‘bulb’ (ر.ک. فلج bulbar) است.
طول بصل النخاع حدود ۳ سانتی متر، عرض ۲ سانتی متر (در پهن ترین قسمت) و ۱.۲۵ سانتی متر ضخامت دارد.
مدولا دارای مراکز حیاتی است که برای زندگی ضروری هستند. اینها عبارتند از: (الف) مرکز قلب، (ب) مرکز وازوموتور، و (ج) مرکز تنفس.
مدولا به چهار عصب آخر جمجمه متصل میشود.
قسمت پایین مدولا مانند نخاع شامل کانال مرکزی است. در قسمت فوقانی بصل النخاع این کانال گشاد میشود و به صورت پشتی حرکت میکند تا قسمت تحتانی بطن چهارم را تشکیل دهد. بنابراین، مدولا به یک قسمت بسته تحتانی و یک قسمت باز فوقانی تقسیم میشود.
مروری بر اجزای ساختاری مدولا و عملکرد آنها در جدول ۸.۱ ارائه شده است.
جدول ۸.۱
اجزای ساختاری و عملکردهای بصل النخاع
اجزاء | کارکرد |
ماده خاکستری | |
• Nucleus gracilis و nucleus cuneatus | احساسات حس عمقی آگاهانه را به تالاموس منتقل کنید |
• هستههای زیتون | اطلاعات مرتبط با حرکت ارادی ماهیچهها را به مخچه منتقل کنید |
• مراکز حیاتی | |
– مرکز قلب | ضربان قلب و نیروی انقباض را تنظیم میکند |
– مرکز وازوموتور | توزیع جریان خون در عروق را تنظیم میکند |
– مرکز تنفسی | حرکات تنفسی را تنظیم میکند |
• هستههای چهار عصب جمجمه آخر (IX، X، XI و XII) | به فصل ۹ مراجعه کنید |
• سایر هستهها | اطلاعات حسی صعودی را از نخاع به مراکز بالاتر منتقل کنید |
ماده سفید | |
• مسیرهای صعودی و نزولی | نخاع را با سایر قسمتهای مغز (به این طرف و آن طرف) وصل کنید. |
هم بستگی کلینیکی
• از آنجایی که مدولا دارای مراکز حیاتی است، آسیب به آن معمولا کشنده است. مرکز تنفسی به ویژه در برابر فشرده سازی و فلج اطفال با نارسایی تنفسی بعدی آسیب پذیر است.
• فلج پیازی با فلج ماهیچههایی مشخص میشود که توسط چهار عصب آخر جمجمه ای که از بصل النخاع ایجاد میشود تامین میشود.
ویژگیهای خارجی
مدولا توسط شکاف میانی قدامیو شیار میانی خلفی به دو نیمه متقارن راست و چپ تقسیم میشود (شکل ۸.۱).
شکل. ۸.۱ ویژگیهای خارجی در قسمت قدامی(شکمی) ساقه مغز. به اتصال آخرین اعصاب جمجمه ای توجه کنید.
شقاق میانی قدامیدر زیر با شکاف مربوطه روی نخاع ممتد است و در بالای آن به یک فرورفتگی مثلثی کوچک به نام فورامن سکوم در مرز پایینی پونز ختم میشود. در قسمت پایینی خود با دستههای الیافی که به صورت مورب از یک طرف به طرف دیگر عبور میکنند، منقطع میشود.
شیار میانی خلفی در زیر با شیار متناظر طناب ادامه مییابد و فقط در نیمه پایینی مدولا وجود دارد. بالای لبهای آن از هم جدا میشوند و مرزهای یک ناحیه مثلثی، قسمت پایینی کف بطن چهارم را تشکیل میدهند.
هر نیمه از بصل النخاع با دو شیار قدامیو خلفی کناری مشخص میشود که ادامه مستقیم شیارهای بند ناف به سمت بالا هستند.
شیار قدامیدر امتداد مرز جانبی هرم امتداد یافته و در امتداد آن ریشههای عصب هیپوگلوسال (XII جمجمه) بیرون میآید.
شیار خلفی جانبی بین زیتون و دمگل مخچه تحتانی قرار دارد و در امتداد آن ریشههای اعصاب گلوسوفارنژیال (IX)، واگ (X) و فرعی (XI) بیرون میآید.
شیارهای قدامیو خلفی جانبی با ریشههای عصبی سطح هر نیمه از بصل النخاع را به قسمتهای قدامی، خلفی و جانبی مانند قسمت نخاع تقسیم میکنند.
ویژگیهای قسمت قدامی(شکمی) مدولا (شکل ۸.۱)
جنبه شکمیمدولا ویژگیهای زیر را نشان میدهد:
• اهرام. این دو ارتفاع دراز هستند، یکی در دو طرف شکاف میانی قدامیو توسط الیاف قشر نخاعی (هرمی) ایجاد میشوند. بیشتر این فیبرها در حدود (۷۵٪) در قسمت پایین مدولا به طرف مقابل (دکوساسیون هرمی) عبور میکنند و سپس به صورت دستگاه کورتیکو نخاعی جانبی در ستون سفید جانبی طناب نخاعی فرود میآیند. حدود ۲۰% از الیاف متقاطع نشده به عنوان مجرای قشر نخاعی قدامیدر ستون سفید قدامینخاع به سمت پایین کشیده میشوند. ۵% باقیمانده همراه با الیاف متقاطع نشده در ستون سفید جانبی نخاع به سمت پایین میروند (شکل ۸.۲).
شکل. ۸.۲ نشان دادن دکوسوس مجاری هرمی(قشری نخاعی) در قسمت تحتانی بصل النخاع و محل مجاری قشر نخاعی جانبی و قدامیدر طناب نخاعی. (P = هرم.)
• زیتون. این ارتفاعات بیضی شکل، خلفی جانبی به اهرام هستند و توسط توده ای از ماده خاکستری زیرین به نام هسته زیتونی تحتانی تولید میشوند.
• ریشههای عصب هیپوگلوسال. اینها از شیار قدامیجانبی بین هرم و زیتون بیرون میآیند.
• ساقههای مخچه تحتانی. اینها دستههای ضخیمیاز الیاف هستند که در خلف جانبی زیتون قرار دارند و بصل النخاع را به مخچه متصل میکنند.
• ریشههای اعصاب جمجمه ای نهم، هشتم و یازدهم (قسمت جمجمه ای). اینها از طریق شیار خلفی جانبی بیرون میآیند که زیتون را از دمگل مخچه تحتانی جدا میکند.
ویژگیهای قسمت خلفی (پشتی) مدولا (شکل ۸.۳)
قسمت پشتی بصل النخاع به خوبی به دو قسمت باز و بسته تحتانی مشخص شده است.
شکل. ۸.۳ ویژگیهای خارجی در قسمت خلفی (پشتی) ساقه مغز. به ویژگیهای کف بطن چهارم توجه کنید.
ویژگیهای قسمت بسته
قسمت بسته، در دو طرف شیار میانی خلفی، سه ارتفاع طولی را نشان میدهد. از میانی به جانبی اینها عبارتند از: fasciculus gracilis، fasciculus cuneatus و دمگل مخچه تحتانی. انتهای فوقانی fasciculus gracilis و fasciculus cuneatus به ترتیب به دلیل هستههای زیرینی به همین نام، به شکل توبرکلهای gracile و cuneate منبسط میشوند.
ارتفاع دیگری که در سمت سل میخی وجود دارد، غده سینرئوم است که توسط هسته نخاعی عصب سه قلو ایجاد میشود.
ویژگیهای قسمت باز
قسمت باز مدولا قسمت پایینی کف بطن چهارم را تشکیل میدهد که تعدادی ویژگی مانند شیار میانی، مثلثهای هیپوگلاس و واگ، نواحی دهلیزی، ناحیه پسترما، استریا مدولاریس و غیره را نشان میدهد (شکل ۸.۳). برای جزئیات به کف بطن چهارم در صفحه ۱۲۲ مراجعه کنید.
ساختار داخلی
همانطور که در نخاع، در بصل النخاع نیز، ماده سفید توده مرکزی ماده خاکستری را احاطه کرده است، اما در دومی، ماده خاکستری به هستههایی تقسیم میشود که توسط رشتههای عصبی از هم جدا میشوند. ساختار داخلی مدولا با بررسی مقاطع عرضی آن در چهار سطح زیر به خوبی درک میشود:
• در سطح بحث از اهرام.
• در سطح بحث از lemnisci داخلی.
• در سطح زیتون.
• در سطح پایین تر از pons.
مقطع عرضی بصل النخاع در سطح دکوساسیون هرمی(دکوساسیون حرکتی بزرگ)
بخش در این سطح از نیمه تحتانی بصل النخاع میگذرد و بسیار شبیه به قسمت نخاع است. با این حال، ویژگیهای مهم زیر در این سطح مشاهده میشود (شکل ۸.۴):
شکل. ۸.۴ برش عرضی از طریق قسمت بسته تحتانی بصل النخاع در سطح دکوساسیون هرمی.
• Nucleus gracilis و nucleus cuneatus به صورت نوار باریکی مانند برآمدگی از قسمت خلفی ماده خاکستری مرکزی ظاهر میشوند.
• راس شاخ خلفی متورم میشود و هسته مجرای نخاعی عصب سه قلو را تشکیل میدهد. این ادامه رو به بالا از ماده ژلاتینوزا در ستون خاکستری خلفی نخاع است.
• مجرای نخاعی عصب سه قلو دسته ای از الیاف است که بر روی هسته دستگاه نخاعی عصب سه قلو پوشانده شده است.
• بحث از مجاری هرمیمهمترین ویژگی مدولا در این سطح است. حدود ۷۵ درصد الیاف مجرای هرمیبه سمت عقب و در طول خط وسط کشیده میشوند تا به ستون سفید جانبی طرف مقابل طناب نخاعی برسند، جایی که به عنوان دستگاه قشر نخاعی به سمت پایین میروند. در انجام این کار، شاخهای قدامیاز ماده خاکستری مرکزی جدا میشوند.
• هر شاخ قدامیجدا شده برای تشکیل هسته نخاعی عصب جانبی و هسته فوق نخاعی عصب اول گردنی تقسیم میشود. هسته عصب جانبی به سمت پایین تا قسمت پنجم ستون فقرات گردنی گسترش مییابد. هسته فوق نخاعی فیبرهای وابران اولین عصب گردنی را منتشر میکند و در بالا با هسته عصب هیپوگلوسال پیوسته است.
• پیدایش ناحیه منتشر حاوی شبکه ای از رشتهها و سلولهای عصبی پراکنده در داخل آن ستون سفید جانبی در مجاورت هسته مجرای نخاعی عصب سه قلو را تشکیل مشبک میگویند.
مقطع عرضی مدولا در سطح بحث حسی
این بخش از وسط مدولا میگذرد و ویژگیهای زیر را نشان میدهد (شکل ۸.۵):
شکل. ۸.۵ برش عرضی بصل النخاع در سطح بحث حسی.
• Nucleus gracilis و nucleus cuneatus برجسته تر میشوند و از ماده خاکستری مرکزی جدا میشوند. الیاف fasciculus gracilis و fasciculus cuneatus ستون پهن سفید خلفی را اشغال کرده و به این هستهها ختم میشود.
الیاف کمانی داخلی که از سلولهای هستههای گراسیل و میخی (نرونهای حسی مرتبه دوم که حس لمس متمایز، موقعیت و ارتعاش را هدایت میکنند) به سمت جلو و میانی در اطراف ماده خاکستری مرکزی ایجاد میشوند و با الیاف متناظر طرف مقابل در صفحه میانی بحث میشوند. (بحث حسی) و سپس به سمت بالا بچرخید تا به عنوان لنیسوس داخلی در سمت مقابل نزدیک به صفحه میانی بالا بروید. در این بحث، الیاف گراسیل در سطح میانی الیاف میخی قرار دارند.
• فیبرهای کمانی داخلی هسته نخاع و مجرای عصب سه قلو را از ماده خاکستری مرکزی جدا میکنند.
همانطور که فیبرهای nucleus gracilis و nucleus cuneatus به سمت جلو میروند و از سمت وسط متقاطع میشوند تا بیشترین فیبرهای داخلی (از پا و ساق پا) به سمت قدامیدر lemniscus داخلی قرار بگیرند. در لمنیسکوس داخلی بدن با سر در عقب و پاها در جلو نشان داده شده است. الیاف لمنیسکوس به تالاموس مربوطه منتقل میشوند.
بلافاصله پشتی جانبی به هسته میخی، هسته میخی جانبی قرار دارد که فیبرهای جانبی بیشتری (که از بخشهای گردنی طناب به دست میآیند) فاسیکولوس کونیاتوس را دریافت میکند و باعث ایجاد الیاف کمانی خارجی خلفی میشود که تکانههای حس عمقی مغز را به همان سمت منتقل میکند. از طریق ساقه مخچه تحتانی.
• هسته نخاعی جدا شده و مجرای عصب سه قلو در بطن پهلوی هسته میخی قرار دارد.
• قسمت تحتانی هسته زیتون تحتانی دیده میشود.
• اهرام در دو طرف شکاف میانی قدامیقرار دارند.
• ماده خاکستری مرکزی شامل: (الف) هسته هیپوگلاس، (ب) هسته پشتی واگ و (ج) هسته تراکتوس سولیتریوس. هسته هیپوگلوسال موقعیت بطنی میانی نزدیک به خط وسط در ماده خاکستری مرکزی را اشغال میکند. هسته پشتی واگ پشتی جانبی به هسته هیپوگلاس و هسته tractus soli-tarius درست پشتی جانبی به هسته پشتی واگ قرار دارد.
• بسته طولی داخلی در خلف لمنیسکوس داخلی قرار دارد. این دستگاه فشرده کوچکی از رشتههای عصبی است که هستههای سوم، چهارم، ششم، هشتم و نخاعی هستههای عصبی XI جمجمه را به هم متصل میکند.
• مجاری اسپینوتالاموس نخاعی و جانبی در ناحیه قدامیجانبی ستون سفید جانبی قرار دارند.
• مجاری جانبی و قدامیاسپینوتالاموس بسیار نزدیک به هم هستند و مجموعاً لمنیسکوس نخاعی را تشکیل میدهند.
مقطع عرضی مدولا در سطح زیتون
بخش عرضی از کف بطن چهارم و از وسط زیتون عبور میکند و ویژگیهای زیر را نشان میدهد (شکل ۸.۶):
شکل. ۸.۶ مقطع عرضی بصل النخاع در سطح زیتون: ۱. فاسیکلوس طولی داخلی، ۲. دستگاه تکتو نخاعی، ۳. لمنیسکوس داخلی. (NA = هسته مبهم).
• ماده خاکستری مرکزی در کف بطن چهارم پخش شده و حاوی هستههای چندین عصب جمجمه ای است. از میانی به جانبی اینها عبارتند از: هستههایپوگلوسال، هسته اینترکالاتوس، هسته پشتی واگ و هستههای دهلیزی (پایین و میانی).
• هسته tractus solitarius از شکم تا هسته دهلیزی قرار دارد.
• هسته مبهم در اعماق سازند شبکه ای قرار دارد و منشاء فیبرهای حرکتی اعصاب جمجمه ای نهم، ششم و یازدهم میکند.
• در دو طرف خط وسط (ناحیه پارامدین)، از پشتی به سمت شکمی: فاسیکلوس طولی داخلی، دستگاه تکتو نخاعی، لمنیسکوس داخلی، و دستگاه هرمی(قشر نخاعی).
• هستههای کمانی شکل، که گمان میرود هستههای پونتین با جابجایی پایینی هستند، در قسمت جلویی اهرام قرار دارند. آنها الیاف را از قشر مخ دریافت میکنند و فیبرهای وابران را از طریق الیاف کمانی خارجی قدامیبه مخچه طرف مقابل میفرستند.
• در طرفین، از پشتی به شکمی، دو ساختار برجسته قرار دارند: (الف) دمگل مخچه تحتانی، و (ب) هسته زیتون تحتانی.
۱. دمگل مخچه تحتانی قسمت خلفی جانبی را اشغال میکند.
۲. هسته زیتونی تحتانی بزرگترین توده ماده خاکستری است و برجسته ترین ویژگی را در بخش فوقانی مدولا تشکیل میدهد. ظاهری شبیه کیسه خرد شده ارائه میدهد. در نزدیکی هسته اصلی، هستههای زیتون جانبی داخلی و پشتی قرار دارند.
بخش عرضی بصل النخاع درست پایین تر از پونز (اتصال پونتو مدولاری)
هیچ تغییر عمده ای در توزیع ماده خاکستری و سفید در این بخش نسبت به قسمت مدولا در سطح زیتون مشاهده نمیشود. فقط ویژگیهای زیر مشاهده میشود:
• هسته وستیبولار جانبی جایگزین هسته دهلیزی تحتانی میشود.
• هسته حلزون در حال حاضر قابل مشاهده است. هستههای حلزونی پشتی و شکمیبه ترتیب روی جنبههای پشتی و بطنی جانبی پدانکل مخچه تحتانی قرار دارند.
تامین خون مدولا
مدولا توسط شریانهای زیر تامین میشود:
• دو شریان مهره ای.
• شریانهای نخاعی قدامیو خلفی.
• شریانهای مخچه تحتانی قدامیو خلفی.
• شریان بازیلار.
هم بستگی کلینیکی
اختلالات عروقی بصل النخاع
ضایعات رایج عروقی که مدولا را درگیر میکنند، ترومبوز مخچه تحتانی خلفی و شریانهای مهره ای است که به ترتیب منجر به سندرمهای مدولاری جانبی و داخلی میشود.
• سندرم مدولاری جانبی (شریان مخچه تحتانی خلفی) والنبرگ
قسمت پشتی جانبی مدولا توسط شریان مخچه تحتانی خلفی که معمولاً شاخه ای از شریان مهره ای است تأمین میشود. این شریان سطح تحتانی مخچه را نیز تامین میکند.
بنابراین، ترومبوز شریان مخچه تحتانی خلفی، ناحیه ای گوه ای شکل را در قسمت پشتی جانبی مدولا (شکل ۸.۷) و سطح تحتانی مخچه تحت تأثیر قرار میدهد و علائم و نشانههای زیر را ایجاد میکند.
شکل. ۸.۷ مقطع عرضی قسمت فوقانی مدولا. نواحی قرمز محل ضایعات را نشان میدهد: ۱. هسته پشتی واگ، ۲. هسته تراکتوس سولیتریوس، ۳. هسته دهلیزی، ۴. دمپایی مخچه تحتانی، ۵. دستگاه نخاعی عصب سه قلو، ۶. هسته نخاعی، تریژمین ۷. دستگاه سمپاتیک نزولی، ۸. هسته مبهم، ۹. دستگاه اسپینوتلاموس جانبی، ۱۰. هسته زیتونی تحتانی، ۱۱. عصب هیپوگلاس، ۱۲. دستگاه هرمی، ۱۳. هسته کمانی. (M = لمنیسکوس داخلی.)
– از دست دادن طرف مقابل درد و احساس دما در تنه و اندامها به دلیل درگیری دستگاه اسپینوتالاموس.
– از دست دادن همان طرفی درد و احساس دما در صورت، به دلیل درگیری هسته نخاعی و دستگاه عصب سه قلو.
– فلج همان طرف عضلات کام، حلق و حنجره به دلیل درگیری هسته مبهم.
– آتاکسی همان طرف، به دلیل درگیری ساقه و مخچه تحتانی مخچه.
– سرگیجه، به دلیل درگیری هستههای دهلیزی.
– سندرم هورنر به دلیل درگیری مسیر سمپاتیک نزولی در تشکیل مشبک مدولا.
• سندرم مدولاری داخلی (سندرم پیازی قدامیدژرین؛ شکل ۸.۷)
ناحیه پارادین مدولا از شاخههای شریان مهره ای تامین میشود. درگیری عروقی (ایسکمی) این ناحیه علائم و نشانههای زیر را ایجاد میکند:
– همیپلژی طرف مقابل / فلج دست و پا، به دلیل آسیب هرم.
– فلج همان طرف و آتروفی نیمه زبان، به دلیل آسیب عصب هیپوگلاس.
– از دست دادن موقعیت و حس ارتعاش طرف مقابل به دلیل آسیب لمنیسکوس داخلی.
پونز
پونز قسمت میانی ساقه مغز است و بین مغز میانی و مدولا قرار دارد. این حفره در حفره جمجمه خلفی روی چلیووس (که از ادغام پایه اسفنوئید و باز اکسیپوت تشکیل شده است) در جلوی مخچه قرار دارد.
در دو طرف، pons به عنوان پدانکل مخچه میانی پیوسته است، بنابراین پلی بین دو نیمکره مخچه تشکیل میدهد، از این رو نام آن، پونز (L. pons = پل) است.
پونز حدود ۲.۵ سانتی متر طول دارد و نیمه بالایی کف بطن چهارم را تشکیل میدهد. از نظر ساختاری حوض از ماده خاکستری و سفید به ترتیب حاوی تعداد هسته و مجرای فیبر تشکیل شده است.
مروری بر اجزای مختلف ساختاری پل مغزی و عملکرد آنها در جدول ۸.۲ ارائه شده است.
جدول ۸.۲
اجزای ساختاری و عملکرد پل مغزی
اجزاء | کارکرد |
ماده خاکستری | |
• هستههای پونتین | ایستگاههای رله الیاف کورتیکوپونتین و منشاء الیاف پانتوسربلار |
• هسته اعصاب جمجمه ای V، VI، VII و VIII | فیبرهای عصبی این اعصاب جمجمه را بدهید یا دریافت کنید |
• مرکز تنفسی پونتین | خروجی مراکز تنفسی در مدولا را تغییر میدهد |
ماده سفید | |
• مسیرهای صعودی و نزولی | عملکردهای حرکتی و حسی را تحت الشعاع قرار میدهد |
• الیاف پانتو مخچه عرضی | بخش دیستال “مسیر کورتیکوپونتو مخچه” اخیراً تکامل یافته را تشکیل دهید. |
ویژگیهای خارجی
حوض دو سطح دارد: شکمیو پشتی. و دو مرز: برتر و پست.
سطح شکمی(قدامی) (شکل ۸.۱)
سطح شکمیدر هر دو جهت محدب است، یعنی از قبل به عقب و از یک طرف به سمت دیگر. به دلیل الیاف پونتو مخچه زیرین مخطط عرضی است.
در صفحه میانی، یک شیار عمودی، شیار بازیلار، نشان میدهد که شریان بازیلار را در خود جای میدهد.
عصب سه قلو توسط دو ریشه به این سطح متصل است: یک موتور کوچک و یک ریشه حسی بزرگ (ریشه حرکتی در وسط ریشه حسی قرار دارد). یک خط عمودی که درست در کنار اتصال ریشه حسی کشیده شده است، محل اتصال بین پونز و ساقه مخچه میانی را مشخص میکند.
به طور منقاری، محل اتصال بین مغز میانی و پونز با ناپدید شدن دمگلهای مغزی در قسمت بالایی پلک مشخص میشود. در دم، محل اتصال پونتومدولاری توسط یک شیار کم عمق مشخص شده است. در این شیار از میانی به جانبی، اعصاب آبدوژن (VI)، صورت (VII)، عصب میانی و دهلیزی (VIII) ظاهر میشوند.
سطح پشتی (خلفی) (شکل ۸.۳)
سطح پشتی حفرهها توسط مخچه پوشیده شده و توسط حفره بطن چهارم از آن جدا میشود. سطح پشتی حوضها مثلثی شکل است و قسمت بالایی کف بطن چهارم را تشکیل میدهد. برای جزئیات بیشتر ویژگیهای سطح پشتی پلک، کف بطن چهارم را در صفحه ۱۲۲ ببینید.
حاشیه برتر
دمگلهای مغزی به این مرز چسبیده اند. شریانهای مخچه فوقانی در امتداد این مرز منحنی میشوند و بین اعصاب چشمیو تروکلئار مداخله میکنند.
مرز پایین
انتهای فوقانی مدولا با این مرز پیوسته است. شریانهای مخچه قدامیتحتانی به دور این مرز منحنی میشوند.
ساختار داخلی
یک مقطع در هر سطح از پونز دو ناحیه متمایز را نشان میدهد: (الف) یک قسمت بزرگ شکمییا بازیال و (ب) یک قسمت پشتی یا تگمنتال کوچک.
قسمت شکمییا قاعده ای در پایین با اهرام مدولا و در هر طرف با ساقه مخچه میانی پیوسته است.
قسمت پشتی یا تگمنتال ادامه مستقیم به سمت بالا مدولا به استثنای اهرام است.
ساختار قسمت پایه اساساً در تمام سطوح پونز یکسان است، اما ساختار قسمت تگمنتال در قسمتهای بالایی و پایینی پونز به طور قابل توجهی متفاوت است.
قسمت پایه
• این قسمت از دستههای طولی الیاف، الیاف عرضی و هستههای پونتین تشکیل شده است.
– دستههای طولی الیاف شامل الیاف کورتیکوپونتین، کورتیکونهسته ای و قشر نخاعی است.
– الیاف کورتیکوپونتین در هستههای پونتین همان طرف رله میکنند.
– الیاف کورتیکونکلئر به هستههای حرکتی طرف مقابل (و تا حدی همان طرف) اعصاب جمجمه ختم میشوند.
– الیاف قشر نخاعی به سمت قسمت تحتانی پونز جمع میشوند و هرمهای مدولا را تشکیل میدهند.
الیاف عرضی، در هستههای پونتین بوجود میآیند و به طرف مقابل عبور میکنند تا دمگل مخچه میانی را تشکیل دهند. این فیبرهای پانتو مخچه هستند.
• هستههای پونتین در بین الیاف طولی و عرضی پراکنده شده اند. هستههای پونتین بخش مهمیاز مسیر کورتیکوپنتو مخچه را تشکیل میدهند که قشر مخ یک طرف را به نیمکره مخچه طرف مقابل متصل میکند.
توجه: در طول توسعه، برخی از هستههای پونتین جابجا شدند و هسته کمانی و بدنه پونتوبولبار را تشکیل دادند.
قسمت تگمنتال
قسمت تگمنتال توسط تعدادی مسیر صعودی و نزولی طی میشود و شامل الیاف متقاطع در حال حرکت است، بدنه ذوزنقهای. همچنین حاوی هستههای اعصاب سه قلو (V)، آبدوژن (VI)، صورت (VII) و وستیبولوکوکلر (VIII) است.
از آنجایی که ساختار تگمنتوم در قسمتهای فوقانی (جمجمهای) و پایینی (دمی) پونز متفاوت است، با بررسی مقاطع عرضی در این دو سطح بررسی میشود.
مقطع عرضی از قسمت پایینی (دمی) پونز (شکل ۸.۸)
بخش عرضی از طریق قسمت دمیتحتانی پونز از کولیکولهای صورت عبور میکند.
شکل. ۸.۸ برش عرضی از قسمت پایینی پونز. (M = بسته طولی داخلی، T = دستگاه تکتو نخاعی، R = دستگاه روبروسنخاعی.)
Tegmentum در این سطح ویژگیهای زیر را ارائه میدهد:
ماده خاکستری
ماده خاکستری در این سطح شامل ابدانس (VI)، هسته عصبی، هسته عصبی صورت (VII)، هسته دهلیزی (VIII) و هسته نخاعی عصب سه قلو است.
• هسته عصب ابداکنت در زیر کولیکولوس صورت در کف بطن چهارم، درست در کنار بسته طولی داخلی (MLB) قرار دارد.
• هسته حرکتی عصب صورت در بطن جانبی به هسته ابداکنت قرار دارد. الیاف عصب صورت ابتدا دور هسته ابداکنت میپیچد و کولیکولوس صورت را تولید میکند (شکل ۸.۸)، سپس از قدامیبین هسته صورت و هسته کانال نخاعی عصب سه قلو عبور میکند.
توجه: در جنین زایی اولیه، هسته حرکتی عصب صورت در سمت پشتی انتهای جمجمه ای هسته ابداکنت قرار دارد، سپس به صورت دمیدر امتداد سطح پشتی آن هسته و سپس به صورت شکمیبه سمت دومیحرکت میکند تا زمانی که هسته عصب صورت به موقعیت دائمیخود برسد. نزدیکی به هسته نخاعی عصب تریژمینال (محل حداکثر محرک حسی) که واکنشهای رفلکس سریع را ایجاد میکند. چنین مهاجرتی از هسته حرکتی به سمت هسته حسی به عنوان “نوروبیوتاکسی” شناخته میشود. در نهایت رشتههای حرکتی عصب صورت تحت یک دوره حلقه ای (جنس داخلی عصب صورت) در اطراف قسمت پشتی میانی هسته عصب ابدانت قرار میگیرند.
• هستههای بزاق فوقانی، بزاق تحتانی و هسته اشکی در وسط هسته حرکتی عصب صورت قرار دارند.
• هسته tractus solitarius در کنار هسته بزاق فوقانی قرار دارد.
• هستههای دهلیزی در زیر ناحیه دهلیزی در کف بطن چهارم قرار دارند (برای جزئیات به صفحه ۱۲۲ مراجعه کنید).
• هستههای حلزونی پشتی و شکمیبه ترتیب پشتی و شکمیتا دمپایی مخچه تحتانی قرار دارند.
• هسته نخاعی عصب سه قلو و مجرای آن در قسمت جلویی دمپایی مخچه تحتانی قرار دارد.
ماده سفید
ماده سفید در این سطح شامل بدن ذوزنقهای، راههای بلند بزرگ (لمنیسکهای داخلی و نخاعی) و کوتاه (مسیر نخاعی عصب سه قلو)، بستههای طولی داخلی (MLB) و مجاری کوچک خارج هرمیو اتونوم است.
• جسم ذوزنقه ای توده ای ذوزنقه ای شکل از الیاف سفید است که در قسمت قدامیتگمنتوم، درست در خلف قسمت قاعده ای پونز قرار دارد. این توسط جداسازی الیاف متقاطع در حال حرکت ناشی از هسته حلزون هر دو طرف تشکیل میشود.
• لمنیسکوس داخلی در حین عبور از بصل النخاع به سمت پلک میچرخد و در قدامیترین قسمت تگمنتوم با محور طولانی آن به صورت عرضی قرار دارد (شکل ۸.۸). لمنیسکوس داخلی به گونهای میچرخد که فیبرهای nucleus cuneatus در میان فیبرهای nucleus gracilis قرار میگیرند. بنابراین بازنمایی سوماتوتوپیک گردن، بازو، تنه و ساق پا در یک توالی میانی به جانبی است.
• لمنیسکوس نخاعی در کنار لمنیسکوس داخلی قرار دارد و همان موقعیت محیطی را در بصل النخاع اشغال میکند.
• باندل طولی داخلی در خلفی ترین قسمت یک موقعیت پارادین را اشغال میکند.
• مجاری تکتو نخاعی به صورت شکمیتا دستههای طولی داخلی قرار دارند.
• مجرای نخاعی عصب سه قلو در کنار و پشتی هسته حرکتی عصب صورت قرار دارد.
توجه: لمنیسکوس جانبی هنوز به عنوان یک دستگاه بزرگ تشکیل نشده است.
برش عرضی از قسمت فوقانی (جمجمه ای) پونز (شکل ۸.۹)
بخش عرضی از طریق قسمت فوقانی پل از هستههای سه قلو عبور میکند. تگمنتوم در این سطح حفره کوچکی از بطن چهارم را نشان میدهد که از دو طرف بهوسیله یک پدانکل مخچه فوقانی محدود شده است و با پوشش مدولاری فوقانی سقف دارد.
شکل. ۸.۹. مقطع عرضی از قسمت بالایی پل مغزی. (M = بسته طولی داخلی، T = دستگاه تکتو نخاعی، R = دستگاه روبروسنخاعی.)
ماده خاکستری
ماده خاکستری در این سطح شامل هستههای حرکتی و حسی اصلی عصب سه قلو است (توجه داشته باشید که اجزای هسته ای اعصاب ابداکنت (VI)، صورت (VII) و اعصاب دهلیزی (VIII) در این سطح وجود ندارند. بدن و هسته ذوزنقه ای هستند. همچنین در این سطح دیده نمیشود).
• هسته حرکتی عصب سه قلو در قسمت پشتی جانبی، زیر قسمت جانبی بطن چهارم قرار دارد. فیبرهای موتور در حال ظهور به سمت جلو از طریق ماده حوض حرکت میکنند و از سطح قدامیآن خارج میشوند.
• هسته حسی اصلی (اصلی) عصب سه قلو در کنار هسته حرکتی قرار دارد (شکل ۸.۹). از نظر دمیبا هسته عصب تری ژمینال مجرای نخاعی و به صورت منقاری با هسته مزانسفالیک عصب سه قلو پیوسته است.
توجه: هسته لوکوس سرولئوس (nucleus pigmentosus pontis) از قسمت پایینی مغز میانی تا این سطح از پونز امتداد دارد.
ماده سفید
ماده سفید در این سطح از همان مسیرهای صعودی در قسمت پایین تشکیل شده است. با این حال، lemnis-cus جانبی در اینجا به خوبی شکل گرفته است. لمنیسکوس نخاعی بین لننیسکهای داخلی و جانبی قرار دارد.
لمنیسکوس سه قلو متشکل از الیاف تریژمینوتالاموس نیز بین لمنیسکوس داخلی و لمنیسکوس نخاعی دیده میشود. برای جزئیات، به صفحه ۹۵ مراجعه کنید.
بنابراین، قسمت شکمیتگمنتوم، بلافاصله پس از قسمت بازیلار، چهار لمنیسک را نشان میدهد. از سمت داخلی به جانبی، اینها عبارتند از: لمنیسکوس داخلی، لمنیسک سه قلو، لمنیسکوس نخاعی و لمنیسکوس جانبی.
تفاوتهای ساختاری اصلی تگمنتوم در قسمتهای پایین و بالایی پل مغزی در جدول ۸.۳ آورده شده است.
جدول ۸.۳
تفاوتهای ساختاری اصلی تگمنتوم در قسمتهای تحتانی و بالایی پونز
بخش پایینی | قسمت بالایی | |
ماده خاکستری | شامل: هستههای اعصاب جمجمه ای ششم، هفتم و هشتم. و هسته مجرای نخاعی عصب سه قلو | شامل: موتور و هسته حسی اصلی عصب سه قلو. و قسمت دمیهسته سرولئوس |
ماده سفید | حاوی ۲ لننیسک: بدن ذوزنقه داخلی و نخاعی و هستههای موجود | حاوی ۴ لننیسک داخلی، سه قلو، نخاعی و جانبی ذوزنقه ای و هسته وجود ندارد. |
تامین خون پونز
پونز توسط شریانهای زیر تامین میشود:
• شاخههای متعدد (پانتین) از شریان بازیلار.
• شریان مخچه تحتانی قدامی.
هم بستگی کلینیکی
• سندرم Millard-Gubler (سندرم پونتین تحتانی داخلی)
این ضایعه از ضایعه ای در قسمت تحتانی پلک ناشی میشود، که به گونه ای قرار گرفته است که شامل مجرای هرمی، فیبرهای در حال ظهور اعصاب ابداکنت و صورت میشود (شکل ۸.۱۰).
شکل. ۸.۱۰ مقطع عرضی از قسمت پایینی پل مغزی. نواحی قرمز محل ضایعه را نشان میدهد: ۱. بسته طولی داخلی، ۲. هسته دهلیزی فوقانی، ۳. مسیر نخاعی عصب Vth جمجمه، ۴. هسته دستگاه نخاعی عصب Vth جمجمه، ۵. lemniscus داخلی، ۶. جمجمه ششم. عصب، ۷. دستگاه هرمی، ۸. عصب جمجمه هفتم، ۹. عصب جمجمه ای هشتم.
ویژگیهای این سندرم به شرح زیر است:
– انحراف چشم به سمت داخل به سمت ضایعه به دلیل درگیری عصب آبداکنت.
– فلج صورت همان طرف، به دلیل درگیری رشتههای عصبی صورت.
– همیپلژی طرف مقابل، به دلیل درگیری دستگاه قشر نخاعی.
نکته: گاهی اوقات از اصطلاح همیپلژی متناوب abducent استفاده میشود، زیرا همیپلژی داخلی همان طرف و همیپلژی طرف مقابل وجود دارد.
• سندرم زاویه پونتو مخچه
ساختارهای آناتومیکی واقع در زاویه پانتو مخچه شامل اعصاب جمجمه هفتم و هشتم، لخته مخچه و شبکه مشیمیه بطن چهارم است.
سندرم زاویه پونتو مخچه به دلیل فشار وارد شده بر ناحیه جانبی قسمت دمیپونز توسط نوروم آکوستیک، توموری که از سلولهای شوان اطراف عصب حلزون نزدیک به ساقه مغز ایجاد میشود، رخ میدهد.
علائم و نشانههای مشخصه به شرح زیر است (شکل ۸.۱۰):
– وزوز گوش، ناشنوایی پیشرونده و سرگیجه ناشی از آسیب عصب هشتم جمجمه ای.
– آتاکسی سمت چپ و گیت تلوتلویی ناشی از فشردگی پدانکل مخچه.
– فلج صورت به علت درگیری عصب صورت، نورون حرکتی تحتانی سمت چپ من.
– از دست دادن درد و حس دما و از دست دادن رفلکس قرنیه به دلیل درگیری مجرای نخاعی و هسته عصب سه قلو.
• خونریزی پونتین
خونریزی پونتین ممکن است به دلیل درگیری شاخههای شریانهای مخچه ای تحتانی و قدامیرخ دهد. اگر خونریزی پونتین گسترده و دو طرفه باشد، بیمار تصویر بالینی زیر را نشان میدهد:
– مردمک نقطه ای، به دلیل درگیری الیاف سمپاتیک چشم.
– هیپرپیرکسی، به دلیل آسیب شدید به پونز، بدن از مراکز تنظیم کننده گرما در هیپوتالاموس قطع میشود.
– کمای عمیق، به دلیل درگیری ساختار شبکه ای.
– فلج دو طرفه صورت و اندامها به دلیل درگیری هستههای عصب صورت و رشتههای قشر نخاعی.
• تومورهای پونز
آستروسیتومای پونز شایع ترین تومور ساقه مغز است. معمولا در دوران کودکی رخ میدهد. علائم و نشانهها به ناحیه آسیب دیده بستگی دارد.
مغز میانی
مغز میانی قسمت بالایی و کوتاه ترین قسمت ساقه مغز است. طول آن حدود ۲.۵ سانتی متر و عرض آن ۲.۵ سانتی متر است. این مغز عقبی را به مغز جلویی متصل میکند. حفره آن، قنات مغزی (قنات سیلویوس) بطن سوم را به بطن چهارم متصل میکند. مغز میانی از شکاف خیمه ای عبور میکند. از هر طرف به مجرای بینایی، شکنج پاراهیپوکامپ، شریان مغزی خلفی و ورید پایه مرتبط است. قدامیبه ساختارهای بین ساقه ای، یعنی. اجسام پستاندار، غده سینرئوم و غیره؛ در خلف طحال جسم پینه ای، سیاهرگ بزرگ مغز، بدن صنوبری و انتهای خلفی تالامیراست و چپ.
مغز میانی مانند سایر قسمتهای ساقه مغز از ماده خاکستری و سفید تشکیل شده است. مروری بر اجزای مختلف ساختاری مغز میانی و عملکرد آنها در جدول ۸.۴ ارائه شده است.
جدول ۸.۴
اجزای ساختاری و عملکردهای مغز میانی
اجزاء | کارکرد |
ماده خاکستری | |
• کولیکولهای برتر | مراکز رفلکس برای رفلکسهای بینایی |
• کولیکولهای تحتانی | مراکز شنوایی پایین تر، احتمالاً مربوط به رفلکسهای مربوط به محرکهای شنوایی است |
• هستههای قرمز | کنترل غیر ارادی تون ماهیچه و وضعیت بدن |
• توده سیاه | تنظیم فعالیت هستههای پایه |
• هسته اعصاب چشمیو حرکتی | فیبرهای حرکتی را به این اعصاب بدهید که با فعالیت عضلات درونی و بیرونی کره چشم مرتبط هستند. |
ماده سفید | |
• دمگلهای مغزی حاوی تعدادی مسیر صعودی و نزولی | مسیر عبور فیبرهای دستگاه حرکتی و حسی را فراهم میکند |
ویژگیهای خارجی
سطح شکمی
سطح شکمیمغز میانی دو crura cerebri را نشان میدهد که از نیمکرههای مغزی بیرون میآیند و به سمت پایین همگرا میشوند و وارد حوض میشوند و مرزهای خلفی جانبی حفره بینپایهای را تشکیل میدهند.
سطح سطحی crus cerebri توسط الیاف طولی زیرین موجدار شده است. به صورت عرضی از بالا به پایین توسط دستگاه بینایی، شریان مغزی خلفی، شریان مخچه فوقانی و تانیا پونتیس (در حالی که برجستگی) عبور میکند.
عصب چشمیحرکتی از یک شیار در سمت داخلی crus cerebri خارج میشود.
عصب تروکلئار در قسمت پشتی مغز میانی ظاهر میشود و در اطراف قسمت جانبی پدانکل مغز پیچ میخورد تا در قسمت شکمیمغز میانی در کنار عصب چشمیحرکتی ظاهر شود. این دو عصب بین شریان مغزی خلفی و سرخرگ ابری به جلو حرکت میکنند.
سطح پشتی
سطح پشتی مغز میانی دارای چهار ارتفاع گرد است: دو کولیکولی فوقانی و دو کولیکولی تحتانی (یا corpora quadrigemina). کولیکولها توسط یک شیار صلیبی از یکدیگر جدا میشوند. اندام عمودی شیار هنگامیکه در بالا ردیابی میشود، یک فرورفتگی سطحی را تشکیل میدهد که در بدن صنوبری قرار میگیرد و هنگامیکه در زیر ردیابی میشود، با frenulum veli (برآمدگی میانی در سطح پشتی پرده مدولاری فوقانی) پیوسته میشود.
اعصاب trochlear یکی در هر طرف قسمت فوقانی frenulum veli پس از جدا شدن در بند مدولاری فوقانی خارج میشود.
برآمدگیهای ضخیم ماده سفید که از سمت جانبی هر کولیکولس امتداد یافته اند، بازوی آنها را تشکیل میدهد.
براکیوم فوقانی کولیکولوس فوقانی را به بدن ژنیکوله جانبی و مجرای بینایی متصل میکند و از فیبرهای مجرای بینایی تشکیل شده است. براکیوم تحتانی کولیکولوس تحتانی را به بدن ژنتیکول داخلی متصل میکند و از رشتههای شنوایی تشکیل شده است. کولیکولهای فوقانی و تحتانی به ترتیب به فعالیتهای رفلکس ناشی از تکانههای شنوایی و بینایی مربوط میشوند.
ساختار داخلی
ساختار داخلی مغز میانی با بررسی مقاطع عرضی آن به راحتی مورد مطالعه قرار میگیرد. بخش عرضی مغز میانی یک کانال کوچک به نام قنات مغزی را نشان میدهد. یک صفحه تاجی که از میان قنات میگذرد، مغز میانی را به دو قسمت تقسیم میکند. یک قسمت خلفی کوچک و یک قسمت قدامیبزرگ (شکل ۸.۱۱).
شکل. ۸.۱۱ بخش عرضی مغز میانی که زیربخشهای اصلی آن را نشان میدهد.
قسمت کوچک خلفی تکتوم نام دارد و از چهار کولیکول تشکیل شده است. قسمت قدامیبزرگ توسط یک صفحه عمودی به دو نیمه مساوی راست و چپ تقسیم میشود، دمگل مغزی. هر دمگل مغزی به سه قسمت دیگر تقسیم میشود که از پشتی تا شکمیعبارتند از: (الف) استخوان منتوم، (ب) جسم سیاه، و (ج) crus cerebri.
ساختارهای تکتوم و تگمنتوم در سطوح مختلف مغز میانی متفاوت است، اما ساختارهای crus cerebri و substantia nigra تقریباً در سراسر طول مغز میانی یکسان هستند.
Crus cerebri (پایه پدانکولی)
crus cerebri بخشی از دمگل مغزی است که در قدامیجانبی جسم سیاه قرار دارد. این شامل مسیرهای نزولی مهمیاست که قشر مغز را به سلولهای شاخ قدامینخاع، هستههای عصبی جمجمه و هستههای پونتین متصل میکند. الیاف قشر نخاعی و کورتیکونهسته ای (دستگاه هرمی) دو سوم میانی crus را اشغال میکنند. الیاف فروتوپونتین یک ششم میانی crus را اشغال میکنند. الیاف تمپوروپونتین، پاریتوپونتین و اکسیپیتوپنتین یک ششم جانبی crus را اشغال میکنند.
توده سیاه
ماده سیاه یک نوار رنگدانه ای منحنی (هالی شکل) از ماده خاکستری (ضخیم تر از سطح داخلی) است که بین تگمنتوم و crus cerebri قرار دارد. تقعر آن صاف و به سمت تگمنتوم است. از فرآیندهای سیخ دار حاشیه محدب آن به ماده crus cerebri پیش میرود.
ماده سیاه یک هسته حرکتی بزرگ است که در سراسر طول مغز میانی امتداد دارد. این به دو بخش تقسیم میشود: (الف) قسمت پشتی (pars compacta) حاوی سلولهای با اندازه متوسط و (ب) قسمت شکمی(pars reticularis) حاوی سلولهای کمتر. pars reticularis با الیاف crus cerebri آمیخته شده است.
ماده سیاه از سلولهای عصبی با رنگدانه عمیق تشکیل شده است که حاوی ملانین (شکل پلیمریزه شده دوپامین) و آهن است. این سلولها دوپامین را سنتز میکنند که از طریق آکسونهای آنها (فیبرهای سیاه پوستی) به جسم مخطط حمل میشود.
هم بستگی کلینیکی
انحطاط یا تخریب ماده سیاه باعث کمبود دوپامین در جسم مخطط میشود که منجر به یک وضعیت بالینی به نام پارکینسونیسم میشود (به همبستگی بالینی در صفحه ۱۵۹ مراجعه کنید).
همانطور که قبلاً ذکر شد ساختار تکتوم و تگمنتوم در سطوح مختلف متفاوت است، بنابراین بهتر است مجدداً با بررسی مقاطع عرضی مغز میانی در دو سطح زیر مورد مطالعه قرار گیرد: (الف) در سطح کولیکولهای تحتانی و (ب)) در سطح کولیکولهای برتر.
بخش عرضی مغز میانی در سطح کولیکولهای تحتانی
ماده خاکستری و سفید در این سطح ویژگیهای زیر را نشان میدهد (شکل ۸.۱۲):
شکل. ۸.۱۲ برش عرضی مغز میانی در سطح کولیکولهای تحتانی. (M = فاسیکلوس طولی داخلی، T = دستگاه تکتو نخاعی، R = دستگاه روبروسنخاعی.)
ماده خاکستری
• ماده خاکستری مرکزی (ماده خاکستری اطراف قنات مغزی) شامل دو هسته است: (الف) هسته عصب تروکلئار، و (ب) هسته مزانسفالیک عصب سه قلو.
۱. هسته عصب تروکلئار نزدیک به صفحه میانی درست در خلف فاسیکلوس طولی داخلی (MLF) قرار دارد. فیبرهای در حال ظهور عصب تروکلئار به صورت جانبی و خلفی از اطراف ماده خاکستری مرکزی عبور میکنند و مغز میانی را درست در زیر کولیکولهای تحتانی ترک میکنند. فیبرهای عصب تروکلئار اکنون در پوسته مدولاری فوقانی مورد بحث قرار میگیرند و به دور قسمت جانبی مغز میانی میپیچند تا وارد دیواره جانبی سینوس غار شوند (همچنین به صفحه ۱۹۰ مراجعه کنید).
۲. هسته مزانسفالیک عصب سه قلو در لبه جانبی ماده خاکستری مرکزی قرار دارد. تکانههای حس عمقی را از ماهیچههای جویدن، دندانها، عضلات چشم و صورت دریافت میکند.
• یک توده تخم مرغی از ماده خاکستری در زیر کولیکولوس تحتانی، هسته کولیکولوس تحتانی را تشکیل میدهد. فیبرهای آوران لمنیسکوس جانبی را دریافت میکند و فیبرهای وابران را از طریق براکیوم تحتانی به بدن ژنیکوله داخلی میدهد.
• ماده سیاه.
• تشکیل مشبک کوچکتر از ساختار پونز است و به صورت بطنی جانبی بین لمنیسکوس داخلی و ماده خاکستری مرکزی قرار دارد.
ماده سفید
• دکوساسیون دمگلهای مخچه فوقانی قسمت مرکزی تگمنتوم را اشغال میکند و مهمترین ویژگی را در قسمت تحتانی مغز میانی تشکیل میدهد.
• لمنیسکها به شکل نوار فشرده منحنی از الیاف سفید در قسمت بطنی جانبی تیگمانتوم، قسمت جانبی تا مخچه و پشتی به جسم سیاه قرار گرفته اند. از سمت داخلی به جانبی اینها عبارتند از: لمنیسکوس داخلی، لمنیسکوس سه قلو، لمنیسکوس نخاعی و لمنیسکوس جانبی. به بیان دقیق، لمنیسکوس جانبی در خلف لمنیسکوس نخاعی قرار دارد و به کولیکولوس تحتانی ختم میشود.
• فاسیکلوس طولی داخلی در کنار صفحه میانی شکمیتا هسته عصب تروکلر قرار دارد.
• مجاری تکتو نخاعی به صورت شکمیتا فاسیکولهای طولی داخلی قرار دارند.
• مجاری روبروسنخاعی به صورت شکمیتا قسمتی از دمگلهای مخچه فوقانی قرار دارند.
بخش عرضی مغز میانی در سطح کولیکولیهای برتر
ماده خاکستری و سفید در مغز میانی در این سطح دارای ویژگیهای زیر است (شکل ۸.۱۳):
شکل. ۸.۱۳ برش عرضی مغز میانی در سطح کولیکولهای فوقانی.
ماده خاکستری
• ماده خاکستری مرکزی در هر نیمه شامل دو هسته است: هسته عصب چشمیو هسته مزانسفالیک.
– هسته چشمیدر قسمت شکمیمیانی قرار دارد. هستههای دو ضلع به هم جوش میخورند و یک کمپلکس واحد را تشکیل میدهند که یک طرح مثلثی شکل دارد. هستههای حرکتی چشمیبه صورت جانبی توسط فاسیکلوس طولی داخلی محدود شده اند. ( هسته ادینگر-وستفال که مردمک اسفنکتر و عضله مژگانی را تامین میکند، بخشی از هسته حرکتی چشمیرا تشکیل میدهد و در پشتی منقاری دو سوم هسته اصلی حرکتی چشمیقرار دارد). فیبرهای در حال ظهور عصب چشمیحرکتی به صورت بطنی از هسته قرمز متقاطع تیگمنتوم و قسمت داخلی جسم سیاه عبور میکنند و در قسمت خلفی حفره بین ساقه ای از طریق شیار روی جنبه داخلی crus cerebri خارج میشوند.
– هسته مزانسفالیک همان موقعیتی را اشغال میکند که در قسمت پایینی مغز میانی قرار دارد.
• کولیکولوس فوقانی یک توده مسطح است که از هفت ورقه متناوب متحدالمرکز از ماده سفید و ماده خاکستری تشکیل شده است.
اتصالات کولیکولوس برتر
کولیکولوس برتر فیبرهای آوران را از:
۱. شبکیه (عمدتاً طرف مقابل) از طریق بدن ژنیکوله جانبی و براکیوم فوقانی،
۲. طناب نخاعی (درد و الیاف لمسی) از طریق اسپینوتکتال،
۳. قشر بینایی پیشانی و پس سری (حرکات چشم مزدوج)، و
۴. colliculus تحتانی.
فیبرهای وابران حاصل از کولیکولوس فوقانی، مجاری تکتو نخاعی و تکتوبولباری را تشکیل میدهند که احتمالاً مسئول حرکات رفلکس چشم، سر و گردن در پاسخ به محرکهای بینایی هستند.
هم بستگی کلینیکی
ضایعه یک طرفه کولیکولوس فوقانی منجر به غفلت نسبی از محرکهای بینایی و ناتوانی در ردیابی اجسام متحرک در میدان دید طرف مقابل میشود، اگرچه حرکات چشم طبیعی است.
• هسته پرتکتال گروه کوچکی از نورونها است و در عمق قسمت فوق جانبی کولیکولوس فوقانی قرار دارد. آورانها را از ریشه جانبی مجرای بینایی دریافت میکند و وابران را به هسته ادینگر-وستفال (جزء پاراسمپاتیک هسته چشمیحرکتی) همان و همچنین طرف مقابل میدهد.
هسته پرتکتال بخش مهمیاز مسیر رفلکس نور مردمک و رفلکس نور توافقی است. ضایعه آن باعث مردمک آرگیل رابرتسون میشود که در آن رفلکس نور از بین میرود اما رفلکس اقامت دست نخورده باقی میماند.
• هسته قرمز توده ای سیگاری شکل از ماده خاکستری است که در سطح مقطع بیضی شکل به نظر میرسد. قطر آن حدود ۰.۵ سانتی متر است و در قسمت پشتی جسم سیاه قرار دارد. در نمونه تازه به دلیل وجود عروقی زیاد و رنگدانهای حاوی آهن در سیتوپلاسم سلولهای آن قرمز/صورتی رنگ است.
اتصالات هسته قرمز (شکل ۸.۱۴)
آورانها: (الف) الیاف مخچه ای از هسته دندانه دار طرف مقابل مخچه از طریق پدانکل مخچه فوقانی، (ب) الیاف کورتیکروبرال، عمدتا از ناحیه حرکتی همان طرف (ناحیه ۴ و ۶ قشر فرونتال)، (ج) الیاف pallidorubral pallidorubrals of globus. در همان سمت، (د) هسته قرمز نیز الیاف دریافت میکند: هسته ساب تالاموس (corpus luysi)، هیپوتالاموس، ماده سیاه و تکتوم.
شکل. ۸.۱۴ اتصالات اصلی هسته قرمز. (D = دکوزاسیون تگمنتال پشتی، V = دکوساسیون تکمنتال شکمی.)
وابران: (الف) لولههای روبروسنال، روبروبولبار و روبرورتیکولی. الیاف هسته قرمز قبل از تشکیل این مجاری، جداسازی میشوند و تشکیل «تگمنتال شکمیفورل» را میدهند. دستگاه روبروبولبار به هستههای حرکتی اعصاب جمجمه ای پنجم و هفتم (همچنین در هستههای اعصاب جمجمه ای III، چهارم و ششم) ختم میشود. (ب) الیاف rubroolivary، (c) الیاف rubrothalamic، (d) الیاف rubrocerebellar، (ه) الیاف rubronigral.
توجه: هسته قرمز به عنوان یک مرکز ادغام کننده و رله در مسیرهای زیر در نظر گرفته میشود: (الف) کورتیکو-روبرو- نخاعی، (ب) کورتیکو-روبرو-هسته ای، و (ج) مخچه-روبرو-نخاعی.
ماده سفید
• جداسازی الیاف (دستگاههای تکتو نخاعی و تکتوبولباری) ناشی از کولیکولهای فوقانی تشکیل دهنده دکوسوساسیون تکمنتال پشتی (از Meynert).
• جداسازی الیاف (دستگاههای روبروسنخاعی) ناشی از هستههای قرمز تشکیل دهنده جدایه شکمیتگمنتال شکمی(فورل).
• فاسیکلوس طولی داخلی (MLF) بطنی جانبی به هسته چشمیحرکتی قرار دارد.
• Tegmentum در این سطح همچنین دارای همان lemnisci (یعنی داخلی، سه قلو و ستون فقرات) است که در سطح colliculus تحتانی به جز برای lemniscus جانبی. لمنیسکوس جانبی در این سطح دیده نمیشود زیرا در هسته کولیکولس تحتانی ختم میشود.
• فیبرهای در حال ظهور عصب چشمی.
فاسیکلوس طولی داخلی (شکل ۸.۱۵)
فاسیکلوس طولی داخلی (MLF) یک دستگاه کامپوزیت میلین دار شدید است که در صفحه پارامدیان ساقه مغز یافت میشود. موقعیت خود را نسبت به ماده خاکستری مرکزی در سراسر مغز میانی، پونز و قسمت جمجمه ای بصل النخاع حفظ میکند.
شکل. ۸.۱۵ نمودار ساده شده برای نشان دادن اجزای فاسیکلوس طولی داخلی (MLF) و توزیع الیاف آن در هستههای عصبی جمجمه.
MLF به صورت جمجمه ای تا هسته بینابینی کژال (هسته چشمیحرکتی جانبی) واقع در محل اتصال مغز میانی و دیانسفالون در نزدیکی انتهای منقاری قنات مغزی امتداد مییابد و به صورت دمیبا فاسیکول اینترسگمنتال قدامینخاع پیوسته میشود.
MLF متشکل از الیافی است که عمدتاً از هستههای دهلیزی به وجود میآیند (با این حال، برخی از الیاف نیز از هسته لمنیسکوس جانبی و هسته بینابینی کژال ایجاد میشوند).
فیبرهای MLF هستههای اعصاب سوم، چهارم، پنجم و ششم جمجمه و هسته نخاعی عصب جانبی را به هم متصل میکنند.
عملکرد اصلی MLF هماهنگ کردن حرکات چشم، سر و گردن در پاسخ به تحریک عصب دهلیزی است.
سندرم MLF (افتالموپلژی بین هسته ای): به دلیل ضایعه در قسمت فوقانی پلک در ناحیه بین هستههای ابداکنت و حرکتی چشمیایجاد میشود. سندرم MLF بیشتر در مولتیپل اسکلروزیس دیده میشود و ویژگیهای بالینی زیر را نشان میدهد:
۱. جداسازی فلج عضله راست میانی کره چشم در سمت ضایعه در تلاش برای نگاه جانبی.
۲. نیستاگموس افقی تک هسته ای در چشم اضافه کننده در مقابل طرف ضایعه.
توجه: همگرایی و عمودی بیتأثیر باقی میمانند.
تامین خون مغز میانی
تامین شریانی
مغز میانی توسط شریانهای زیر تامین میشود:
• شریان بازیلار از طریق شریانهای مخچه خلفی و مخچه فوقانی. شریان بازیلار نیز از طریق شاخههای مستقیم مغز میانی را تامین میکند.
• شاخههای ارتباطی خلفی و شریان مشیمیه قدامی.
تخلیه وریدی
• وریدهای مغز میانی به وریدهای بزرگ مغز و وریدهای پایه تخلیه میشوند.
هم بستگی کلینیکی
• سندرم وبر
سندرم وبر در اثر یک ضایعه عروقی در ناحیه قاعده ای ساقه مغز به دلیل انسداد شاخه ای از شریان مغزی خلفی ایجاد میشود. این ضایعه عصب حرکتی چشم و crus cerebri (شکل ۸.۱۶) را درگیر میکند و علائم و نشانههای مهم زیر را ایجاد میکند:
شکل. ۸.۱۶ برش عرضی از قسمت فوقانی مغز میانی. نواحی قرمز محل ضایعات را نشان میدهد: ۱. هسته چشمی، ۲. عصب حرکتی چشم، ۳. جسم سیاه، ۴. لم نیسکوس داخلی، ۵. لمنیسکوس سه قلو، ۶. لمنیسکوس نخاعی، ۷. قنات مغزی.
– چشمک زدن جانبی همان طرف، به دلیل درگیری عصب سوم جمجمه.
– همیپلژی طرف مقابل، به دلیل درگیری دستگاه قشر نخاعی در crus cerebri.
– فلج طرف مقابل قسمت تحتانی صورت و زبان، به دلیل درگیری دستگاه کورتیکوبولبار در crus cerebri.
– افتادگی پلک فوقانی (پتوز) به دلیل فلج بالابر palpebrae superioris که توسط عصب چشمیحرکتی تامین میشود.
– مردمک گشاد شده و به نور ثابت میشود و به دلیل درگیری جزء پاراسمپاتیک عصب چشمی(هسته ادینگر-وستفال) محل ضایعه از بین میرود.
• سندرم بندیکت
سندرم بندیکت به دلیل ایسکمیعروقی تیگمنتوم مغز میانی که لمنیسکوس داخلی، لمنیسکوس نخاعی، هسته قرمز، پدانکل مخچه فوقانی و فیبرهای عصب حرکتی چشمیرا درگیر میکند، رخ میدهد (شکل ۸.۱۶). با علائم و نشانههای زیر مشخص میشود:
– چشمک زدن و پتوز جانبی همان طرف، به دلیل درگیری رشتههای عصبی چشمی.
– از دست دادن طرف مقابل درد و حس دما، به دلیل درگیری لمنیسکهای سه قلو و نخاعی.
– از دست دادن حس لامسه، عضله، مفصل و حس ارتعاش طرف مقابل به دلیل درگیری لمنیسکوس داخلی.
– لرزش طرف مقابل و حرکات غیر ارادی اندامها به دلیل درگیری هسته قرمز و فیبرهای دمگل مخچه فوقانی به داخل آن.
• سندرم پارینو
سندرم پارینو ناشی از ضایعه کولیکولی فوقانی است که زمانی رخ میدهد که این ناحیه توسط تومورهای غده صنوبری فشرده شود (شکل ۸.۱۶). مشخصه آن از دست دادن نگاه رو به بالا بدون تأثیر بر سایر حرکات چشم است (مبنای آناتومیکی این امر مبهم است اما آزمایشات نشان میدهد که ناحیه درگیر ممکن است دارای مرکزی برای حرکات چشم به سمت بالا باشد).
• شاگرد آرگیل رابرتسون
مردمک آرگیل رابرتسون یک وضعیت بالینی است که در آن رفلکس نور از بین میرود اما رفلکس اقامت دست نخورده باقی میماند. به طور کلی، به دلیل ضایعه در مجاورت هسته پرهتکتال رخ میدهد (برای جزئیات به فصل ۱۸ مراجعه کنید).
مشکلات بالینی
۱. چرا ضایعات ساقه مغز خطرناکتر از مخ و مخچه هستند؟
۲. ضوابط گواهی فوت در اکثر موارد و ذکر علائم مرگ ساقه مغز چیست ؟
۳. ناهنجاری یا پدیده آرنولد-کیاری چیست ؟ توضیح.
۴. علائم و نشانههای بیمار مبتلا به سندرم شریان مخچه تحتانی خلفی چیست؟
۵. علائم و نشانههای بیمار خونریزی پونتین چیست ؟
حل مشکلات بالینی
۱. ضایعات ساقه مغز خطرناک تر هستند زیرا میتوانند باعث مرگ ناگهانی شوند زیرا ساقه مغز دارای مراکز حیاتی مانند مرکز قلب، مرکز وازوموتور و مرکز تنفسی است. آسیب نواحی نسبتاً وسیعی از مخ و مخچه باعث مرگ نمیشود زیرا دارای مراکز حیاتی نیستند.
۲. قطع کامل و مستمر ضربان قلب و تنفس به مدت ۵ دقیقه ملاک تایید فوت در اکثر موارد است. زبان مورد استفاده پزشکان این است که “آقای X بر اثر ایست قلبی تنفسی درگذشت.”
اما امروزه این عملکردها را میتوان با استفاده از اقدامات احیا کننده قلبی و ونتیلاتورهای مصنوعی حتی پس از مرگ غیرقابل برگشت مغزی برای سالها حفظ کرد. بنابراین ضوابط احراز فوت در چنین مواردی بازتعریف شده است.
از آنجایی که مرگ ساقه مغز به دلیل درگیری مراکز قلبی و تنفسی غیرقابل برگشت است و با زندگی ناسازگار است، علائم زیر مرگ ساقه مغز در بیمارانی که روی سیستم حمایت از زندگی مصنوعی نگهداری میشوند بهعنوان علائم مرگ پذیرفته شده است:
• عدم وجود رفلکس نور مردمک.
• عدم وجود رفلکس چشمک زدن قرنیه.
• عدم وجود انحراف مزدوج چشمها در زمانی که سر به آرامیاما به طور کامل به طرف دیگر چرخانده میشود.
• عدم حرکت کره چشم در هنگام ریختن آب سرد یخ (۵۰ میلی لیتر) به مدت ۳۰ ثانیه در هر دو ناحیه شنوایی خارجی.
• عدم وجود هر نوع پاسخ حرکتی به فشار روی حاشیههای فوق اوربیتال.
• عدم وجود رفلکس گگ و رفلکس سرفه به دنبال تحریک کام نرم و حنجره توسط کاتتر ساکشن.
در صورت وجود تمام علائم فوق (به طور مستقل توسط دو پزشک) علاوه بر توقف ضربان قلب و تنفس، میتوان مرگ را در بیمارانی که تحت اقدامات حمایتی زندگی هستند، به طور ایمن اعلام کرد.
۳. ناهنجاری Arnold-Chiari یک ناهنجاری مادرزادی است که با فتق لوزههای مخچه و بصل النخاع از طریق فورامن مگنوم به کانال مهره مشخص میشود. این منجر به: (الف) انسداد منافذ در سقف بطن چهارم میشود که مانع از جریان CSF از سیستم بطنی به فضای ساب عنکبوتیه میشود که هیدروسفالی داخلی ایجاد میکند، (ب) طولانی شدن چهار عصب جمجمه آخر به دلیل جابجایی رو به پایین بصل النخاع.
۴. صفحه ۷۸ را ببینید.
۵. صفحه ۸۲ را ببینید.
در ادامه بخوانید:
در ادامه شرکت کنید:
در ادامه شرکت کنید:
در ادامه شرکت کنید:
در ادامه شرکت کنید:
Textbook of Clinical Neuroanatomy, 2 ed
Chapter 1. Development of the Nervous System
Chapter 2. Organization and Functions of the Nervous System
Chapter 3. Peripheral Nerves and Ganglia
Chapter 4. Receptors and Effectors
Chapter 5. Dermatomes and Muscular Activity
Chapter 6. Central Nervous System: an Overview
Chapter 7. Spinal Cord
Chapter 8. Brainstem
Chapter 9. Nuclei, Functional Components and Distribution of Cranial Nerves
Chapter 10. Cerebellum and Fourth Ventricle
Chapter 11. Diencephalon and Third Ventricle
Chapter 12. Cerebrum
Chapter 13. Basal Nuclei (Basal Ganglia)
Chapter 14. White Matter of the Cerebrum and Lateral Ventricles
Chapter 15. Blood Supply of the Brain
Chapter 16. Meninges And Cerebrospinal Fluid
Chapter 17. Somatic Motor and Sensory Pathways
Chapter 18. Special Senses and their Neural Pathways
Chapter 19. Reticular Formation and Limbic System
Chapter 20. Autonomic Nervous System