هسته های مغزی، اجزای عملکردی و توزیع اعصاب مغزی؛ نوروآناتومی
کتاب الکترونیکی «پرسشهای چند گزینهای علوم اعصاب شامل تمامیمباحث نوروآناتومی»
انتشارات: موسسه آموزشی تالیفی ارشدان
تعداد صفحه: ۸۴
این کتاب شامل تمامیپرسشهای نوروآناتومیدکتری علوم اعصاب از سال ۱۳۸۷ تا سال ۱۴۰۰ همراه پاسخ کلیدی پرسشها
آزمون شامل ۲۵ پرسش است.
۹. Nuclei, Functional Components and Distribution of Cranial Nerves
۱۲ جفت عصب مغزی (cranial nerves) وجود دارد که دو جفت آنها از جلوی مغز (forebrain) و ۱۰ جفت دیگر از ساقه مغز (brainstem) خارج میشوند (به متن مرتبط در صفحه ۴۷ و شکلهای ۶.۹، ۸.۱ مراجعه کنید). اعصاب مغزی که به مغز متصل هستند با اعداد رومی به ترتیب از I تا XII مشخص میشوند:
I – بویایی Olfactory
II – بینایی Optic
III – چشمیحرکتی Oculomotor
IV – تروکلر یا قرقرهای Trochlear
V – سه قلو Trigeminal
VI – ابدوسنت یا دورکننده Abducent
VII – چهرهای Facial
VIII – دهلیزی حلزونی Vestibulocochlear
IX – زبانی حلقی Glossopharyngeal
X – واگ Vagus
XI – فرعی Accessory
Hypoglossal – XII زیرزبانی
توجه: یک جفت اعصاب کوچک که نزدیک به اعصاب بویایی هستند به عنوان سیزدهمین جفت (یا جفت O) از اعصاب جمجمه (عصب انتهایی) توصیف شده است. هر عصب یک بسته کوچک از رشتههای عصبی عمدتاً بدون میلین است که به مغز خلفی به استریا بویایی نزدیک به ماده سوراخدار قدامیو نواحی سپتوم متصل است. عصب در امتداد سمت داخلی مجرای بویایی متناظر به سمت جلو حرکت میکند و شاخههای آن از صفحه کریبریفرم اتموئید عبور میکند و در غشای مخاطی بینی پخش میشود، اما عملکرد دقیق آن ناشناخته است.
تصور میشود: (الف) یک مسیر شیمیایی حسی ویژه برای بویایی فراهم میکند و بر ترشح فاکتور آزاد کننده هورمون لوتئینیزه کننده (LHRF) از هیپوتالاموس تأثیر میگذارد، (ب) نقش مهمیدر رفتار جنسی با واسطه بو دارد.
طبقه بندی مورفولوژیکی اعصاب مغزی
اعصاب مغزی را میتوان به سه گروه مورفولوژیکی زیر طبقه بندی کرد:
• آنهایی که ماهیچههای حاصل از میوتومهای جمجمه را تامین میکنند، به عنوان مثال. اعصاب چشمی(III)، تروکلئار (IV)، ابداکنت (VI) و هیپوگلوسال (XII).
• آنهایی که ماهیچههای حاصل از قوسهای شاخه ای را تامین میکنند، یعنی. اعصاب سه قلو (V)، صورت (VII)، گلوسوفارنجئال (IX)، واگ (X) و اعصاب جانبی (XI).
• آنهایی که با اندامهای حسی ویژه مرتبط هستند، یعنی. اعصاب بویایی (I)، بینایی (II) و دهلیزی (VIII).
ستونها و هستههای عملکردی اعصاب مغزی
یک عصب مغزی از رشتههای حرکتی (عصب حرکتی) یا رشتههای حسی (عصب حسی) یا هر دو رشته حرکتی و حسی (اعصاب مختلط) تشکیل شده است.
سوالات مربوط به هسته اعصاب جمجمه و اجزای عملکردی آنها اغلب در معاینات مطرح میشود. ترتیب هستههای عصبی جمجمه، و ستونهای عملکردی آنها با رشد مغز مرتبط است. از این رو متن زیر به طور خلاصه در مورد توسعه ستونهای عملکردی و هستههای اعصاب جمجمه بحث میکند.
توسعه ستونها و هستههای عملکردی اعصاب مغزی
در طول رشد طناب نخاعی به دلیل ظاهر شدن یک شیار طولی (شیار محدود)، دیواره جانبی لوله عصبی به دو قسمت یا لایه تقسیم میشود: (الف) یک لایه پشتی آلار و (ب) یک لایه بازال شکمی. لامینا. سلولهای لایه بازال حرکتی هستند در حالی که سلولهای لایه آلار دارای عملکرد حسی هستند. سلولهای هر یک از این دو لایه، به دو ستون طولی مرتب میشوند: جسمیو احشایی، که اجزای احشایی نزدیک به شیار محدود قرار دارند. بنابراین، چهار جزء / ستون عملکردی در دیواره جانبی نخاع از سمت شکمیبه سمت پشتی وجود دارد، یعنی.
۱. ستون وابران سوماتیک عمومی.
۲. ستون وابران احشایی عمومی.
۳. ستون آوران احشایی عمومی.
۴. ستون آوران سوماتیک عمومی.
در طول رشد مغز عقبی دو رویداد مهم رخ میدهد: (الف) لوله عصبی باز میشود تا بطن چهارم را تشکیل دهد، در نتیجه لایههای آلار مانند باز کردن یک کتاب از هم جدا میشوند، در نتیجه اجزای عملکردی دچار تغییر جهت از شکمیبه سمت میانی میشوند. و (ب) یک ستون اضافی شاخه ای (ویژه) بین ستونهای سوماتیک و احشایی در لایههای پایه و آلار ظاهر میشود تا مشتقات قوسهای حلقی را تامین کند.
جدای از این، یک ستون سوماتیک اضافی در جانبی ترین قسمت لامینای آلار ظاهر میشود تا حس شنوایی و تعادل را دریافت کند.
بنابراین، هفت ستون عملکردی در ساقه مغز وجود دارد (شکل ۹.1A)، که از سمت داخلی به جانبی عبارتند از:
شکل. ۹.۱ (الف) ستونهای عملکردی ماده خاکستری در ساقه مغز (جنین). (ب) نمودار شماتیک برای نشان دادن هستههای مختلف اعصاب جمجمه در مغز بزرگسالان مشتق شده از هفت ستون عملکردی ماده خاکستری. (N = هسته، Mes = مزانسفال، Spi = نخاع، Chi Sen = حسی اصلی، S = برتر، L = جانبی، Med = میانی، G = هسته چشایی، EW = ادینگر-وستفال، سال = هسته بزاق، ۳ = چشمیحرکتی، ۴ = تروکلئار، ۵ = سه قلو، ۶ = ابداکنت، ۷ = صورت، ۸ = گلوفارنکس، ۹ = واگ.)
همانطور که توسعه پیش میرود، این ستونها به یک یا چند هسته عصبی مجزای مغزی متمایز میشوند. هستههای مشتق شده از ستونهای عملکردی مختلف در جدول ۹.۱ برشمرده شده و در شکل ۹.1B نشان داده شده است. برآمدگی سطحی این هستهها در قسمت پشتی ساقه مغز در شکل ۹.۲ نشان داده شده است.
جدول ۹.۱
هستههای عصبی مغزی که از ستونهای عملکردی مختلف در ساقه مغز مشتق شده اند
شکل. ۹.۲ برآمدگی سطحی هستههای عصبی جمجمه در قسمت پشتی ساقه مغز. هستههای حرکتی در سمت راست و هستههای حسی در سمت چپ نشان داده شده اند.
بنابراین، در مجموع هفت جزء عملکردی وجود دارد که رشتههای عصب جمجمه ممکن است به آنها تعلق داشته باشند:
• فیبرهای وابران سوماتیک عمومیاز هستههای ستون وابران سوماتیک به وجود میآیند و ماهیچههای مخطط اندامها و دیواره بدن را که از سومیتها توسعه مییابند (“سوما” = دیواره بدن) تامین میکنند.
فیبرهای وابران احشایی (شاخه ای) ویژه از هستههای ستون وابران ویژه احشایی (شاخه ای) به وجود میآیند و ماهیچههای مخطط را که از قوسهای شاخه ای یا حلقی رشد میکنند، تامین میکنند. عضلات بیان صورت، عضلات کام، حلق و حنجره.
• فیبرهای وابران عمومیاحشایی از هستههای ستون وابران عمومیاحشایی به وجود میآیند و غدد و ماهیچههای صاف عروق و احشاء را تامین میکنند. این فیبرها جریان خروجی جمجمه سیستم عصبی پاراسمپاتیک را تشکیل میدهند.
• فیبرهای آوران احشایی عمومیاحساسات عمومی(حس اتساع و ایسکمی) را از احشاء حمل میکنند، به عنوان مثال. ریه، قلب و قسمت فوقانی GIT و غدد مرتبط به ستون آوران احشایی عمومی.
• فیبرهای آوران احشایی ویژه (شاخه ای) حس چشایی ویژه را از زبان و غیره به هستههای ستون آوران احشایی ویژه منتقل میکنند (این به این دلیل است که اپیتلیوم زبان شامل جوانههای چشایی از آندودرم (احشایی) ایجاد میشود.
• فیبرهای آوران جسمیعمومیاحساسات عمومی (درد، لمس و دما از پوست) و حس عمقی (ارتعاش، حس ماهیچه ای و مفصلی) را به هستههای ستون آوران سوماتیک منتقل میکنند.
• فیبرهای آوران سوماتیکی ویژه، حس شنوایی و تعادل ویژهی را به هستههای ستون آوران سوماتیک ویژه منتقل میکنند (این به این دلیل است که اندامهای مربوط به این احساسات از اکتودرم دیواره بدن ایجاد میشوند).
هستههای وابران سوماتیک عمومی
هستههای عمومیوابران سوماتیک ماهیچههای مخطط با منشاء سوماتیک را تامین میکنند.
هسته چشمیحرکتی
هسته حرکتی چشمیدر ماده خاکستری مرکزی مغز میانی، قنات شکمیتا مغزی در سطح کولیکولهای فوقانی قرار دارد (برای جزئیات به صفحه ۸۵ مراجعه کنید).
هسته تروکله
هسته تروکلئار در ماده خاکستری مرکزی مغز میانی، قنات شکمیتا مغزی و نزدیک به خط وسط در سطح کولیکولهای تحتانی قرار دارد. این فقط دمیبه هسته چشمیحرکتی است و جنبه شکمیآن ارتباط نزدیکی با فاسیکلوس طولی داخلی دارد. الیاف از هر هسته تروکلئار به صورت پشتی و سپس وسطی در اطراف ماده خاکستری مرکزی حرکت میکنند تا به انتهای مغزی از توده مدولاری فوقانی برسند، جایی که آنها را جدا میکنند تا در سمت جانبی frenulum veli در قسمت پشتی مغز میانی ظاهر شوند (شکلهای ۸.۳، ۸.۱۲). رشتههای عصبی تروکلئر سیر غیرعادی دارند و این تنها عصب است که از قسمت پشتی ساقه مغز خارج میشود. پیشنهاد شده است که این عصب در اصل ماهیچههای چشم صنوبری را تامین میکند، که مسیر پشتی آن را به حساب میآورد.
ویژگیهای منحصر به فرد عصب تروکلر
• کوچکترین و باریکترین عصب مغزی است.
• قبل از بیرون آمدن از مغز بحث میکند.
• در قسمت پشتی مغز ظاهر میشود.
هسته ربوده شده
هسته ابداسنت در قسمت تحتانی پونز زیر کولیکولوس صورت در کف بطن چهارم، با فاصله کمیاز صفحه میانی و در راستای هستههای اعصاب جمجمه سوم و چهارم در بالا و عصب هیپوگلوسال در پایین قرار دارد. فاسیکلوس طولی داخلی ارتباط نزدیکی با جنبه شکمیآن دارد. الیاف از هسته ابداکشن به سمت پایین از طریق سازند مشبک عبور میکند که بدن ذوزنقه و لمنیسکوس داخلی را قطع میکند و از قسمت پایه ای حوض عبور میکند تا در محل اتصال حوض و هرم مدولا ظاهر شود. عصب ابدنت عضله راست کناری کره چشم را تامین میکند.
سلولهای تشکیلدهنده شبکهای مجاور هسته ابداکنت یک «هسته پارا ابداجنت» را تشکیل میدهند که به عنوان «مرکزی برای نگاه جانبی» عمل میکند. این سلولها الیاف را به هسته ابداکنت همان طرف و از طریق فاسیکلوس طولی داخلی به سلولهای هسته حرکتی چشمیطرف مقابل که عضله راست میانی را تامین میکنند میفرستند. بنابراین اعمال عضلات راست میانی و جانبی در حرکات افقی چشم هماهنگ میشود.
هستههایپوگلوسال
هستههایپوگلوسال ستونی دراز است که از سلولهای حرکتی مانند سلولهای شاخ قدامینخاع تشکیل شده است. در سراسر طول بصل النخاع در صفحه پارامدین گسترش مییابد. قسمت فوقانی هسته عمیق تا مثلثهایپوگلاس در کف بطن چهارم قرار دارد. بسته نرم افزاری طولی داخلی بلافاصله به سمت شکم آن قرار دارد. در قسمت بسته (قسمت پایین) مدولا، هسته در ماده خاکستری مرکزی شکمیتا کانال مرکزی قرار دارد. الیاف هسته هیپوگلوسال به سمت شکمیدر سمت جانبی لمنیسکوس داخلی حرکت میکنند و در قسمت شکمیمدولا به صورت مجموعه ای از حدود ۱۲ ریشه در شیار بین هرم و زیتون ظاهر میشوند تا عصب هیپوگلاس را تشکیل دهند (شکل ۸.۶).
هستههای وابران ویژه احشایی (شاخه ای).
هستههای وابران احشایی ویژه ماهیچههای مخطط حاصل از قوسهای شاخه ای را تامین میکنند.
هسته حرکتی عصب سه قلو
هسته حرکتی عصب سه قلو در قسمت فوقانی پونز، در ناحیه پشتی آن، میانی و فقط جمجمه تا هسته حسی اصلی عصب سه قلو قرار دارد. فیبرهای هسته حرکتی ریشه حرکتی عصب سه قلو را تشکیل میدهند که در قسمت شکمیپونز میانی به ریشه حسی ظاهر میشود. ریشه حرکتی از مرز فوقانی استخوان تمپورال پتروس عبور میکند و از خلفی به گانگلیون سه قلو میگذرد. سپس از سوراخ بیضی عبور میکند و بلافاصله به ریشه حسی عصب فک پایین میپیوندد (شکل ۸.۹، ۹.۴).
هسته عصب صورت
هسته عصب صورت در قسمت تحتانی پونز، در قسمت شکمیجانبی تیگمانتوم آن، کم و بیش در راستای هسته حرکتی عصب سه قلو قرار دارد. موقعیت آن به صورت قدامیو دمینسبت به هسته ابداکنت و میانی به سمت هسته مجرای نخاعی عصب سه قلو است. الیاف برخاسته از هسته مسیری نابجا را دنبال میکنند. ابتدا آنها به صورت پشتی به سمت کف بطن چهارم حرکت میکنند تا در پشت هسته حرکتی عصب ابدانت حلقه شوند. حلقه (جنس داخلی عصب صورت) کف بطن چهارم را بالا میبرد و کولیکولوس صورت را تشکیل میدهد.و سپس به صورت بطنی از بین هسته مبدا و هسته لوله نخاعی عصب سه قلو عبور میکند تا از طریق اتصال پانتومدولاری در قسمت شکمیساقه مغز به سمت بیرون آمدن عصب ابدنت خارج شود.
سیر غیرمعمول رشتههای حرکتی عصب صورت نمونه ای از نوروبیوتاکسی را نشان میدهد (برای جزئیات به صفحه ۸۰ مراجعه کنید).
هسته مبهم
Nucleus ambiguus ستونی دراز از نورونهای حرکتی معمولی است که در سراسر طول بصل النخاع امتداد دارد. Nucleus ambiguus به این دلیل نامیده میشود که در بخشهایی از بصل النخاع به وضوح مشخص نیست. این یک موقعیت پشتی به سمت هسته زیتونی تحتانی و شکمیمیانی نسبت به هسته مجرای نخاعی عصب Vth را اشغال میکند. فیبرهای هسته مبهم ابتدا به سمت پشتی هدایت میشوند و سپس به شدت در جهت جانبی بطنی میچرخند تا با سایر رشتههای اعصاب مغزی IX، X و XI آمیخته شوند، که از بصل النخاع در امتداد شیار خلفی جانبی خارج میشوند (شکل ۸.۶). فیبرهای هسته مبهم ماهیچههای مشتق شده از قوسهای شاخه ای سوم، چهارم و ششم را تامین میکنند.
هستههای وابران احشایی عمومی
سلولهای این هستهها به فیبرهای پیش گانگلیونی منشأ میدهند که خروجی پاراسمپاتیک جمجمه را تشکیل میدهند. این رشتهها به گانگلیون پاراسمپاتیک محیطی ختم میشوند. فیبرهای پس گانگلیونی که در این عقدهها ایجاد میشوند، ماهیچهها یا غدد صاف را تامین میکنند.
هسته ادینگر-وستفال (هسته چشمیحرکتی احشایی)
هسته ادینگر-وستفال در قسمت فوقانی پشتی مغز میانی تا دو سوم منقاری هسته اصلی حرکتی چشمیقرار دارد (شکل ۹.۵). رشتههای پاراسمپاتیک پیش گانگلیونی که از این هسته به وجود میآیند از طریق عصب چشمیبه گانگلیون مژگانی میرسند و در آنجا خاتمه مییابند.
هستههای بزاق و اشکی برتر
هستههای بزاق و اشکی برتر بهعنوان «خوشههای نامشخص از سلولهای عصبی کوچک» در قسمت پشتی پونز میانی به هسته حرکتی عصب صورت دیده میشوند.
الیاف پیش گانگلیونی از هسته بزاق فوقانی از طریق عصب میانی، گانگلیون ژنیکوله، عصب صورت و شاخه تیمپانی آن به گانگلیون زیر فکی منتقل میشود (شکل ۲۰.۱۰ را ببینید).
فیبرهای پیش گانگلیونی از هسته اشکی از طریق عصب میانی و عصب پتروسال سطحی بزرگتر به گانگلیون ناخنک میرسند (شکل ۲۰.۱۰).
هسته بزاق تحتانی
هسته بزاق تحتانی مجموعه کوچکی از سلولهای عصبی در قسمت پشتی جانبی پون، درست بالای محل اتصال آن به بصل النخاع است. بلافاصله در سمت دم به سمت هسته بزاق فوقانی و درست بالای انتهای فوقانی هسته پشتی عصب واگ قرار دارد. فیبرهای پیش گانگلیونی از این هسته در عصب گلوفارنژیال میروند، وارد شاخه تمپان (عصب جاکوبسون) میشوند و از طریق شبکه تمپانیک و عصب پتروزال سطحی کمتر در “گانگلیون گوش” رله میکنند (شکل ۲۰.۹).
هسته پشتی واگ (که هسته حرکتی واگ نیز نامیده میشود)
هسته حرکتی واگ یک ستون عمودی طولانی از سلولها است که در بیشتر طول بصل النخاع امتداد دارد. انتهای بالایی آن در اعماق مثلث واگ در کف بطن چهارم قرار دارد. هنگامیکه به سمت پایین در قسمت بسته مدولا ردیابی میشود، موقعیتی را در قسمت جانبی ماده خاکستری مرکزی اشغال میکند، پشتی تا هسته هیپوگلاس (شکل ۸.۵). این هسته منبع اصلی فیبرهای پاراسمپاتیک عصب واگ است.
هسته پشتی واگ معمولاً به عنوان هسته مخلوط توصیف میشود که نشان دهنده ستونهای آوران عمومیاحشایی و آوران احشایی ذوب شده است. طبق مکتب فکری دیگر، ستون آوران احشایی عمومیدر ستون آوران احشایی ویژه که نشان دهنده هسته tractus solitarius است، گنجانده شده است.
هستههای آوران احشایی عمومیو ویژه
هستههای آوران احشایی عمومیو ویژه تنها با یک هسته، یعنی هسته مجرای انفرادی نشان داده میشوند.
هسته دستگاه انفرادی (شکل ۹.۳)
هسته مجرای منفرد یک ستون دراز از سلولها است و ارتباط نزدیکی با گروهی از الیاف نزولی دارد که tractus solitarius را تشکیل میدهند. قسمت فوقانی هسته در اعماق سازند مشبک، بطنی جانبی به هسته پشتی واگ قرار دارد (شکل ۸.۶). هنگامیکه به سمت پایین ردیابی میشود، در قسمت پشتی ماده خاکستری مرکزی در قسمت بسته بصل النخاع، پشتی میانی تا هسته پشتی واگ قرار دارد (شکل ۸.۵). انتهای پایینی هستههای دو طرف به هم میپیوندند تا هسته ی کمسیورال واگ را تشکیل دهند. بخش منقاری هسته مربوط به حس چشایی است و فیبرهای آوران احشایی ویژه را از اعصاب صورت، گلوفارنکس و واگ دریافت میکند و اغلب به عنوان هسته چشایی شناخته میشود.. پایانههای هسته ای اعصاب VII، IX و X در جهت rostrocaudal هستند (شکل ۹.۳). بخش دمیهسته احساسات عمومیاحشایی را از حلق (گلوسوفارنکس و واگ) و از مری و قسمت شکمیمجرای گوارش تا دو سوم راست روده بزرگ عرضی (واگ) دریافت میکند. فرض بر این است که آکسونها از هسته tractus solitarius به تالاموس و هیپوتالاموس طرف مقابل از طریق مجاری solitariothalamic و solitariohypothalamic به ترتیب پیش میروند. این مجاری در مسیر خود به سمت تالاموس و هیپوتالاموس به لنیسوس داخلی طرف مقابل میپیوندند. سپس نورونهای تالاموس به سمت قشر مغز پیش میروند (شکل ۹.۳).
شکل. ۹.۳ اتصالات Nucleus tractus Solitarius. قسمت سمت راست نشان میدهد که انتهای پایینی هستههای دو طرف به هم میپیوندند و هسته کامیسورال عصب واگ را تشکیل میدهند.
شکل. ۹.۴ تصویر شماتیک برای نشان دادن اتصالات هستههای عصب سه قلو. M = هسته موتور. درج در گوشه بالا سمت راست، تقسیمات فرعی هسته نخاعی عصب سه قلو و انبساط فیبرهای آوران از بخشهای فک بالا و فک پایین چشمیآن را نشان میدهد. (PR = pars rostralis، PI = pars inter-polaris، PC = pars caudalis، V1 = عصب چشم، V2 = عصب فک بالا، V3 = عصب فک پایین، M = هسته حرکتی، SVE = وابران احشایی ویژه، GSA = آوران سوماتیک عمومی.)
شکل. ۹.۵ هسته، اجزای عملکردی و مسیر عصب چشمی. (الف) اجزای عملکردی، (ب) دوره و توزیع.
هستههای آوران سوماتیک عمومی
هسته آوران سوماتیک عمومیشامل سه هسته حسی عصب سه قلو است.
هسته حسی اصلی عصب سه قلو
هسته حسی اصلی عصب سه قلو در ناحیه پشتی جانبی تگمنتوم قسمت فوقانی پونز در کنار هسته حرکتی (سه قلو) قرار دارد و یک موقعیت میانی بین هسته مزانسفالیک بالا و هسته نخاعی زیر را اشغال میکند (شکل ۹.۴).. این فقط به حساسیت لمسی مربوط میشود.
هسته نخاعی عصب سه قلو
هسته نخاعی عصب سه قلو به صورت دمیاز هسته حسی اصلی در پونز تا بخش دوم ستون فقرات گردنی امتداد مییابد و درست در قسمت داخلی دستگاه نخاعی عصب سه قلو قرار دارد. هسته نخاعی و دستگاه عصب سه قلو عمدتاً با احساس درد و دما مرتبط است. بر اساس ساختار سیتو، هسته ستون فقرات به سه قسمت (یا زیر هستهها) تقسیم میشود: در جهت کرانیوکودال اینها عبارتند از: (الف) pars rostralis، (ب) pars interpolaris، و (c) pars caudalis (شکل ۹.۴).
آورانهای اصلی هستههای حسی و نخاعی فرآیندهای مرکزی سلولها در گانگلیون سه قلو (که ریشه حسی بزرگ را تشکیل میدهد) هستند. بسیاری از این فرآیندها پس از ورود به حوض به دو شاخه صعودی و نزولی تقسیم میشوند. برخی دیگر بدون اینکه منشعب شوند یا صعود میکنند یا پایین میآیند.
الیاف صعودی به هسته حسی اصلی ختم میشوند. الیاف نزولی از دسته بزرگی از الیاف به نام مجرای نخاعی عصب سه قلو. الیاف مجرای نخاعی به هسته ستون فقرات زیرین ختم میشوند. آورانها از سه بخش سه قلو میچرخند، به طوری که الیاف تقسیم چشمیبه pars caudalis، الیاف تقسیم فک بالا در pars interpolaris و الیاف تقسیم فک پایین در pars rostralis ختم میشود.
همانطور که قبلاً توضیح داده شد، الیافی که به هسته حسی اصلی ختم میشوند، عمدتاً مربوط به لمس هستند و آنهایی که به هسته ستون فقرات ختم میشوند عمدتاً با احساس درد و دما مرتبط هستند.
توجه به این نکته ضروری است که در این مرحله علاوه بر عصب سه قلو، دستگاه نخاعی بخش کوچکی از الیاف را از اعصاب جمجمه هفتم، نهم و نهم دریافت میکند که احساسات عمومیجسمیرا از گوش خارجی، مخاط یک سوم خلفی زبان منتقل میکند. حلق و حنجره.
فیبرهایی که از سلولهای اصلی هستههای حسی و نخاعی به وجود میآیند، نورونهای مرتبه دوم (مقایسه با نورونهای مجاری اسپینوتالاموس) هستند که به طرف مقابل میرسند و دستهای به نام لمنیسکوس سه قلو را تشکیل میدهند که بالا میرود و در تالاموس (هسته خلفی شکمی) از جایی که نورونهای مرتبه سوم به وجود میآیند و به ناحیه حسی قشر مغز میرسند.
یک بسته مجزا از الیاف تریژمینوتالاموس که در پشتی قرار دارند (همچنین به نام لمنیسک سه قلو پشتی) نیز توضیح داده شده است.
هسته مزانسفالیک عصب سه قلو
هسته مزانسفالیک عصب سه قلو از انتهای فوقانی هسته حسی اصلی در پونز تا مغز میانی که در ماده خاکستری مرکزی جانبی قنات مغزی قرار دارد، امتداد دارد. از آنجایی که به صورت منقاری به سمت مغز میانی امتداد مییابد، به آن هسته مزانسفالیک میگویند. مانند عقدههای ریشه پشتی نخاع از سلولهای شبه تک قطبی (نرونهای حسی مرتبه ۱) تشکیل شده است و به نظر میرسد که عملکردهای مشابهی داشته باشد (هسته مزانسفالیک منحصر به فرد است به این معنا که تنها محل در CNS است که شامل اجسام سلولی اول است. نظم دادن به نورونهای حسی). فرآیندهای محیطی این سلولها، تکانههای حس عمقی را از ماهیچههای جویدن، مفصل گیجگاهی فکی، دندانها و احتمالاً از ماهیچههای بیرونی زبان حمل میکنند. فرآیندهای مرکزی در هستههای حرکتی عصب سه قلو در هر دو طرف خاتمه مییابد. این اتصالات رفلکس کششی را که از دوکهای عصبی عضلانی در ماهیچههای جونده منشأ میگیرد، همراه با یک رفلکس برای کنترل نیرو و دقت گاز گرفتن ایجاد میکند (Barr, NL, 1972). این رفلکسها از گاز گرفتن زبان در حین جویدن جلوگیری میکنند. سایر فرآیندهای مرکزی در سلولهای تشکیل شبکه رله میکنند. که از آن الیاف بوجود میآیند و از طریق لمنیسک سه قلو پشتی عبور میکنند تا در هسته خلفی شکمی(VPM) تالاموس رله کنند (شکل ۹.۴).
توجه: _ از بین سه هسته حسی عصب سه قلو، هسته اصلی حس لامسه، هسته نخاعی برای احساس درد و دما و هسته مزانسفال برای حس عمقی است.
هستههای آوران سوماتیک ویژه
هسته حلزون
هسته حلزون دو عدد است، پشتی و شکمی. آنها به ترتیب در قسمت پشتی و شکمیپدانکل مخچه تحتانی در قسمت فوقانی مدولا قرار میگیرند.
هسته حلزون شامل بدن سلولی نورونهای حسی درجه دوم در مسیر شنوایی است. اتصالات آنها در فصل ۱۸ توضیح داده شده است.
هستههای دهلیزی
هستههای دهلیزی تا حدی در بصل النخاع و قسمتی در پونز، بلافاصله در زیر قسمت جانبی کف بطن چهارم به نام ناحیه دهلیزی قرار دارند. بر اساس ساختار سیتو و اتصالات آوران و وابران، چهار هسته دهلیزی مجزا شناسایی میشوند، یعنی. (الف) هسته دهلیزی تحتانی یا نخاعی، (ب) هسته دهلیزی جانبی (همچنین هسته دیتر نامیده میشود)، (ج) هسته دهلیزی فوقانی، و (د) هسته دهلیزی داخلی (شکل ۸.۱۵).
• هسته دهلیزی تحتانی در بصل النخاع قرار دارد، فقط در قسمت میانی پدانکل مخچه تحتانی. به صورت منقاری با هسته دهلیزی جانبی پیوسته است و از نظر داخلی به هسته دهلیزی داخلی مرتبط است. از انتهای جمجمه هسته گراسیلیس تا محل اتصال پونتومدولاری گسترش مییابد.
• هسته دهلیزی جانبی بلافاصله از جمجمه تا هسته دهلیزی تحتانی قرار دارد و تقریباً تا سطح هسته عصب آبداکنت به سمت بالا در پونز امتداد مییابد. این سلول از سلولهای چند قطبی بزرگ شبیه نورونهای حرکتی معمولی تشکیل شده است. سلولهای این هسته منشأ الیاف مجرای دهلیزی نخاعی جانبی میکنند (شکل ۸.۱۵).
• هسته دهلیزی فوقانی از نظر اندازه کوچکتر است و به طور کامل در حوضچه بالای هسته دهلیزی داخلی و جانبی قرار دارد.
• هسته دهلیزی داخلی از بصل النخاع در سطح زیتون تا قسمت تحتانی پونز امتداد دارد. به صورت جانبی و منقاری توسط سه هسته دهلیزی دیگر محدود شده است. مرز داخلی آن نزدیک به خط وسط ساقه مغز است. انتهای دمیاین هسته نزدیک به حد دمیبطن چهارم است.
اتصالات هستههای دهلیزی
آورانها
فیبرهای عصب دهلیزی (آورانهای اصلی): بیشتر عصب دهلیزی به چهار هسته دهلیزی ختم میشود، با این حال تعداد کمیاز آنها مستقیماً از طریق پدانکل مخچه تحتانی به لوب فلوکولونودولار به مخچه عبور میکنند.
• الیاف مخچه وستیبولار: الیاف قشر مخچه (لوب لختهای) در هسته fastigius رله میکنند که منجر به ایجاد دستگاه فستیژیوبولبار میشود. الیاف این دستگاه بیشتر از دمپایی مخچه تحتانی عبور میکنند، برخی الیاف، اما در حین عبور از مخچه، در اطراف ساقه مخچه فوقانی حلقه میزنند تا پیش از پیوستن به مجرای اصلی که به هستههای دهلیزی ختم میشود، فاسیکلوس غیرسینه (دستگاه راسل) را تشکیل دهند..
وابران
• به مخچه (الیاف دهلیزی): بیشتر این فیبرها از هستههای دهلیزی به وجود میآیند، با این حال، همانطور که در بالا ذکر شد، تعداد کمیالیاف مستقیم عصب دهلیزی از سلولهای گانگلیون دهلیزی هستند. این الیاف از قسمت داخلی دمگل مخچه تحتانی (بدن juxta-restiform) از همان طرف عبور میکنند تا به قشر مخچه مرکزی منتقل شوند.
• به طناب نخاعی: اتصالات اصلی بین هستههای دهلیزی و طناب نخاعی از طریق دستگاه دهلیزی نخاعی و قسمت نزولی فاسیکلوس طولی داخلی انجام میشود.
– دستگاه دهلیزی نخاعی (که به آن دستگاه دهلیزی نخاعی نیز گفته میشود) (شکل ۸.۱۵): فیبرهای این دستگاه منحصراً از هسته دهلیزی جانبی به وجود میآیند. آنها به سمت پایین در بصل النخاع به سمت هسته زیتونی تحتانی فرود میآیند و به همین ترتیب در فونیکولوس قدامینخاع ادامه مییابند، جایی که به سلولهای شاخ قدامیدر تمام سطوح نخاع ختم میشوند، به ویژه در نواحی بزرگ شدن گردن رحم و لومبوساکرال. مجرای دهلیزی نخاعی غیر متقاطع است و تون عضلانی را در سراسر بدن به گونه ای تنظیم میکند که تعادل حفظ شود.
– قسمت نزولی فاسیکلوس طولی داخلی: الیاف هستههای دهلیزی، عمدتاً از میانی، به سمت خط وسط بیرون میروند و سپس به صورت دمیدر فاسیکولهای طولی داخلی هر دو طرف میچرخند و به سمت پایین به سمت فاسیکول سولکومارژینال فونیکولوس قدامیو انتهایی نخاعی ادامه میدهند. سلولهای شاخ قدامیدر سراسر قسمت گردنی نخاع. این اتصالات تغییراتی را در تون ماهیچههای گردن برای حمایت از سر در موقعیتهای مختلف و در طول حرکات مختلف ایجاد میکند.
• به هستههای عصبی جمجمهای: فیبرهای هستههای دهلیزی ابتدا به سمت خط میانی پیش میروند و سپس در بخشهای صعودی فاسیکولهای طولی داخلی هر دو طرف بالا میروند و با سلولهای هستههای عصبی سوم، چهارم و ششم جمجمه سیناپس میشوند. و به سمت پایین در قسمتهای نزولی MLFs و سیناپس با هسته نخاعی عصب XI جمجمه. این اتصالات حرکات مزدوج همزمان چشمها را که با حرکات سر هماهنگ میشود را فراهم میکند (چنین هماهنگی به شدت به اطلاعات مورد نیاز هستههای دهلیزی از کانالهای نیم دایره ای یا هزارتوی جنبشی متکی است).
با در نظر گرفتن هستههای عصبی جمجمه و اتصالات وجود دارد، اکنون میتوان اجزای عملکردی اعصاب مغزی را تمرین کرد.
هسته، اجزای عملکردی و توزیع اعصاب جمجمه فردی
من عصب بویایی (عصب بویایی)
فیبرهای این عصب به عنوان آوران سوماتیک ویژه (SSA) طبقه بندی میشوند. آنها حس بویایی را از اپیتلیوم بویایی بینی که از اکتودرم (از پلاکدهای بینی) مشتق شده است، حمل میکنند. برای جزئیات بیشتر به سیستم بویایی در فصل ۱۸ مراجعه کنید.
عصب بینایی II (عصب بینایی)
فیبرهای عصب بینایی نیز به عنوان آوران سوماتیک ویژه (SSA) در نظر گرفته میشوند. شبکیه از وزیکول بینایی جلو مغز ایجاد میشود و شامل دو نوع گیرنده برای نور است. میلهها و مخروطها. تکانههای بینایی از این گیرندهها از طریق سلولهای دوقطبی به سلولهای گانگلیونی میرسد. آکسونهای سلولهای گانگلیونی به سمت دیسک بینایی همگرا میشوند. آنها مشیمیه و صلبیه را سوراخ میکنند تا کره چشم را ترک کنند و عصب بینایی را تشکیل دهند. عصب بینایی با توجه به ساختار و توسعه آن به عنوان یک دستگاه مجاری در نظر گرفته میشود تا یک عصب محیطی. برای جزئیات بیشتر به سیستم بصری در فصل ۱۸ مراجعه کنید.
ویژگیهای منحصر به فرد عصب بینایی
• این یک عصب محیطی نیست، بلکه یک راه (طولانی شدن ماده سفید مغز) است زیرا عصب بینایی از ساقه وزیکول بینایی ایجاد میشود.
• توسط سه مننژ (پیا، عنکبوتیه و دورا) مغز پوشیده شده است.
• عاری از غلاف عصبی است.
• فیبرهای آن توسط الیگودندروسیتها میلین میشوند.
هم بستگی کلینیکی
عصب بینایی، اگر آسیب ببیند، نمیتواند بازسازی شود، زیرا فیبرهای تشکیلدهنده آن فاقد غلاف عصبی هستند.
III عصب چشمی
اجزای عملکردی
این عصب دارای اجزای عملکردی زیر است (شکل ۹.5A):
• فیبرهای وابران سوماتیک عمومی(GSE). این فیبرها از هسته اصلی چشمیحرکت میکنند و تمام عضلات بیرونی کره چشم از جمله بالابرنده کف دست فوقانی را به جز رکتوس جانبی و مایل فوقانی تامین میکنند. این فیبرها جزء اصلی عصب چشمیرا تشکیل میدهند.
• فیبرهای وابران احشایی عمومی(GVE). این الیاف از هسته ادینگر-وستفال بوجود میآیند و از عصب چشمیعبور میکنند و به گانگلیون مژگانی ختم میشوند. این فیبرهای پاراسمپاتیک پیش گانگلیونی هستند. الیاف پس گانگلیونی از گانگلیون مژگانی، از میان اعصاب مژگانی کوتاه عبور میکنند تا مردمک اسفنکتر و عضلات مژگانی را تامین کنند.
دوره و توزیع (شکل ۹.5B)
عصب چشمیحرکتی از جنبه داخلی پدانکل مغزی ایجاد میشود. به سمت جلو در مخزن بین ساقه بین شریانهای مخچه خلفی و مخچه فوقانی ادامه مییابد. هنگام ورود به پشت سینوس کاورنو، پیا و عنکبوتیه را سوراخ میکند. در اینجا بالای عصب تروکلر در دیواره جانبی سینوس کاورنو قرار دارد. در قسمت قدامیسینوس کاورنو به دو قسمت فوقانی و تحتانی تقسیم میشود. هر دوی این بخشهای عصب حرکتی چشمیاز طریق بخش میانی شکاف اربیتال فوقانی، در داخل حلقه تاندونی مشترک (Zinn) وارد مدار میشوند. توزیع بخشهای فوقانی و تحتانی عصب اکولومتور در جدول ۹.۲ ارائه شده است.
جدول ۹.۲
توزیع عصب چشمی
بخش | اجزای عملکردی | توزیع |
بالا | • GSE | – رکتوس برتر (GSE) |
• GVE | – بالابر palpebrae | |
– Superioris (GSE + GVE) | ||
– مردمک گشادکننده (GVE) | ||
پایین تر | • GSE | – رکتوس تحتانی (GSE) |
– مایل تحتانی (GSE) | ||
– رکتوس پزشکی (GSE) | ||
• GVE (پاراسمپاتیک) | – مردمک تنگ کننده (GVE) | |
– عضله مژگانی (GVE) |
GSE = فیبرهای وابران سوماتیک عمومی، GVE = فیبرهای وابران احشایی عمومی.
عصب چشمیحرکتی در طول مسیر خود در سینوس کاورنو، رشتههای سمپاتیک (GVE) را از شبکه سمپاتیک اطراف شریان کاروتید داخلی میگیرد. این فیبرها پس گانگلیونی هستند و از گانگلیون سمپاتیک گردنی فوقانی به وجود میآیند. الیاف پیشگانگلیونی از اولین بخش ستون فقرات قفسه سینه (T1) بوجود میآیند. الیاف سمپاتیک، مردمک گشادکننده و قسمت صاف بالابرنده پالپبرای برتر (عضله مولر) را تامین میکنند.
عصب بینایی حرکتی نقش مهمیدر حرکات کره چشم ایفا میکند و مسئولیت تطبیق را بر عهده دارد. علاوه بر این، بخشهایی از مسیرهای درگیر در رفلکسهای مردمک را تشکیل میدهد.
هم بستگی کلینیکی
در فلج عصب چشمی: (الف) چشم در موقعیت جانبی و رو به پایین ثابت است (چشمک جانبی / استرابیسم) به دلیل عملکرد بدون مخالف رکتوس جانبی و مایل فوقانی، (ب) مردمک به دلیل عملکرد بدون مخالف پاپیلاهای گشادکننده گشاد شده است. که توسط فیبرهای سمپاتیک همراه با شاخه نااجتماعی عصب چشم تامین میشود و (ج) افتادگی پلک فوقانی (پتوز) به دلیل فلج بالابرنده palpebrae superioris.
عصب تروکلر IV
اجزای عملکردی
این فقط از فیبرهای وابران سوماتیکی (GSE) تشکیل شده است که از هسته تروکلئر منشأ میگیرند و تنها یک عضله یعنی عضله مایل فوقانی کره چشم را تامین میکنند.
دوره و توزیع
عصب تروکلئار در قسمت پشتی مغز میانی در زیر کولیکولوس تحتانی درست در کنار frenulum veli ایجاد میشود. به صورت شکمیدر اطراف ساقه مغز، در امتداد و درست زیر لبه آزاد تنتوریوم مخچه حرکت میکند. پیا و عنکبوتیه را سوراخ میکند و از طرف عصب سوم وارد پشت سینوس کاورنوس میشود. در سینوس کاورنو، به سمت داخلی عصب چشمیحرکت میکند و موقعیت جمجمه تری را اشغال میکند. از طریق قسمت جانبی شکاف اربیتال فوقانی در خارج از حلقه تاندونی مشترک (Zinn) وارد مدار میشود تا ماهیچه مایل فوقانی را تامین کند (شکل ۹.۶).
شکل. ۹.۶ توزیع اعصاب مغزی سوم (اکولوموتور)، چهارم (تروکلر) و ششم (ابداجنت). (LPS = بالابر palpebrae superioris، SR = رکتوس فوقانی، IR = رکتوس تحتانی، MR = راست میانی، LR = رکتوس جانبی، ON = عصب بینایی، OA = شریان چشم، NC = عصب nasociliary، CG = گانگلیون مژگانی، SOV = فوقانی ورید چشمی، IOV = ورید چشمیتحتانی، TN = عصب تروکلر.)
هم بستگی کلینیکی
مایل فوقانی تنها عامل تضعیف کننده کره چشم در حین اداکشن است، بنابراین در فلج عصب تروکلر (آسیب منفرد عصب تروکلئار غیرمعمول است) چشم به دلیل عملکرد غیرقابل تقابل مایل تحتانی، اخاذی و بالا میرود. دوبینی عمودی در این موقعیت زمانی رخ میدهد که تصویر روی نیمه بالایی شبکیه میافتد. دوبینی وقتی بدتر میشود که بیمار به پایین نگاه میکند، زمانی که چشم ادوکشن میشود.
V عصب ابدکنت
اجزای عملکردی
این عصب فقط از فیبرهای وابران سوماتیک (GSE) تشکیل شده است که از هسته ابداکنت منشأ میگیرند و فقط ماهیچه راست روده جانبی کره چشم را تامین میکنند.
دوره و توزیع
عصب ابداکنت در محل اتصال پانتومدولاری بالای هرم مدولا ظاهر میشود. آن را به سمت جلو به سمت سخت شامه در clivus اجرا میشود. سپس دورساماتر را در سمت dorsum sellae در زیر رباط پتروکلینوئید (رباط گروبار) سوراخ میکند. در اینجا از مرز فوقانی استخوان پتروستپورال عبور میکند. وارد پشت سینوس کاورنووس میشود. در سینوس در امتداد جنبه خلفی شریان کاروتید داخلی قرار دارد. از طریق قسمت میانی شکاف اربیتال فوقانی در حلقه تاندونوس مشترک (Zinn) وارد مدار میشود. برای تامین عضله رکتوس جانبی (شکل ۹.۷).
شکل. ۹.۷ منشاء، سیر و توزیع عصب ابداسنت.
هم بستگی کلینیکی
فلج عصب ابدنت شایع ترین فلج ایزوله است که به دلیل افزایش فشار داخل مغزی رخ میدهد.
ضایعه عصب ابداکنت که باعث فلج رکتوس جانبی میشود، به دلیل عملکرد بدون مخالف رکتوس میانی، منجر به انحراف/استرابیسم داخلی یا همگرا میشود (یعنی کره چشم در موقعیت داخلی ثابت است). دوبینی افقی رخ میدهد که وقتی بیمار سعی میکند به سمت فلج نگاه کند افزایش مییابد.
توزیع اعصاب مغزی سوم (اکولوموتور)، چهارم (تروکلر) و ششم (ابداجنت) در شکل ۹.۶ نشان داده شده است.
عصب سه قلو VI
اجزای عملکردی
این عصب دارای اجزای عملکردی زیر است:
• فیبرهای وابران احشایی ویژه (SVE) از هسته حرکتی منشأ میگیرند و ماهیچههای حاصل از مزودرم قوس اول حلق را تامین میکنند. ماهیچههای جونده، تانسور تمپانی، تانسور پالاتی، شکم قدامیمعده و میلوهیوئید.
• فیبرهای آوران سوماتیک عمومی (GSA) به دو گروه تقسیم میشوند:
– الیاف حامل احساسات بیرونی از پوست صورت و غشای مخاطی دهان و بینی. اجسام سلولی این نورونها در گانگلیون سه قلو قرار دارند. بیشتر فرآیندهای مرکزی این نورونها منشعب میشوند، شاخههای صعودی به هسته حسی اصلی ختم میشوند در حالی که شاخههای نزولی به هسته نخاع ختم میشوند.
– الیاف حامل احساسات حس عمقی از ماهیچههای جویدن، مفصل گیجگاهی فکی، دندانها و زبان. اجسام سلولی این نورونها در هسته مزانسفالیک قرار دارند.
فرآیندهای محیطی سلولهای عصبی واقع در گانگلیون سه قلو و هسته مزانسفالیک به سه بخش از عصب سه قلو مرتب میشوند. چشمی، فک بالا و فک پایین. اجزای عملکردی این تقسیمات در جدول ۹.۳ فهرست شده است.
جدول ۹.۳
اجزای عملکردی در سه بخش عصب سه قلو
بخش | اجزای عملکردی |
چشم پزشکی | الیاف GSA |
فک بالا | الیاف GSA |
فک پایین | الیاف GSA و SVE |
دوره و توزیع (شکل ۹.۸)
عصب سه قلو در محل اتصال خود به دمگل مخچه میانی توسط دو ریشه از پونز خارج میشود. این دو ریشه عبارتند از: (الف) یک ریشه حسی جانبی بسیار بزرگ و (ب) یک ریشه حرکتی داخلی کوچک.
شکل. ۹.۸ توزیع عصب سه قلو. (TG = گانگلیون سه قلو، V1 = تقسیم چشم، V2 = تقسیم فک بالا، V3 = تقسیم فک پایین، ۱ = گانگلیون مژگانی، ۲ = گانگلیون pterygopalatine، ۳ = گانگلیون گوش، ۴ = گانگلیون زیر فکی، NS = N nervinosus، N = M ناخنک میانی، M = توده ای n، D = ns گیجگاهی عمیق، NL = عصب به سمت ناخنک لترال، AT = گوش-لوتمپورال n، CT = chorda tympani n.، SO = سوپرااوربیتال n.، ST = سوپراتروکلر n.، T = infratrochlear n.، AE = اتموئیدال قدامی، SDP = شبکه دندانی فوقانی). توجه: تمام عقدههای پاراسمپاتیک (۱، ۲، ۳ و ۴) ناحیه سر و گردن از نظر مورفولوژیکی با عصب سه قلو مرتبط هستند.
این دو ریشه به سمت جلو و به صورت جانبی روی راس استخوان گیجگاهی سنگی قرار میگیرند تا وارد حفره میانی جمجمه شوند. در اینجا ریشه حسی یک بزرگ شدن را نشان میدهد – گانگلیون سه قلو. گانگلیون سه قلو به شاخههای چشمی، فک بالا و فک پایین تقسیم میشود.
عصب چشمیدر دیواره جانبی سینوس کاورنوس به سمت جلو میرود و به سه شاخه اشکی، فرونتال و ناsocilliary تقسیم میشود قبل از اینکه از طریق شکاف اربیتال فوقانی وارد اربیت شود. عصب چشم از طریق این شاخهها کره چشم، ملتحمه، قسمت فوقانی حفره بینی، غده اشکی، پوست پیشانی، بینی خارجی و پلکها را تامین میکند. عصب چشمینیز اندام آوران رفلکس قرنیه را تشکیل میدهد.
عصب فک بالا از طریق فورامن روتونوم جمجمه را ترک میکند تا وارد حفره ناخنک گشاد شود، سپس از طریق شکاف اربیتال تحتانی وارد مدار میشود و نام عصب فرواوربیتال را به خود میگیرد. عصب فرواوربیتال از طریق فورامن فرواوربیتال مدار را ترک میکند تا روی صورت ظاهر شود. بنابراین، عصب فک بالا از چهار ناحیه عبور میکند: حفره میانی جمجمه، حفره pterygopalatine، مدار و صورت. شاخههای عصب فک بالا عبارتند از: (الف) شاخه مننژ در حفره جمجمه میانی، (ب) انشعاب گانگلیون به گانگلیون pterygopalatine، (ج) عصب زیگوماتیک، و (د) عصب خلفی آلوئولار فوقانی در حفره ناخنک پا، (ه) آلوئولار میانی فوقانی، اعصاب در مدار. و شاخههای کفی، جانبی بینی و لبی در صورت. از طریق این شاخهها، حفره بینی، کام، دندانهای بالا و لثه و پوست یک سوم میانی صورت را تامین میکند. تامین حسی غشای مخاطی نازوفارنکس و سینوس ماگزیلاری را فراهم میکند. فیبرهای ترشحی حرکتی را به غده اشکی میرساند.
عصب فک پایین جمجمه را از طریق فورامن اوال خارج میکند تا وارد حفره زیر گیجگاهی شود. در اینجا، درست در زیر جمجمه قاعده ای، توسط ریشه حرکتی عصب سه قلو به هم میپیوندد. ریشه حرکتی ریشه حسی را همراهی میکند، این ریشهها از کنار گانگلیون سهقلو عبور میکنند و جمجمه را از طریق سوراخ فک پایین خارج میکنند تا به بخش فک پایین عصب سهقلو بپیوندند و تنه عصب فک پایین را تشکیل دهند.
تنه عصب فک پایین به دو بخش بزرگ ختم میشود – قدامیو خلفی. شاخههای زیر از عصب فک پایین منشاء میگیرند:
• شاخه مننژ (nervus spinosus).
• عصب به ناخنک داخلی از تنه تقسیم نشده.
• عصب Masseteric.
• اعصاب تمپورال عمیق (۲ عدد).
• عصب pterygoid جانبی.
• عصب باکال از تقسیم قدامی.
• عصب گوش و تمپورال.
• عصب زبانی.
• عصب آلوئولار تحتانی از تقسیم خلفی.
عصب فک پایین از طریق این شاخهها ماهیچههای جونده (گیجگاهی، ماستر، ناخنک داخلی و جانبی)، میلوهیوئید، شکم قدامیدیاگاستریک، تانسور ولی پالاتین و تانسور تمپانی را تامین میکند. الیاف حسی گوش، ناحیه تمپورال، پوست یک سوم پایین صورت را به جز بیش از زاویه فک پایین تامین میکنند.
هم بستگی کلینیکی
• ضایعه عصب سه قلو ویژگیهای بالینی زیر را نشان میدهد:
– از دست دادن حس عمومیاز صورت و غشای مخاطی حفرههای دهان و بینی.
– از دست دادن رفلکس قرنیه
– فلج شل عضلات جویدن. فک به دلیل عملکرد بدون مخالف عضله pterygoid جانبی به سمت ضایعه منحرف میشود.
– Hypoacusis (ناشنوایی نسبی نسبت به صداهای کم تن به دلیل فلج عضله تانسور تمپانی).
• نورالژی سه قلو (tic douloureux) یک درد شدید حمله ای با شروع ناگهانی و کوتاه مدت در ناحیه توزیع پوستی یک یا چند بخش از عصب سه قلو است که معمولاً بخشهای ۲ و ۳ را تحت تأثیر قرار میدهد (شکل ۹.۹).
شکل. ۹.۹ نواحی صورت که توسط سه بخش از عصب سه قلو تامین میشود.
VII عصب صورت
اجزای عملکردی
عصب صورت دارای اجزای عملکردی زیر است (شکل ۹.۱۰):
شکل. ۹.۱۰ اجزای عملکردی و هستههای عصب صورت. (GSA = وابران جسمیعمومی، SVA = آوران احشایی سوماتیک، GVE = وابران احشایی عمومی، SVE = وابران احشایی ویژه.)
• فیبرهای وابران احشایی ویژه (SVE) از هسته حرکتی ناشی میشوند و ماهیچههای حاصل از مزودرم قوس دوم حلقی را تامین میکنند. عضلات حالت چهره و غیره
• فیبرهای وابران احشایی عمومی(GVE) فیبرهای پاراسمپاتیک پیش گانگلیونی به گانگلیونهای پنجه ای و زیر فکی برای اشک ریزش و ترشح بزاق هستند. این الیاف به ترتیب از هستههای اشکی و بزاق فوقانی ناشی میشوند.
– الیاف پیش گانگلیونی ناشی از هسته اشکی به گانگلیون پنجه گانگلیونی ختم میشود که از آن الیاف پس گانگلیونی بوجود میآیند و غده اشکی را از طریق شاخه زیگوماتیک عصب سه قلو تامین میکنند.
– فیبرهای پیش گانگلیونی ناشی از رله هسته بزاقی برتر در گانگلیون زیر فکی، که از آن الیاف پس گانگلیونی بوجود آمده و غدد بزاقی زیر فکی و زیر زبانی را تامین میکنند.
• فیبرهای آوران احشایی ویژه (SVA) با حس چشایی مرتبط هستند. بدن سلولی این الیاف در گانگلیون ژنیکوله قرار دارد. فرآیندهای محیطی سلولهای گانگلیونی حس چشایی را از جوانههای چشایی در دو سوم قدامیزبان به جز پاپیلای دریچه ای منتقل میکنند. فرآیندهای مرکزی سلولهای گانگلیونی این احساسات را به قسمت فوقانی هسته tractus solitarius منتقل میکنند.
• فیبرهای آوران سوماتیک عمومی(GSA) بدن سلولی خود را در گانگلیون ژنیکوله دارند. فرآیندهای محیطی این سلولها بخشی از پوست گوش خارجی را عصب دهی میکنند، در حالی که فرآیندهای مرکزی به هسته نخاعی عصب سه قلو ختم میشوند.
دوره و توزیع (شکل ۹.۱۱)
عصب صورت توسط دو ریشه – حرکتی و حسی در سمت شکمیساقه مغز از مرز پایینی پونز در مقابل شیار بین زیتون و دمگل مخچه تحتانی ایجاد میشود. تنه اصلی یعنی ریشه حرکتی همراه با ریشه حسی کوچک (میانجی عصبی Wrisberg)، عصب حلزونی دهلیزی و عروق لابیرنت وارد مجرای شنوایی خارجی میشود. در انتهای جانبی گوشت، دو ریشه به هم میپیوندند و تنه کانال صورت را تشکیل میدهند، جایی که ابتدا بالای هزارتوی استخوانی گوش داخلی میرود و سپس به سمت عقب در دیواره داخلی گوش میانی خم میشود و عصب صورت را تشکیل میدهد.. به سمت عقب در دیواره داخلی گوش میانی زیر کانال نیم دایره ای جانبی قرار میگیرد. در نهایت عصب ۹۰ درجه میچرخد و در دیواره خلفی گوش میانی میرود تا به سوراخ استیلوماستوئید در قاعده میرسد و از طریق آن حفره جمجمه را ترک میکند. در نهایت، به سمت قدام جانبی میرود تا وارد غده پاروتید شود، جایی که به پنج شاخه انتهایی تقسیم میشود. عصب صورت شاخههای زیر را میدهد:
شکل. ۹.۱۱ سیر و توزیع عصب صورت.
• عصب پتروزال بزرگتر که توسط عصب پتروزال عمیق به هم متصل میشود و عصب کانال پنجه را تشکیل میدهد. منبع ترشح حرکتی غدد اشکی، بینی و کام را فراهم میکند.
• عصب به stapedius.
• عصب تیمپانی چوردا، که به عصب لینگوال میپیوندد. فیبرهای چشایی را از دو سوم قدامیزبان حمل میکند و فیبرهای پیش گانگلیونی را به گانگلیون زیر فکی میرساند.
• عصب گوش خلفی برای تامین اکسیپیتالیس و عضلات گوش خلفی.
• عصب به شکم خلفی عضلات دیاگاستریک و استایلوهیوئید.
• شاخههای انتهایی (گیجگاهی، زیگوماتیک، باکال، فک پایین و گردنی به عضلات بیان صورت.
هم بستگی کلینیکی
بخشی از هسته حرکتی عصب صورت که ماهیچههای قسمت تحتانی صورت را تامین میکند، فیبرهای کورتیکونهسته ای را از نیمکره مغزی مخالف دریافت میکند در حالی که بخشی از هسته حرکتی عصب صورت که ماهیچههای قسمت بالایی صورت را تامین میکند (frontalis, orbicularis oculi) فیبرهای کورتیکونهسته ای را از هر دو نیمکره مغز دریافت میکند. در نتیجه در ضایعات فوق هسته ای (یعنی ضایعات شامل UMNs) عصب صورت، نیمه بالایی صورت در هر دو طرف در امان میماند و نیمه پایینی صورت در طرف مقابل تحت تاثیر قرار میگیرد، از طرف دیگر در هسته ای و زیر هسته ای. ضایعات، یعنی ضایعات نورون حرکتی تحتانی (LMN) کل صورت در سمت ضایعه تحت تأثیر قرار میگیرد (شکل ۹.۱۲).
شکل. ۹.۱۲ اثرات ضایعات UMN (فیبرهای کورتیکونهسته ای) و LMN (هسته ای و زیر هسته ای) عصب صورت.
توجه: _ به همین دلیل است که قسمت بالایی صورت در همیپلژیهای ویژه به دلیل ضایعات فوق هسته ای فرار میکند.
عصب دهلیزی هشتم
اجزای عملکردی
این عصب از دو بخش حلزونی و دهلیزی تشکیل شده است. هر دو این بخش از الیاف آوران سوماتیک ویژه (SSA) تشکیل شده است.
فیبرهای عصب حلزون فرآیندهای مرکزی نورونهای دوقطبی گانگلیون مارپیچی هستند. فرآیندهای محیطی این سلولها “ارگان کورتی” (گیرنده شنوایی) را در حلزون گوش داخلی عصب میکنند.
فیبرهای عصب دهلیزی فرآیندهای مرکزی نورونهای دوقطبی در گانگلیون دهلیزی هستند. فرآیندهای محیطی این نورونها گیرندههای دهلیزی را در مجاری نیمدایرهای (برای تعادل جنبشی) و در ساکول و اوتریکل (برای تعادل استاتیک) گوش داخلی عصب میکنند.
دوره و توزیع
عصب دهلیزی از قسمت جانبی اتصال پانتومدولاری خارج میشود، از زاویه مخچه عبور میکند تا به همراه عصب صورت و عروق لابیرنتی وارد متوس آکوستیک داخلی شود، جایی که جزء حلزونی – عصب حلزون جدا شده و فوندوس گوشت را سوراخ میکند. ربع قدامیتحتانی سپس در مدیول حلزونی حرکت میکند، جایی که با تامین گیرنده حسی شنوایی اندام مارپیچی کورتی هزارتوی غشایی به پایان میرسد.
جزء دهلیزی – عصب دهلیزی به بخش فوقانی و تحتانی و عصب منفرد تقسیم میشود. آنها ربع خلفی و خلفی تحتانی فوندوس را سوراخ میکنند تا گیرندههای حسی تعادل – ماکولا و کریستا آمپولاریس هزارتوی غشایی را عصب دهند.
برای جزئیات، به سیستمهای شنوایی و دهلیزی در فصل ۱۸ مراجعه کنید.
عصب گلوفارنکس IX
اجزای عملکردی
این عصب از اجزای عملکردی زیر تشکیل شده است (شکل ۹.۱۳).
شکل. ۹.۱۳ اجزای عملکردی و هستههای عصب گلوسوفا- حلقوی.
• فیبرهای وابران احشایی ویژه (SVE) از هسته مبهم بوجود میآیند و تنها یک عضله یعنی استیلوفارنجئوس (عضله قوس سوم حلقی) را تامین میکنند.
• فیبرهای وابران احشایی عمومی(GVE) از هسته بزاق تحتانی و رله در گانگلیون گوش ایجاد میشوند. الیاف پس گانگلیونی که از گانگلیون به وجود میآیند، غده پاروتید را از طریق عصب گوش و تمپورال (شاخه ای از عصب فک پایین) تامین میکنند.
• فیبرهای آوران احشایی عمومی(GVA). اجسام سلولی این رشتهها در گانگلیون فوقانی عصب گلوفارنکس قرار دارند. فرآیندهای محیطی این سلولها احساسات عمومی(لمس، درد و دما) را از یک سوم خلفی زبان، حلق، بدن کاروتید و سینوس کاروتید به گانگلیون منتقل میکنند. فرآیندهای مرکزی این احساسات را به هسته نخاعی عصب تریژمینال منتقل میکنند.
• فیبرهای آوران احشایی ویژه (SVA) بدنه سلولی خود را در گانگلیون تحتانی عصب گلوسوفارنجیال دارند. فرآیندهای محیطی این سلولها حس چشایی را از یک سوم خلفی زبان و پاپیلاهای دور دریچهای به گانگلیون منتقل میکنند. فرآیندهای مرکزی این تکانهها را به هسته tractus solitarius منتقل میکنند.
دوره و توزیع (شکل ۹.۱۴)
عصب گلوسوفارنجئال از قسمت فوقانی قسمت جانبی بصل النخاع خلفی به سمت زیتون به عنوان سه ریشه از چهار ریشه ایجاد میشود. ریشهچهها به زودی با هم ترکیب میشوند و یک تنه عصبی را تشکیل میدهند که به صورت قدامیاز حفره جمجمه عبور میکند و از قسمت قدامیسوراخ ژوگولار خارج میشود. عصب هنگام عبور از سوراخ ژوگولار از دو گانگلیون عبور میکند – یک گانگلیون فوقانی کوچکتر و یک گانگلیون تحتانی بزرگتر. عصب بین شریان کاروتید داخلی و ورید ژوگولار داخلی به سمت پایین و جلو میرود. سپس به صورت حلقهای در اطراف قسمت جانبی استیلوفارنژئوس که تامین میکند، بهطرف اینفرولترال میچرخد. اکنون به عمق هیوگلوسوس میرود تا به شاخههای زبانی ختم شود.
شکل. ۹.۱۴ سیر و توزیع عصب گلوفارنکس.
شاخههای عصب گلوفارنکس عبارتند از:
• شاخه تمپان (عصب جاکوبسون)، که فیبرهای حسی را از طریق لوله تمپان تامین میکند. فیبرهای ترشحی حرکتی آن هنگام سیناپس از طریق عصب پتروزال کوچکتر به گانگلیون گوش میرسند. الیاف پس گانگلیونی از گانگلیون غده پاروتید را از طریق عصب گوش و تمپورال تامین میکند.
• عصب کاروتید، به سینوس کاروتید و بدن. الیاف حسی را از این ساختارها حمل میکند.
• شاخه حلقی، در تشکیل شبکه حلقی شرکت میکند.
• عصب به استیلوفارنگئوس، تامین کننده حرکت حرکتی این عضله است.
• شاخههای لوزه، تامین کننده غشای مخاطی لوزهها، شیرها و کام.
• شاخههای زبانی، تامین کننده یک سوم خلفی زبان شامل پاپیلاهای دریچه ای و حامل چشایی و احساسات عمومیاست.
هم بستگی کلینیکی
ضایعات عصب گلوسوفارنجئال علائم بالینی زیر را ایجاد میکند:
– از دست دادن رفلکس گگ، به دلیل قطع شدن اندام آوران.
– از دست دادن حواس عمومیدر حلق، لوزهها، شیرها و یک سوم خلفی زبان.
– از دست دادن حس چشایی از یک سوم خلفی زبان.
– سندرم سینوس کاروتید بیش از حد حساس (سنکوپ).
ایکس عصب واگ
اجزای عملکردی
اجزای عملکردی این عصب به شرح زیر است (شکل ۹.۱۵):
شکل. ۹.۱۵ اجزای عملکردی و هستههای عصب واگ.
• فیبرهای وابران احشایی ویژه (SVE) از هسته مبهم بوجود میآیند و ماهیچههای حلق و حنجره را تامین میکنند.
• فیبرهای وابران احشایی عمومی(GVE) از هسته پشتی واگ به عنوان الیاف پاراسمپاتیک پیش گانگلیونی بوجود میآیند. آنها قلب، ریهها، GIT را تا محل اتصال دو سوم سمت راست و یک سوم سمت چپ کولون عرضی از طریق الیاف پس گانگلیونی که از عقدههای کوچک واقع در نزدیکی یا درون دیواره احشاء ایجاد میشوند، تامین میکنند.
• فیبرهای آوران احشایی عمومی(GVA). اجسام سلولی این رشتهها در گانگلیون تحتانی عصب واگ قرار دارند. فرآیندهای محیطی این سلولها احساسات را از حلق، حنجره، نای، مری و از احشای سینه و شکم به گانگلیون منتقل میکنند و از آنجا از طریق فرآیندهای مرکزی به هسته پشتی واگ و هسته تراکتوس سولیتریوس منتقل میشوند.
• فیبرهای آوران احشایی ویژه (SVA). اجسام سلولی این رشتهها در گانگلیون تحتانی عصب واگ قرار دارند. فرآیندهای محیطی این سلولها حس چشایی را از خلفی ترین قسمت زبان و اپی گلوت به گانگلیون منتقل میکنند. فرآیندهای مرکزی سلولهای گانگلیونی به قسمت بالایی هسته تراکتوس سولیتریوس ختم میشود.
• فیبرهای آوران سوماتیک عمومی(GSA). اجسام سلولی این رشتهها در گانگلیون فوقانی عصب واگ قرار دارند. فرآیندهای محیطی این نورونها به پوست گوش خارجی عصب دهی میکنند و فرآیندهای مرکزی به هسته نخاعی عصب سه قلو ختم میشوند.
دوره و توزیع (شکل ۹.۱۶)
عصب واگ از جنبه جانبی بصل النخاع به صورت مجموعه ای از ریشههای خلفی زیتون بین ریشههای فرعی گلوسوفارنکس و مغزیجاد میشود. ریشهها به هم میپیوندند و یک عصب واحد را تشکیل میدهند که از حفره جمجمه از طریق محفظه میانی سوراخ ژوگولار خارج میشود. در زیر سوراخ دارای دو گانگلیون است، یک گانگلیون فوقانی کوچکتر و یک گانگلیون تحتانی بزرگتر. ریشه جمجمه جانبی به عصب واگ درست زیر ورید ژوگولار تحتانی میپیوندد. عصب به صورت عمودی به سمت پایین در داخل غلاف کاروتید که بین شریان کاروتید داخلی و ورید ژوگولار داخلی قرار دارد عبور میکند. در ریشه گردن در سمت راست با عبور از جلوی شریان ساب ترقوه راست و در سمت چپ با عبور از بین شریان کاروتید مشترک چپ و شریان ساب ترقوه چپ وارد قفسه سینه میشود.
شکل. ۹.۱۶ سیر و توزیع عصب واگ.
۱. شاخه مننژیال، برای تامین سختی حفره جمجمه خلفی.
۲. عصب سینوسی، به سینوس کاروتید و بدن.
۳. شاخه گوش برای تامین قسمت بیرونی پرده تمپان، دیواره خلفی گوشت شنوایی خارجی و سطح جمجمه گوش.
هم بستگی کلینیکی
ضایعات عصب واگ علائم بالینی زیر را ایجاد میکند:
– فلج همان طرف کام نرم که منجر به افتادگی قوس کام میشود. یووولا به سمت مقابل سالم منحرف میشود.
– از دست دادن رفلکس گگ به دلیل قطع شدن اندام وابران.
– از دست دادن یک طرفه رفلکس سرفه به دلیل بیهوشی حلق و حنجره.
– گرفتگی صدا به دلیل فلج یک طرفه عضلات حنجره.
XI اکسسوری عصب
اجزای عملکردی
اجزای عملکردی این عصب (شکل ۹.۱۷) به شرح زیر است:
شکل. ۹.۱۷ اجزای عملکردی و هستههای عصب فرعی.
• فیبرهای وابران احشایی ویژه (SVE) ریشه مغزی عصب فرعی را تشکیل میدهند. آنها از هسته مبهم به وجود میآیند و از طریق عصب واگ برای تامین:
– تمام ماهیچههای کام به جز تانسور کامیکه توسط عصب مندیبولار از طریق عصب به ناخنک داخلی میرسد.
– تمام ماهیچههای حلق به جز استیلوفارنژئوس که از عصب گلوسوفارنجئال تامین میشود و
– تمام ماهیچههای حنجره
• فیبرهای عمومیوابران سوماتیک (GSE) ریشه نخاعی عصب جانبی را تشکیل میدهند. آنها از ستون دراز سلولها (هسته نخاعی عصب جانبی) که بدنه سلولی آنها در قسمت جانبی ستون خاکستری قدامیپنج بخش بالای ستون فقرات گردنی قرار دارد، به وجود میآیند. این فیبرها ماهیچههای ذوزنقه ای و استرنوکلیدوماستوئید را تامین میکنند.
دوره و توزیع (شکل ۹.۱۸)
ریشه جمجمه از بصل النخاع به صورت ۴ تا ۶ ریشه در خلف زیتون بلافاصله زیر این عصب واگ بیرون میآید. آنها به زودی با هم ترکیب میشوند و یک عصب واحد را تشکیل میدهند. از حفره جمجمه خلفی از قسمت میانی سوراخ ژوگولار خارج میشود. در زیر سوراخ از طریق این عصب جوش میخورد.
شکل. ۹.۱۸ سیر و توزیع عصب فرعی.
ریشه نخاعی توسط یک سری ریشه از قسمت جانبی پنج بخش فوقانی جمجمه، بین ریشههای پشتی و شکمیاعصاب نخاعی ایجاد میشود. این ریشهها با هم متحد میشوند و یک عصب واحد را تشکیل میدهند که از خلفی به سمت رباط دنتیکوله بالا میرود و از طریق فورامن مگنوم در پشت شریان مهرهای وارد حفره جمجمه میشود. زمانی که از سوراخ ژوگولار خارج میشود، برای مدت کوتاهی به ریشه جمجمه میچسبد. ریشه جمجمه را رها کنید که معمولاً در خلف ورید ژوگولار داخلی پایین میآید و از روی توده جانبی اطلس (C1) عبور میکند تا وارد سطح عمیق استرنوکلیدوماستوئید شود. سپس از وسط مرز خلفی sternocleidomastoid خارج میشود، از مثلث خلفی عبور میکند تا در حدود ۵ سانتی متر بالاتر از ترقوه جایی که ختم میشود وارد ذوزنقه شود.
توجه: _ نورونهای حرکتی به عضلات استرنوکلیدوماستوئید و ذوزنقه در جنین در نزدیکی سلولهایی که قرار است هسته مبهم را تشکیل دهند اما به نخاع مهاجرت میکنند (بخشهای C1 تا C5) و در قسمت جانبی شاخ خاکستری قدامیکه ستون فقرات را تشکیل میدهد، تمایز پیدا میکنند. هسته عصب جانبی، در راستای هسته مبهم. بنابراین گفته میشود که ریشه نخاعی از فیبرهای وابران احشایی (شاخه ای) ویژه ای تشکیل شده است.
هم بستگی کلینیکی
ضایعات محیطی یک طرفه ریشه نخاعی (عصب جانبی نخاعی) منجر به فلج عضلات استرنوکلئیدو ماستوئید و ذوزنقه میشود.
– فلج استرنوکلئیدوماستوئید به دلیل حرکت بدون مخالف عضله سالم مقابل باعث چرخش صورت به سمت یک طرف و خم شدن سر به طرف مقابل میشود.
– فلج ذوزنقه منجر به افتادگی شانه و ناتوانی در بالا انداختن شانه به سمت طرف آسیب میشود.
XII عصب هیپوگلوسال
اجزای عملکردی (شکل ۹.۱۹)
عصب هیپوگلوسال از فیبرهای وابران سوماتیکی (GSE) تشکیل شده است که منشأ آن از هسته هیپوگلاسال (شکل ۹.۱۹) است و تمام عضلات درونی و بیرونی زبان را تامین میکند به جز پالاتوگلوسوس که توسط ریشه مغزی عصب از طریق واگ تامین میشود..
شکل. ۹.۱۹ جزء عملکردی و هسته عصب هیپوگلاسال.
دوره و توزیع (شکل ۹.۲۰)
عصب هیپوگلوسال از قسمت قدامیجانبی بصل النخاع بین زیتون و هرم به صورت مجموعه ای از ۱۰ تا ۱۵ ریشه بیرون میآید. ریشهچهها به زودی با هم ترکیب میشوند و دو ریشه را تشکیل میدهند که وارد کانال هیپوگلوسال میشوند، جایی که خودشان با هم جوش میخورند و عصب واحدی را تشکیل میدهند و از طریق این سوراخ از حفره جمجمه خارج میشوند و از پشت اعصاب واگ و گلوسوفارنژیال به سمت جلو بین ورید ژوگولار داخلی و عبور میکنند. شریان کاروتید داخلی در نهایت از سطحی به سمت شریانهای کاروتید داخلی و خارجی و حلقه شریان زبانی میرود تا به بالای استخوان هیوئید برسد. در اینجا تمام ماهیچههای درونی و بیرونی زبان به جز پالاتوگلوسوس را تامین میکند.
شکل. ۹.۲۰ سیر و توزیع عصب هیپوگلوسال.
به وسیله ارتباطی از راموس اولیه قدامیعصب C1 نخاعی، که فیبرهای آن عصبهایپوگلاسال به ماهیچههای جنیوهیوئید و تیروئید توزیع میشود، متصل میشود. فیبرهای نزولی C1 ریشه برتر ansa cervicalis را تشکیل میدهند (الیاف C2 و C3 ریشه تحتانی ansa cervicalis را تشکیل میدهند).
هم بستگی کلینیکی
• ضایعات نورون حرکتی فوقانی عصب هیپوگلوسال
از آنجایی که هسته هیپوگلوسال فیبرهای کورتیکونکلئر را فقط از نیمکره طرف مقابل دریافت میکند، ضایعات فوق هسته ای (UMN) باعث ضعف نیمه مقابل زبان میشود و در صورت بیرون زدگی، زبان به سمت مخالف ضایعه منحرف میشود.
• نورون حرکتی تحتانی (هسته ای و زیرهسته ای) ضایعات عصب هیپوگلوسال منجر به فلج نیمه همان طرف زبان میشود و در برجستگی زبان به سمت ضایعه منحرف میشود که علت آن عدم مخالفت جنیوگلوسوس سمت سالم است.
اجزای عملکردی، هستههای مرتبط، توزیع و عملکرد اعصاب مغزی در جدول ۹.۴ خلاصه شده است.
جدول ۹.۴
اجزای عملکردی، هستهها، توزیع و عملکرد اعصاب جمجمه
SE = وابران احشایی، SVE = وابران احشایی ویژه، GVE = وابران احشایی عمومی، GVA = آوران احشایی عمومی، SVA = آوران احشایی ویژه، GSA = آوران جسمیعمومی، SSA = آوران جسمیویژه.
کنترل قشر مغز اعصاب جمجمه
تمام هستههای عصب جمجمه حرکتی تحت کنترل قشر مغز از طریق الیاف کورتیکونهسته ای هستند. هر هسته توسط هر دو نیمکره مغز با استثنائات زیر کنترل میشود:
• بخشی از هسته هیپوگلوسال عصب دهی کننده جنیوگلوسوس فقط توسط قشر مغز مخالف کنترل می شود.
• بخشی از هسته عصب صورت که قسمت پایینی صورت را تامین میکند تنها توسط قشر مغز مخالف کنترل میشود.
• هسته عصب تروکلئار فقط توسط قشر مغز همان سمت کنترل میشود.
رفلکسها با واسطه اعصاب مغزی
رفلکسهای مهم با واسطه عصب/اعصاب جمجمه به شرح زیر است:
رفلکس قرنیه: هنگامیکه قرنیه با پشم پنبه لمس میشود، به دلیل انقباض قسمت کف دستی چشمیچشم چشمک میزند.
رفلکس اتصالی: هنگامیکه ملتحمه با پشم پنبه لمس میشود، چشم به سرعت به دلیل انقباض چشمیچشم بسته میشود.
رفلکس اشکی: تحریک ملتحمه و قرنیه باعث اشکی رفلکس میشود.
رفلکس چشمی: فشار روی کره چشم ضربان قلب را کاهش میدهد (برادی کاردی).
رفلکس گگ: غلغلک دادن اوروفارنکس یا با انگشت یا با سواب سواب منجر به انقباض رفلکس ماهیچههای فارین-ژال میشود و باعث گرفتگی و عقب افتادگی میشود.
رفلکس سینوس کاروتید: فشار روی سینوس کاروتید باعث کاهش ضربان قلب میشود (برادی کاردی).
رفلکس عطسه: هنگامیکه مخاط بینی تحریک میشود، پس از یک دم تند، بازدم انفجاری با بسته شدن دهانه حلق و حلق با عمل پالاتوگلوسوس رخ میدهد که هوا را از داخل حفره بینی منحرف میکند و در نتیجه ماده تحریک کننده را دفع میکند.
تکان دادن فک: اگر ماهیچههایی که فک را میبندند (ماستر، ناخنک میانی و تمپورالیس) به سرعت کشیده شوند، فک به صورت رفلکس بسته میشود.
اندامهای آوران و وابران این رفلکسها در جدول ۹.۵ خلاصه شده است.
جدول ۹.۵
رفلکسهای مهم عصبی جمجمه
* رفلکس فک تنها رفلکس تک سیناپسی است که با واسطه اعصاب مغزی ایجاد میشود.
مشکلات بالینی
۱. یک بیمار ۵۰ ساله از دوبینی شکایت داشت. در معاینه فیزیکی، چشمپزشک متوجه شد که چشم راست او در هنگام استراحت به سمت وسط چرخیده است و زمانی که از او خواسته شد آن را به سمت جانبی بچرخاند، نتوانست این کار را انجام دهد. مشخص کنید کدام عصب مغزی درگیر است و همچنین توضیح دهید که دوبینی چیست و در مورد چگونگی بروز آن صحبت کنید.
۲. افتالمپلژی داخلی و خارجی را در رابطه با ضایعات عصب سوم توضیح دهید؟
۳. توضیح دهید که چرا در نوع فلج صورت نورون حرکتی فوقانی، عضلات قسمت فوقانی صورت در امان هستند؟
۴. هنگامیکه یک پزشک زبان را با یک کاردک برای معاینه اوروفارنکس فشار میدهد، بیمار اغلب دهانش را میبندد. مبنای تشریحی آن را بیان کنید.
۵. در ضایعات نورون حرکتی فوقانی عصب هیپوگلوسال زبان به طرف مقابل منحرف میشود در حالی که در ضایعات نورون حرکتی تحتانی زبان به سمت ضایعه منحرف میشود. چرا؟
حل مشکلات بالینی
۱. بیمار به دلیل ضایعه عصب ابدانس راست از انحراف چشم (که به آن استرابیسم داخلی نیز گفته میشود) در چشم راست مبتلا است (صفحه ۹۹ را ببینید). در دوبینی (دوبینی) بیمار دو تصویر از یک شی را میبیند. مکانیسم به شرح زیر است:
هنگامیکه چشمها به یک جسم نگاه میکنند، تصویر یک جسم روی ماکولا شبکیه چشم هر دو چشم میافتد. اگر حرکت یک چشم معیوب باشد، تصویر جسم روی قسمت محیطی شبکیه آن چشم میافتد. در نتیجه دو تصویر مشاهده خواهد شد، یکی تصویر واقعی واقع در ماکولای چشم طبیعی و دیگری تصویر کاذب که توسط شبکیه محیطی چشم غیرطبیعی دیده میشود.
۲. ضایعات ناقص عصب حرکتی چشمیشایع است و ممکن است عضلات خارج چشمییا داخل چشمیرا از بین ببرد.
عصب حرکتی چشمیشامل فیبرهای حرکتی جسمیاست که ماهیچههای خارج چشمیرا تامین میکند و فیبرهای حرکتی پاراسمپاتیک که ماهیچههای داخل چشمیرا تامین میکنند.
رشتههای اتونوم پاراسمپاتیک به صورت سطحی در داخل عصب چشمیحرکتی قرار میگیرند و احتمالاً ابتدا تحت تأثیر فشرده سازی قرار میگیرند. فتق تنتوریال جانبی که منجر به افتالمپلژی داخلی میشود.
در نوروپاتی دیابتی با اختلال در هدایت عصبی، فیبرهای اتونومیک بیتأثیر باقی میمانند در حالی که رشتههای حرکتی جسمیتحت تأثیر قرار میگیرند و باعث ایجاد افتالمپلژی خارجی میشوند.
۳. به همبستگی بالینی در صفحه ۱۰۳ مراجعه کنید.
۴. هنگامیکه پزشک زبان را با کاردک فشار میدهد، گیرندههای حسی در غشای مخاطی اوروفارنکس تحریک میشوند و باعث ایجاد رفلکس گگ میشوند. تکانههای آوران رفلکس از طریق عصب گلوسو حلق عبور میکنند و تکانههای آوران از طریق اعصاب گلوسوفارنکس و واگ به سمت عضلات حلق حرکت میکنند.
۵. به ارتباط بالینی در صفحه ۱۰۹ مراجعه کنید.
در ادامه بخوانید:
در ادامه شرکت کنید:
در ادامه شرکت کنید:
در ادامه شرکت کنید:
در ادامه شرکت کنید:
Textbook of Clinical Neuroanatomy, 2 ed
Chapter 1. Development of the Nervous System
Chapter 2. Organization and Functions of the Nervous System
Chapter 3. Peripheral Nerves and Ganglia
Chapter 4. Receptors and Effectors
Chapter 5. Dermatomes and Muscular Activity
Chapter 6. Central Nervous System: an Overview
Chapter 7. Spinal Cord
Chapter 8. Brainstem
Chapter 9. Nuclei, Functional Components and Distribution of Cranial Nerves
Chapter 10. Cerebellum and Fourth Ventricle
Chapter 11. Diencephalon and Third Ventricle
Chapter 12. Cerebrum
Chapter 13. Basal Nuclei (Basal Ganglia)
Chapter 14. White Matter of the Cerebrum and Lateral Ventricles
Chapter 15. Blood Supply of the Brain
Chapter 16. Meninges And Cerebrospinal Fluid
Chapter 17. Somatic Motor and Sensory Pathways
Chapter 18. Special Senses and their Neural Pathways
Chapter 19. Reticular Formation and Limbic System
Chapter 20. Autonomic Nervous System