نورولوژی بالینی؛ بیماری های عروقی مغز؛ بررسی تشخیصی سکته های مغزی

بررسیهای تشخیصی سکتههای مغزی
ارزیابیهای پاراکلینیک در انفارکتوس مغزی (Paraclinical Assessments in Cerebral Infarction)
در مواجهه با بیمار مبتلا به انفارکتوس مغزی (Cerebral Infarction)، انجام دقیق و مرحلهبهمرحلهی ارزیابیهای پاراکلینیک (Paraclinical Evaluations) برای تشخیص قطعی، یافتن علل زمینهای (Underlying Causes)، و انتخاب درمان مؤثر (Therapeutic Strategy) کاملاً ضروری است.
آزمایش خون (Blood Tests)
یکی از اصلیترین ابزارهای تشخیص در بیماران دچار سکته مغزی ایسکمیک (Ischemic Stroke)، بررسیهای آزمایشگاهی خونی است. این آزمایشها به شناسایی وضعیت سیستمیک (Systemic Condition) بیمار، تشخیص بیماریهای زمینهای، و ارزیابی خطرات احتمالی کمک میکنند.
آزمایشهای شایع و اهمیت آنها در سکته مغزی:
۱. ESR، CBC، diff-1
– ESR (Erythrocyte Sedimentation Rate): نشانگر غیراختصاصی التهاب عمومی (Systemic Inflammation) است و میتواند در بیماریهایی نظیر واسکولیت یا عفونت بالا باشد.
– CBC (Complete Blood Count) و diff-1 (Differential White Blood Cell Count): این دو آزمون برای بررسی کمخونی (Anemia)، عفونت (Infection) یا اختلالات هماتولوژیک (Hematologic Disorders) به کار میروند.
۲. قند خون (Blood Sugar – BS)
بررسی قند خون (Blood Glucose) به دو منظور انجام میشود:
– هیپوگلایسمی (Hypoglycemia): که میتواند تابلویی شبیه سکته ایجاد کند.
– هایپرگلایسمی (Hyperglycemia): که با پیشآگهی بدتر سکته مغزی در ارتباط است.
۳. کلسترول توتال و LDL
– بررسی سطح کلسترول کل (Total Cholesterol) و لیپوپروتئین با چگالی کم (LDL) برای ارزیابی خطر آترواسکلروز (Atherosclerosis) اهمیت دارد.
– افزایش LDL عامل مؤثر در تشکیل پلاکهای چربی (Atherosclerotic Plaques) در عروق مغزی است که میتواند زمینهساز انفارکتوس مغزی باشد.
۴. الکترولیتهای سرم (Serum Electrolytes)
– بررسی سطح سدیم (Sodium)، پتاسیم (Potassium)، کلسیم (Calcium) و منیزیم (Magnesium) برای حفظ تعادل یونی (Electrolyte Balance) بدن ضروری است.
– اختلالات الکترولیتی میتوانند سبب تشنج (Seizures)، کاهش سطح هوشیاری (Altered Consciousness) یا افزایش عوارض سکته مغزی شوند.
۵. PT و PTT
– این دو تست، زمانهای انعقاد را اندازه میگیرند:
– PT (Prothrombin Time)
– PTT (Partial Thromboplastin Time)
– در بیمارانی که داروی ضدانعقاد (Anticoagulants) دریافت میکنند یا مشکوک به اختلال انعقادی (Coagulopathy) هستند، ارزیابی دقیق خطر خونریزی یا ترومبوز (Thrombosis) حیاتی است.
۶. تستهای عملکرد کبد و کلیه (Liver and Kidney Function Tests)
– آنزیمهای کبدی (Hepatic Enzymes) نظیر AST و ALT و شاخصهای کلیوی (Renal Markers) مانند BUN و کراتینین (Creatinine) بررسی میشوند.
– نتایج این تستها به پزشک کمک میکند توانایی بدن در متابولیسم داروها (Drug Metabolism) و دفع مواد زائد (Excretion) را بسنجد.
– در صورت اختلال عملکرد این ارگانها، ممکن است نیاز به تنظیم دوز داروها (Dosage Adjustment) یا تغییر در برنامه درمانی (Therapeutic Modification) باشد.
نتیجهگیری
ارزیابیهای پاراکلینیکی در سکتههای مغزی نهتنها نقش تشخیصی دارند بلکه بهصورت مستقیم بر تصمیمگیریهای درمانی، پیشگیری از عوارض، و تعیین مسیر آیندهی بیمار تأثیرگذارند. درک اهمیت هر کدام از این آزمایشات به پزشک کمک میکند تا یک رویکرد دقیق، سریع و هدفمند برای مدیریت بیمار اتخاذ کند.
تصویربرداری در بیماران مشکوک به سکته حاد مغزی (Imaging in Suspected Acute Stroke Patients)
نقش حیاتی تصویربرداری مغزی (Brain Imaging) در ارزیابی اولیه سکته مغزی
در برخورد با بیماران مشکوک به سکته حاد مغزی (Acute Stroke)، نخستین و حیاتیترین اقدام تشخیصی، انجام سریع و دقیق تصویربرداری مغز (Neuroimaging) است. این اقدام به تشخیص نوع ضایعه مغزی (Brain Lesion)، تعیین زمان شروع و انتخاب درمان مناسب (Appropriate Therapy) کمک میکند.
CT-Scan بدون تزریق ماده حاجب (Non-Contrast CT Scan)
روش تصویربرداری اصلی که بهطور اورژانسی و در خط اول انجام میشود، سیتیاسکن بدون کنتراست (Non-Contrast Computed Tomography – NCCT) است. این روش نهتنها سریع و قابل دسترس است، بلکه توانایی بسیار خوبی در افتراق ضایعات ایسکمیک (Ischemic Lesions) از ضایعات هموراژیک (Hemorrhagic Lesions) دارد.
اهمیت انجام فوری CT-Scan
اقدام به تصویربرداری فوری با CT-Scan در بیماران مشکوک به سکته، دلایل علمی و بالینی مهمی دارد:
۱. افتراق بیماریهایی با تظاهر مشابه سکته مغزی
برخی اختلالات مغزی مانند تومور مغزی (Brain Tumor)، آبسه (Brain Abscess)، هیپوگلایسمی (Hypoglycemia)، تشنج (Seizure) یا میگرن پیچیده (Complex Migraine) میتوانند با علائمی شبیه سکته ظاهر شوند. CT-Scan به پزشک کمک میکند این شرایط را از سکته واقعی مغزی افتراق دهد.
۲. افتراق بین خونریزی مغزی و انفارکتوس مغزی
تشخیص افتراقی بین خونریزی داخل مغزی (Intracerebral Hemorrhage) و انفارکتوس ایسکمیک (Ischemic Infarction) حیاتی است؛ چراکه راهکار درمانی این دو بیماری کاملاً متفاوت است.
بهویژه در موارد خونریزی مغزی، تجویز داروهای ترومبولیتیک (Thrombolytic Agents) مانند آلتپلاز (Alteplase) ممنوع است، چراکه خطر بدتر شدن خونریزی (Worsening Hemorrhage) وجود دارد.
نکته بالینی کلیدی (Clinical Pearl)
در مواردی که بیمار دچار انفارکتوس مغزی ایسکمیک (Ischemic Stroke) شده است، ممکن است در ۲۴ ساعت ابتدایی هیچ ضایعه واضحی در CT-Scan دیده نشود.
بنابراین اگر شک بالینی بالا وجود دارد، باید اقدامات تصویربرداری مکمل در نظر گرفته شوند، از جمله:
– MRI با تکنیک DWI (Diffusion-Weighted Imaging) که حساسیت بالایی در تشخیص سکته زودرس دارد.
– یا تکرار CT-Scan پس از گذشت زمان مناسب، در صورت عدم امکان انجام MRI.
نتیجهگیری نهایی
تصویربرداری سریع و هدفمند مغزی، بهویژه با CT-Scan بدون کنتراست، گام نخست در ارزیابی سکته حاد مغزی است. تشخیص بهموقع و افتراق دقیق نوع ضایعه مغزی، کلید اصلی در انتخاب رویکرد درمانی مؤثر و پیشگیری از عوارض غیرقابل برگشت است. استفاده هوشمندانه از تصویربرداری، پل ارتباطی حیاتی میان تشخیص بالینی و درمان موفقیتآمیز در بیماران دچار سکته مغزی محسوب میشود.
یافتههای کلاسیک CT-Scan در سکته مغزی (Classic CT Findings in Stroke)
افتراق ضایعات ایسکمیک و هموراژیک با CT-Scan
CT-Scan بدون کنتراست قادر است بهخوبی بین انفارکتوس مغزی (Cerebral Infarction) و خونریزی مغزی (Intracerebral Hemorrhage) تمایز قائل شود، و این تمایز بر اساس دانسیته (Density) ضایعه انجام میشود:
انفارکتوس مغزی:
در سکته ایسکمیک، ضایعهای با هیپودنسیتی (Hypodensity)، یعنی تراکم کمتر از بافت نرمال مغز، در مسیر عروق انسدادی (Occluded Vessels) ظاهر میشود. این یافتهها ممکن است در ساعات اولیه نامحسوس باشند و بهتدریج طی ۶ تا ۲۴ ساعت واضحتر شوند.
خونریزی مغزی:
در این حالت، ضایعهای با هیپردنسیتی (Hyperdensity)، یعنی تراکم بالاتر از مغز طبیعی، دیده میشود که نشانگر وجود خون تازه (Fresh Blood) در بافت مغز است. این تغییر معمولاً بلافاصله پس از شروع خونریزی در CT قابل مشاهده است.
ارزیابی قلبی در بیماران با سکته مغزی (Cardiac Evaluation in Stroke Patients)
جستجوی منبع آمبولی قلبی (Cardioembolic Source) در بیماران دچار سکته ایسکمیک، یکی از ارکان حیاتی تشخیص و پیشگیری از سکتههای مجدد است. چرا که آمبولی قلبی (Cardioembolic Stroke) یکی از علل شایع انسداد شریانی در مغز محسوب میشود و اغلب ناشی از اختلالات ساختمانی یا ریتمی قلب (Structural or Rhythmic Cardiac Disorders) است.
بررسی ECG و آنزیمهای قلبی
دو تست اصلی که بهصورت روتین در بیماران با سکته مغزی ایسکمیک انجام میشود، عبارتند از:
۱. نوار قلب (Electrocardiogram – ECG)
برای تشخیص آریتمیهای قلبی (Cardiac Arrhythmias)، بهویژه فیبریلاسیون دهلیزی (Atrial Fibrillation) که میتواند منجر به تشکیل لخته در دهلیز چپ (Left Atrial Thrombus) و پرتاب آن به مغز شود.
۲. آنزیمهای قلبی (Cardiac Enzymes)
برای بررسی انفارکتوس میوکارد (Myocardial Infarction – MI)، بهویژه در مواردی که بیمار دچار سکته مغزی با علائم غیراختصاصی یا مشکوک به سندروم کرونری حاد (Acute Coronary Syndrome) باشد. گاهی سکته مغزی، نخستین تظاهر MI خاموش است.
ارتباط دوطرفه MI و سکته مغزی
– در برخی موارد، سکته مغزی آمبولیک ممکن است در دو هفته اول پس از MI، بهویژه انفارکتوس قدامی (Anterior MI) رخ دهد. در این موارد، منشأ آمبولی معمولاً بطن چپ (Left Ventricle) یا دهلیز چپ است.
– همچنین، سکته مغزی ممکن است اولین علامت MI باشد، بهویژه در افرادی که سابقه بیماری قلبی ندارند.
نقش آریتمیها در سکته مغزی
– آریتمیهایی مانند فیبریلاسیون دهلیزی، تاکیآریتمیها و بلوکها میتوانند منشأ تشکیل لخته در قلب باشند که به مغز پرتاب شده و باعث سکته مغزی شوند.
– در مقابل، خود سکته مغزی نیز ممکن است سبب بروز آریتمی شود؛ بهخصوص اگر ضایعه مغزی در لوب اینسولار (Insular Cortex) باشد. این ناحیه با کنترل سیستم عصبی خودمختار (Autonomic Nervous System) مرتبط است و آسیب به آن ممکن است منجر به بینظمی در ضربان قلب (Cardiac Dysrhythmia) شود.
هولتر مانیتورینگ (Holter Monitoring)
در بیمارانی که آریتمیهای گذرا (Paroxysmal Arrhythmias) دارند و ECG اولیه طبیعی است، هولتر مانیتورینگ ۲۴ تا ۴۸ ساعته توصیه میشود تا آریتمیهای پنهان شناسایی شوند. این ابزار تشخیصی در کشف فیبریلاسیون دهلیزی متناوب (Paroxysmal Atrial Fibrillation) نقش کلیدی دارد.
جمعبندی بالینی
در بیماران با سکته مغزی ایسکمیک، بررسی منشأ قلبی امری ضروری است، زیرا بسیاری از موارد سکته از منشأ آمبولی قلبی ناشی میشوند. تصویربرداری مغزی دقیق و ارزیابی جامع قلبی بهعنوان دو بازوی اصلی تشخیص، میتوانند نقش مهمی در پیشگیری از سکتههای بعدی و بهبود پیشآگهی بیمار ایفا کنند.
اکوکاردیوگرافی ترانس توراسیک (Transthoracic Echocardiography یا TTE) در سکته مغزی (Stroke)
انجام اکوکاردیوگرافی ترانس توراسیک (TTE) برای تمام بیماران مبتلا به سکته مغزی ضروری است؛ چرا که این روش میتواند منشأ قلبی آمبولی مغزی (Cardioembolic source) را مشخص کند و نقش کلیدی در تعیین علت سکته و پیشگیری از بروز مجدد آن ایفا نماید. این بررسی بهویژه در مواردی که مکانیسم سکته آمبولیک مورد شک باشد، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
موارد مطرحکننده سکته مغزی با منشأ آمبولی قلبی در اکوکاردیوگرافی
برخی یافتههای اکوکاردیوگرافی میتوانند احتمال سکته مغزی آمبولیک از منبع قلبی را تقویت کنند:
کسر تخلیه بطن چپ (EF) کمتر از ۱۵٪
کاهش شدید کسر تخلیه بطن چپ (Ejection Fraction یا EF) بهخصوص در مقادیر کمتر از ۱۵٪، با کاهش برونده قلبی همراه است که میتواند موجب رکود جریان خون در بطن چپ شده و زمینهساز تشکیل لخته (Thrombus) گردد. این لختهها میتوانند از طریق جریان خون به مغز منتقل شده و منجر به انفارکتوس مغزی (Cerebral infarction) شوند.
بیماریهای دریچهای قلب (Valvular Heart Diseases)
وجود ناهنجاری در دریچههای میترال یا آئورت (مانند تنگی یا نارسایی) میتواند سبب توربولانس جریان خون و در نتیجه تشکیل لخته شود. همچنین، در بیماران مبتلا به اندوکاردیت عفونی (Infective Endocarditis)، وجود وجتیشنهای (Vegetations) روی دریچهها میتواند منبع آمبولی سپتیک (Septic emboli) باشد که به مغز منتقل میشوند.
بزرگی دهلیز چپ (Left Atrial Enlargement)
اتساع دهلیز چپ یکی از عوامل مستعدکننده فیبریلاسیون دهلیزی (Atrial Fibrillation) است که شایعترین آریتمی آمبولیزا محسوب میشود. در این حالت، رکود خون در دهلیز چپ احتمال تشکیل ترومبوس را افزایش میدهد و در نهایت ممکن است منجر به سکته مغزی شود.
آکینزی جدار بطن چپ (Left Ventricular Wall Akinesia)
نواحی از بطن چپ که بهعلت انفارکتوس یا ایسکمی شدید فاقد انقباض هستند (آکینزی)، مستعد تشکیل لختههای داخل بطنی میباشند. این ترومبوزها میتوانند جدا شده و بهعنوان آمبولی به مغز برسند.
ترومبوز غیرارگانیزه (Unorganized Thrombus) در بطن چپ
مشاهده لختههای تازه و غیرسازمانیافته در حفره بطن چپ یک یافته بسیار مهم و هشداردهنده است، زیرا این لختهها به احتمال زیاد میتوانند منبع مستقیم یک سکته مغزی آمبولیک باشند.
تبیین و گسترش علمی:
اکوکاردیوگرافی ترانس توراسیک (TTE) یکی از ابزارهای کلیدی در رویکرد تشخیصی سکته مغزی بهویژه از نوع آمبولیک (Embolic Stroke) است. از آنجا که سکتههای آمبولیک ناشی از منشأ قلبی معمولاً با پیشآگهی بدتر و خطر عود بالا همراه هستند، شناسایی دقیق محل تولید آمبولی بسیار حیاتی است.
در بیماران با EF پایین یا آریتمی، احتمال ایجاد لخته و پرتاب آن به مغز بسیار بالا است. همچنین، بررسی عملکرد دریچهها، اندازه دهلیزها و حرکت دیوارههای بطنی به کمک اکو، اطلاعات ارزشمندی درباره احتمال تشکیل ترومبوس در قلب فراهم میکند.
در بیماران پرخطر، ممکن است انجام اکوکاردیوگرافی ترانسازوفاژیال (TEE) نیز توصیه شود، چرا که دقت بالاتری در مشاهده دهلیز چپ و اتصالات دریچهای دارد.
نتیجهگیری:
اکوکاردیوگرافی یک مؤلفه ضروری در بررسی علل سکته مغزی است و نقش حیاتی در تصمیمگیری برای شروع درمانهای ضدلخته مانند وارفارین یا NOACها ایفا میکند. شناسایی زودهنگام منبع آمبولی، گامی مؤثر در جلوگیری از عود مجدد سکته و کاهش مرگومیر است.
اکوکاردیوگرافی ترانس مری (Transesophageal Echocardiography – TEE) در ارزیابی سکته مغزی (Stroke)
در بیمارانی که دچار سکته مغزی شدهاند اما علت آن با بررسیهای اولیه مشخص نشده است، اکوکاردیوگرافی ترانس مری (TEE) بهعنوان یک ابزار تشخیصی تکمیلی، بهویژه در کنار اکوکاردیوگرافی ترانس توراسیک (TTE)، توصیه میشود. این روش بیشتر در بیماران زیر ۶۵ سال که مشکوک به سکته مغزی کریپتوژنیک (Cryptogenic Stroke) هستند، اهمیت مییابد.
مزایای اکوکاردیوگرافی ترانس مری (TEE) نسبت به TTE
TEE به دلیل نزدیکی پروب به ساختارهای قلبی از طریق مری و نمای واضحتر ازوفاژیال، امکان ارزیابی دقیقتری از بخشهایی از قلب را فراهم میکند که در TTE ممکن است بهدرستی دیده نشوند. نواحی کلیدی که با TEE بهتر ارزیابی میشوند عبارتند از:
قوس آئورت (Aortic Arch): تشخیص آتروم (Atheroma) یا پلاکهایی که ممکن است منبع آمبولی آئورتیک باشند.
دهلیز چپ (Left Atrium): امکان شناسایی لختههای کوچک (Thrombus)، اسلیج (Sludge) دهلیزی، یا فیبریلاسیون دهلیزی خاموش که میتواند زمینهساز سکته باشد.
سپتوم بیندهلیزی (Interatrial Septum): بررسی دقیق ناهنجاریهایی مانند سوراخ باز بیضی (PFO)، نقص دیواره دهلیزی (ASD) یا وجود شانت راست به چپ که امکان انتقال لخته از سیستم وریدی به گردش خون مغزی را فراهم میسازد (آمبولی پارادوکسیک – Paradoxical Embolism).
نکته بالینی مهم: در بیماران جوانی که دچار سکته مغزی بدون علت مشخص هستند، انجام TEE میتواند ضایعات پنهان قلبی را آشکار سازد. شناسایی این ناهنجاریها ممکن است مستقیماً در تصمیمگیری درمانی مثل شروع داروهای ضد انعقاد یا اقدام برای بستن PFO تأثیرگذار باشد.
سونوگرافی داپلر عروق گردن در ارزیابی سکته مغزی
سونوگرافی داپلر عروق گردن یکی از روشهای کلیدی، غیرتهاجمی و در دسترس برای بررسی بیماران با سکته مغزی (Stroke) یا حمله ایسکمیک گذرا (Transient Ischemic Attack – TIA) است. این روش برای ارزیابی وضعیت شریانهای کاروتید و ورتبرال از نظر تنگی یا دایسکشن (Dissection) کاربرد دارد.
کاربردهای اصلی داپلر عروق گردن:
تشخیص تنگی عروق کاروتید: داپلر در شناسایی تنگیهای مهم شریانهای کاروتید، بهویژه در محل دوشاخه شدن (Bifurcation)، بسیار مؤثر است. این تنگیها میتوانند منبع آمبولی یا عامل کاهش جریان خون مغزی باشند.
بررسی دایسکشن شریانی: در بیماران جوان یا کسانی که با درد گردن یا سردرد ناگهانی و علائم نورولوژیک مراجعه میکنند، داپلر میتواند به تشخیص دایسکشن شریان کاروتید یا ورتبرال کمک کند.
در صورت مشاهده یافته غیرطبیعی در داپلر:
برای ارزیابی دقیقتر یافتههای مشکوک، میتوان از روشهای تصویربرداری پیشرفتهتری بهره برد:
-
سیتی آنژیوگرافی (CT Angiography – CTA)
-
امآر آنژیوگرافی (MR Angiography – MRA)
-
آنژیوگرافی دیجیتال مغزی (Digital Subtraction Angiography – DSA)
این روشها تصویری دقیق از شدت و محل تنگی یا آسیب عروقی ارائه میدهند.
اهمیت داپلر در بیماران با TIA:
در بیمارانی که دچار حمله ایسکمیک گذرا (TIA) میشوند، انجام داپلر عروق گردن اهمیت بالایی دارد. در صورت شناسایی تنگی قابل توجه، ممکن است اقدامات درمانی مانند اندآرترکتومی (Endarterectomy) یا استنتگذاری (Stenting) ضرورت پیدا کند.
پرسشهایی درباره بررسی تشخیصی سکتههای مغزی
آقای ۶۰ سالهای از امروز صبح پس از بیدار شدن از خواب دچار همیپارزی راست همراه با اختلال تکلم شده است. کدامیک از اقدامات تشخیصی زیر در اورژانس برای وی ارزش کمتری دارد؟
(پرانترنی اسفند ۹۴ – قطب ۳ کشوری [دانشگاه همدان و کرمانشاه])
الف) گلوکز سرم
ب) نوار قلب
ج) CT – Scan مغز
د) نوار مغز
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
» پاسخ: گزینه د
پاسخ تشریحی:
سکته مغزی (Stroke) یکی از فوریتهای نورولوژیک است که نیازمند تشخیص سریع علت (ایسکمیک یا خونریزیدهنده) و مداخله فوری است. بیمار ۶۰ سالهای که با شروع ناگهانی همیپارزی راست و اختلال تکلم (Aphasia) از خواب بیدار شده، به احتمال زیاد دچار سکته مغزی سمت چپ (چپ غالب برای زبان) شده است.
در ارزیابی اورژانس بیماران با علامت حاد نورولوژیک، باید اقدامات تشخیصی برای موارد زیر انجام شود:
-
تایید یا رد خونریزی مغزی (با CT)
-
ارزیابی قند خون (هیپو یا هیپرگلیسمی میتواند تظاهر نورولوژیک دهد)
-
بررسی منبع آمبولی قلبی (مانند فیبریلاسیون دهلیزی با نوار قلب)
نوار مغز (EEG) در مواردی مانند صرع یا اختلالات سطح هوشیاری ناشی از فعالیت تشنجی کاربرد دارد، نه در تشخیص اولیه سکته مغزی حاد.
کلیدواژهها:
-
همیپارزی راست: ضایعه در نیمکره چپ مغز
-
اختلال تکلم: درگیری ناحیه بروکا یا ورنیکه در نیمکره غالب
-
شروع ناگهانی پس از خواب: مطرحکننده سکته مغزی ایسکمیک
-
ارزیابی اورژانسی سکته مغزی حاد
بررسی گزینهها
الف) گلوکز سرم
ضروری و حیاتی است، چون هیپوگلیسمی یا هیپرگلیسمی شدید میتواند علائم شبهسکته ایجاد کند. بررسی قند خون همیشه جزو اقدامات اولیه است.
ب) نوار قلب (ECG)
در بیماران با سکته مغزی، باید منبع آمبولی قلبی بررسی شود. فیبریلاسیون دهلیزی (AF) یکی از علل شایع سکته ایسکمیک در سنین بالا است، بنابراین گرفتن نوار قلب ضروری است.
ج) CT Scan مغز
اولین و مهمترین اقدام تصویربرداری است برای افتراق بین سکته ایسکمیک و هموراژیک. تصمیمگیری برای درمان با ترومبولیتیک یا سایر مداخلات به نتیجه CT وابسته است. کاملاً حیاتی است.
د) نوار مغز (EEG)
در اورژانس، ارزش کمتری دارد مگر اینکه بیمار تشنج، تغییر سطح هوشیاری نامشخص، یا شک به صرع پنهان (non-convulsive status epilepticus) داشته باشد. در این بیمار، تابلوی بالینی با سکته مغزی مطابقت دارد و EEG کمارزشترین گزینه است.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
در بیمار مشکوک به سکته مغزی حاد، نوار مغز (EEG) کاربرد روتین و اورژانسی ندارد مگر در شرایط خاص. سایر اقدامات تشخیصی (CT مغز، قند خون، ECG) ضروری و بخشی از پروتکلهای تشخیص سکته حاد هستند.
پاسخ صحیح: گزینه د
آقای ۷۰ سالهای به دلیل ۳ حمله ضعف اندامهای چپ، هر بار به مدت حدود ۱۰ دقیقه در یک ماه اخیر، مراجعه کرده است. معاینه نورولوژیک طبیعی است. انجام کدام اقدام تشخیصی زیر اهمیت بیشتری دارد؟
(پرانترنی اسفند ۸۴)
الف) الکتروانسفالوگرافی
ب) الکترومیوگرافی
ج) داپلکس عروق کاروتید
د) اکوکاردیوگرافی ترانس ازوفاژیال
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
» پاسخ: گزینه ج
پاسخ تشریحی:
حملات گذرای نورولوژیک (TIA – Transient Ischemic Attacks) در سنین بالا، بهویژه با تکرار در سمت خاصی از بدن، بسیار اهمیت دارند و هشداری جدی برای بروز سکته مغزی ایسکمیک (Ischemic Stroke) در آینده نزدیک محسوب میشوند. هر حملهی ضعف اندامهای یکطرفه با بهبودی کامل در مدت کمتر از ۲۴ ساعت (معمولاً زیر ۱ ساعت)، تعریف کلاسیک TIA است.
در این سن، شایعترین علت TIA، آترواسکلروز عروق بزرگ مغزی بهویژه شریان کاروتید داخلی است که منشأ آمبولی آرتروژنیک میباشد. بنابراین، بررسی وضعیت عروق گردن و مغز برای ارزیابی منبع بالقوه آمبولی ضروری است.
کلیدواژهها:
-
سن بالا (۷۰ سال): خطر بالای بیماری عروقی
-
حملات مکرر ضعف گذرا در یک سمت بدن: مطرحکننده TIA با منشأ احتمالی از عروق بزرگ
-
معاینه نورولوژیک طبیعی: تائیدکننده گذرا بودن حملهها (TIA)
-
نیاز به اقدام تشخیصی مؤثر برای یافتن علت TIA و پیشگیری از سکته مغزی کامل
بررسی گزینهها
الف) الکتروانسفالوگرافی (EEG)
مفید برای بررسی اختلالات تشنجی و صرع است، اما TIA حملهی تشنجی نیست، بلکه اختلال گذرای جریان خون است. این روش کمککننده در این بیمار خاص نیست.
ب) الکترومیوگرافی (EMG)
برای بررسی بیماریهای نورون حرکتی، پلینوروپاتیها یا آسیب اعصاب محیطی بهکار میرود، ولی در TIA که منشأ مرکزی دارد، کاربردی ندارد.
ج) داپلکس عروق کاروتید (Carotid Doppler Sonography)
اقدام انتخابی و بسیار مهم برای ارزیابی تنگی یا آترواسکلروز شریان کاروتید است که شایعترین منشأ TIA در سالمندان میباشد. یافتههای آن در تصمیمگیری برای درمان دارویی یا جراحی (مانند اندآرترکتومی) نقش حیاتی دارد.
د) اکوکاردیوگرافی ترانس ازوفاژیال (TEE)
برای بررسی منبع آمبولی قلبی مانند فیبرلاسیون دهلیزی یا لخته دهلیزی استفاده میشود، ولی در این سن و در حضور علائم تیپیک TIA، منبع شایعتر همان شریان کاروتید است. TEE اولویت دوم محسوب میشود.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
در بیمار سالمند با TIAهای مکرر، مهمترین اقدام تشخیصی برای یافتن منبع اصلی آمبولی و پیشگیری از سکته مغزی، سونوگرافی داپلکس کاروتیدها است، چون منشأ شایع درگیری، تنگی یا پلاک آترواسکلروتیک در شریان کاروتید داخلی است.
پاسخ صحیح: گزینه ج
»» تمامی کتاب