افسردگیبیماری‌های مغز و اعصاب

آیا افسردگی می‌تواند ناشی از عفونت باشد

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۰ میانگین: ۰]

کاترین استریتر برای NPR
 
تقریباً در سال ۱۹۰۷، قبل از اینکه کارآزمایی بالینی تصادفی مدرن معمول شود، روان‌پزشک آمریکایی هنری کاتن شروع به برداشتن دندان‌های پوسیده از بیمارانش به امید درمان اختلالات روانی آنها کرد. اگر این کار موثر نبود، او به سمت برداشتن‌های تهاجمی‌تر رفت: لوزه‌ها، بیضه‌ها، تخمدان‌ها و در برخی موارد، کولون.

کاتن مدیر تازه منصوب شده بیمارستان ایالتی برای مجنونان نیوجرسی بود و بر اساس نظریه ای که توسط آدولف مایر، روانپزشک بانفوذ جانز هاپکینز، که کاتن تحت نظر او مطالعه کرده بود، عمل می کرد که بیماری روانپزشکی نتیجه عفونت مزمن است. ایده مایر بر اساس مشاهداتی بود که بیماران مبتلا به تب بالا گاهی اوقات دچار هذیان و توهم می شوند.

کاتن با این ایده دوید، چاقوی جراحی در دست.

دندان های کشیده توهم را از بین می برد

این بریده روزنامه در سال ۱۹۲۰ از واشنگتن هرالد، رویه دکتر هنری کاتن در برداشتن دندان های عفونی برای درمان مشکلات سلامت روان را برجسته می کند.

یک بریده روزنامه در سال 1920 از واشنگتن هرالد.
 

کتابخانه کنگره

او در سال ۱۹۲۱ کتابی با استقبال خوب در مورد این نظریه به نام مجرم و مجنون معیوب: رابطه عفونت های کانونی با علت، درمان و پیشگیری آنها منتشر کرد. چند سال بعد نیویورک تایمز نوشت: «پزشکان و جراحان برجسته شهادت دادند که بیمارستان ایالتی نیوجرسی برای مجنونان مترقی ترین مؤسسه در جهان برای مراقبت از دیوانگان است و روش جدیدتر درمان دیوانگان توسط حذف عفونت کانونی، موسسه را در موقعیت منحصر به فردی نسبت به بیمارستان های بیماران روانی قرار می دهد.” در نهایت کاتن یک مطب خصوصی بسیار موفق را افتتاح کرد و از دندان‌های آسیاب آلوده ترنتون، نیوجرسی، جامعه عالی تغذیه می‌کرد.

پس از مرگ او در سال ۱۹۳۳، علاقه به درمان های کاتن کاهش یافت. میزان مرگ و میر او در حد نگران کننده ۴۵ درصد بود و به احتمال زیاد درمان های او جواب نداد. اما اگرچه جراحی های سرکش او به طرز وحشتناکی نادرست و بد شکل بود، تحقیقات فزاینده ای نشان می دهد که ممکن است چیزی در اعتقاد او وجود داشته باشد که عفونت – و همراه با آن التهاب – در برخی از اشکال بیماری روانی دخیل است.

علائم بیماری روانی و جسمی می تواند همپوشانی داشته باشد

اواخر سال گذشته، تورهان کانلی، دانشیار روان‌شناسی و رادیولوژی در دانشگاه استونی بروک، مقاله‌ای را در مجله زیست‌شناسی اختلالات خلقی و اضطرابی منتشر کرد که در آن تاکید کرد که افسردگی باید به عنوان یک بیماری عفونی در نظر گرفته شود. کانلی می گوید: «بیماران افسرده از نظر جسمی بیمار هستند. آنها خسته هستند، اشتهای خود را از دست می دهند، نمی خواهند از رختخواب بلند شوند. او خاطرنشان می کند که در حالی که پزشکان طب غربی تمایل دارند بر علائم روانی افسردگی تمرکز کنند، در بسیاری از فرهنگ های غیر غربی، بیمارانی که واجد شرایط تشخیص افسردگی هستند، عمدتاً علائم فیزیکی را گزارش می دهند، تا حدی به دلیل انگ زدن به بیماری روانی.

کانلی می‌گوید: «این ایده که افسردگی صرفاً به دلیل تغییرات سروتونین ایجاد می‌شود، قابل درک نیست.

ادعای او مبنی بر اینکه افسردگی ناشی از عفونت است ممکن است دور از ذهن یا حداقل زودرس به نظر برسد، اما برخی داده ها برای تقویت ادعای او وجود دارد.

کانلی با اشاره به نظریه اوایل قرن بیستم آدولف مایر اشاره می‌کند که چگونه عفونت‌های خاص مغز – شاید مهم‌ترین آنها توکسوپلاسما گوندی – می‌تواند منجر به اختلالات عاطفی شود که شبیه شرایط روان‌پزشکی است. وی همچنین خاطرنشان می کند که عوامل بیماری زا متعددی با بیماری های روانی مرتبط هستند، از جمله ویروس بیماری برنا، اپشتین بار و گونه های خاصی از تبخال، از جمله واریسلا زوستر، ویروسی که باعث آبله مرغان و زونا می شود.

 

Toxoplasma gondii، یک تک یاخته انگلی، گربه ها و سایر پستانداران را مبتلا می کند. توکسوپلاسموز حاد علائمی شبیه آنفولانزا ایجاد می کند و با تغییرات رفتاری در انسان مرتبط است. 

یک مطالعه دانمارکی که در سال ۲۰۱۳ در JAMA Psychiatry منتشر شد ، سوابق پزشکی بیش از ۳ میلیون نفر را مورد بررسی قرار داد و نشان داد که هرگونه سابقه بستری شدن در بیمارستان به دلیل عفونت با ۶۲ درصد افزایش خطر ابتلا به اختلال خلقی، از جمله افسردگی و اختلال دوقطبی مرتبط است.

کانلی معتقد است که پاتوژن‌هایی که مستقیماً روی مغز اثر می‌گذارند ممکن است منجر به علائم روان‌پزشکی شوند، اما همچنین ممکن است فعالیت خودایمنی – یا سیستم ایمنی بدن که به خود حمله می‌کند – ناشی از عفونت نیز نقش داشته باشد. مطالعه دانمارکی همچنین گزارش داد که سابقه قبلی یک اختلال خودایمنی خطر ابتلا به اختلال خلقی در آینده را تا ۴۵ درصد افزایش می دهد.

آنتی بادی ها یک سرنخ را ارائه می دهند

این ایده که می تواند بین سیستم ایمنی و بیماری مغز رابطه ای وجود داشته باشد، جدید نیست. اتوآنتی بادی در بیماران اسکیزوفرنی در دهه ۱۹۳۰ گزارش شد. کار بعدی آنتی‌بادی‌هایی را برای گیرنده‌های انتقال‌دهنده عصبی مختلف در مغز بیماران روان‌پزشکی شناسایی کرد، در حالی که تعدادی از اختلالات مغزی، از جمله مولتیپل اسکلروزیس، شامل فعالیت غیرطبیعی سیستم ایمنی بدن می‌شوند. محققان دانشگاه ویرجینیا اخیراً شبکه ای از عروق کشف نشده را شناسایی کرده اند که مستقیماً مغز را با سیستم ایمنی بدن متصل می کند. نویسندگان به این نتیجه رسیدند که تعامل بین این دو می تواند به طور قابل توجهی به برخی از شرایط عصبی و روانی کمک کند.

هم عفونت و هم فعالیت خودایمنی منجر به التهاب می شود، پاسخ بدن ما به محرک های مضر، که تا حدی شامل افزایش فعالیت سیستم ایمنی است. و بسیاری در جامعه تحقیقات روانپزشکی فکر می کنند که التهاب به نوعی در افسردگی و شاید سایر بیماری های روانی دخیل است.

مطالعات متعدد افسردگی را با افزایش نشانگرهای التهاب مرتبط کرده‌اند، از جمله دو تجزیه و تحلیل در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ که به طور جمعی داده‌های ۵۳ مطالعه و همچنین چندین مطالعه پس از مرگ را بررسی کردند. تعداد زیادی از تحقیقات مرتبط تایید می کنند که فعالیت خود ایمنی و التهابی در مغز با علائم روانپزشکی مرتبط است.

با این حال، در بیشتر موارد تحقیقات تاکنون ارتباطی را پیدا کرده است، اما علت و معلولی را بین التهاب و مسائل مربوط به سلامت روان اثبات نکرده است. پیوندهای ظاهری ممکن است تصادفی باشند، یا ممکن است عامل دیگری وجود داشته باشد که شناسایی نشده باشد.

دکتر راجر مک اینتایر، استاد روانپزشکی و فارماکولوژی در دانشگاه تورنتو، به شاتز می گوید که او معتقد است ناراحتی در “سیستم التهابی ایمنی” هسته اصلی بیماری روانی است و اختلالات روانپزشکی ممکن است هزینه ناگوار ما باشد. دفاع ایمنی قوی او می گوید: «در طول تکامل دشمن ما تا زمانی که واکسن ها و آنتی بیوتیک ها ساخته شد، عفونت بود. سیستم ایمنی ما برای مبارزه با عفونت ها تکامل یافته است تا بتوانیم زنده بمانیم و ژن های خود را به نسل بعدی منتقل کنیم. مک اینتایر توضیح می دهد که چگونه عوامل استرس زا از هر نوع – سوء استفاده فیزیکی یا جنسی، محرومیت از خواب، غم و اندوه – می توانند آلارم های ایمنی بدن ما را فعال کنند. “به دلایلی غیر از مبارزه با عفونت،

برخلاف Canli، McIntyre التهاب را به طور کلی، نه به طور انحصاری التهاب ناشی از عفونت یا اثرات مستقیم خود عفونت، به عنوان عامل اصلی بیماری‌های روانی نشان می‌دهد. او می‌گوید: «بعید است که اکثر افراد مبتلا به یک بیماری روانی در نتیجه عفونت به آن مبتلا شوند، اما منطقی است که فرض کنیم گروهی از افراد مبتلا به افسردگی یا اختلال دوقطبی یا اسکیزوفرنی به این نتیجه رسیده‌اند، زیرا عفونت فعال شده است. سیستم ایمنی التهابی آنها.” مک اینتایر می‌گوید که عفونت، به‌ویژه در رحم، می‌تواند با ژنتیک، عوامل روانی-اجتماعی و رژیم غذایی و میکروبیوم ما برای تأثیرگذاری بر فعالیت‌های ایمنی و التهابی و به نوبه خود، خطر ابتلا به بیماری‌های روانی را تحت تأثیر قرار دهد.

آزمایش داروهای ضد التهاب برای بیماری های روانی

این ایده که التهاب – چه در اثر عفونت یا سایر عوامل تحریک شود – به بیماری روانی کمک می کند یا باعث ایجاد بیماری می شود، حداقل از نظر درمان های بالقوه با اخطارهایی همراه است. آزمایشات آزمایش داروهای ضد التهابی به طور کلی مختلط یا ضعیف بوده است.

یک متاآنالیز اخیر گزارش داد که مکمل های SSRI مانند پروزاک با مصرف منظم آسپرین با دوز پایین با کاهش خطر افسردگی مرتبط است و مکمل ایبوپروفن با شانس کمتری برای دریافت مراقبت های روانپزشکی مرتبط است. با این حال، درمان همزمان با SSRI ها و دیکلوفناک یا سلکوکسیب – دو ضد التهاب دیگر که اغلب برای درمان آرتریت استفاده می شوند – با افزایش خطر نیاز به مراقبت های بیمارستانی به دلیل علائم روانپزشکی همراه بود.

مطالعه ای در سال ۲۰۱۳ پتانسیل ضد افسردگی Remicade را بررسی کرد، دارویی که در آرتریت روماتوئید استفاده می شود. به طور کلی، مشخص شد که سه تزریق از این دارو موثرتر از دارونما نیستند، اما بیمارانی که خون آنها دارای سطوح بالاتری از یک نشانگر التهابی به نام پروتئین واکنش‌گر C بود، فواید کمی را تجربه کردند.

دکتر چارلز ریسون، استاد روانپزشکی در دانشگاه آریزونا، نویسنده اصلی این مقاله، می‌گوید: «حقیقت موضوع این است که احتمالاً زیرمجموعه‌ای از افراد وجود دارند که در پاسخ به التهاب دچار افسردگی می‌شوند. شاید بدن آنها التهاب بیشتری ایجاد کند، یا شاید حساسیت بیشتری نسبت به آن داشته باشد.”

اینکه چگونه عفونت و سایر علل التهاب و فعالیت بیش از حد تهاجمی ایمنی ممکن است به افسردگی و سایر بیماری‌های روانی کمک کند – و اینکه آیا واقعاً افسردگی باعث التهاب می‌شود یا خیر – هنوز در حال بررسی است و احتمالاً برای مدتی ادامه خواهد داشت. اما بسیاری از روانپزشکان برجسته موافق هستند که جستجو برای توضیحات آسیب شناسی و درمان های جایگزین برای اختلالات روانپزشکی می تواند به شروع این رشته کمک کند.

Raison هشدار می دهد: “من متقاعد نشده ام که استراتژی های ضد التهابی قوی ترین درمان های موجود باشند.” اما من فکر می‌کنم اگر واقعاً بخواهیم افسردگی را درک کنیم، قطعاً باید بفهمیم که سیستم ایمنی چگونه با مغز صحبت می‌کند. فقط فکر نمی‌کنم هنوز درمان‌های مبتنی بر ایمنی یا ضدالتهابی را شناسایی کرده باشیم. تأثیرات بزرگ در افسردگی».

اما دانشگاه تورنتو McIntyre چشم انداز روشن تری دارد. “افسردگی ناشی از عفونت است یا به دلیل چیز دیگری؟” او می پرسد. “پاسخ بله و بله است. نتیجه این است که التهاب به نظر می رسد به افسردگی کمک می کند، و ما مداخلاتی برای رسیدگی به این موضوع داریم.”

مک اینتایر خاطرنشان می کند که در حالی که علم روانپزشکی راه درازی در پیش دارد و این مداخلات موثر ثابت نشده اند، رویکردهای متعددی با حداقل عوارض جانبی وجود دارد که به نظر می رسد به طور کلی ضد التهاب هستند، از جمله ورزش، مدیتیشن و عادات خواب سالم. .

او همچنین در کار همکارش نوید می‌یابد: “مانند بسیاری از موارد در پزشکی، چارلز رایسون نشان داد که رویکردهای ضدالتهابی ممکن است برای برخی از افراد مبتلا به افسردگی مفید باشد، اما نه برای همه. به دید شما کمک زیادی نمی کند.”

برت استتکا نویسنده ای مقیم نیویورک و مدیر تحریریه Medscape است. آثار او در Wired و Scientific American و در The Atlantic.com منتشر شده است. او در سال ۲۰۰۵ از دانشکده پزشکی دانشگاه ویرجینیا فارغ التحصیل شد. او همچنین در توییتر است: @BretStetka

 
آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر
منبع
https://www.npr.org

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا