مغز و اعصابنوروآناتومی

مسیرهای حرکتی عضلات سر و گردن

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۳ میانگین: ۵]
 

عضلات ارادی سر و صورت توسط اعصاب مغزی عصب دهی می‌شوند. هسته اعصاب مغزی در تنه مغزی (ساقه مغز) است. در اینجا نیز مانند راه‌های قشری نخاعی دو نورون وجود دارد. منشا نورون‌های محرکی فوقانی (U.M.N) واقع در قشر مغز است که آکسون آنها با نورون‌های محرکه تحتانی (L.M.N) واقع در هسته اعصاب مغزی سیناپس می‌کنند. نورون‌های محرکه تحتانی نیز به عضلات ارادی ختم شده و آنها را تحریک می‌کنند. 

جسم سلولی نورون‌های محرکی فوقانی در تحتانی‌ترین قسمت شکنج جلوی مرکزی (کورتکس حرکتی ناحیه ۴ برودمن) مجاور شیار جانبی است. ناحیه حرکتی دیگری نیز برای حرکات ارادی کره چشم وجود دارد که در شکنج فرونتال میانی واقع شده است. از اینجا آکسون‌ها به رشته‌های پایین رو ناحیه صورت پیوسته و با هم از زانوی کپسول داخلی و یک پنجم داخلی پایک‌های مغزی عبور می‌کنند. از آنجایی که رشته‌ها بعداً وارد ساقه مغز و بولب (هسته‌های حرکتی اعصاب مغزی در ساقه مغز) شده و به نورون‌های محرکی تحتانی ختم می‌گردند مسیر مزبور را راه کورتیکوبولبار (corticobulbar tract) نامیده‌اند. 

جسم سلولی نورون‌های محرکی تحتانی در هسته‌های موجود در ساقه مغز بوده و آکسون آنها اعصاب مغزی را ایجاد می‌کنند. رشته های حسی و حرکتی اعصاب حسی حرکتی مغز در ریشه های خلفی و قدامی قرار نمی گیرند. بعضی اعصاب مغزی آکسون‌های حسی ندارند یعنی همه رشته‌های آنها حرکتی است و بعضی اعصاب مغزی نیز کاملاً حسی هستند. 

اعصاب مغزی

هسته حرکتی اعصاب اکولوموتور (عصب سوم مغزی) و قرقره‌ای (عصب چهارم مغزی) در مغز میانی بوده و پنج عضله چشم و عضله بالابرنده پلک فوقانی را عصب دهی می‌کنند. 

اعصاب سه شاخه (عصب پنجم مغزی)، محرک خارجی چشم (عصب ششم مغزی) و صورت (عصب هفتم مغزی) از پل مغزی منشأ می‌گیرند. عصب سه شاخه عضلات جونده و بطن قدامی عضله دو بطنی، میلوهیوئید (mylohyoid)، تنسور تیمپانی (ماهیچه کشنده پرده گوش) و ماهیچه کِشنده نرم‌کام (Tensor veli palatini muscle) را عصب می‌دهد. عصب محرک خارجی چشم عضله رکتوس خارجی چشم را عصب می‌دهد. عصب صورت همه عضلات حالتی صورت را عصب می‌دهد.

هسته عصب زبان حلقی (عصب نهم مغزی)، عصب واگ (عصب دهم مغزی)،  عصب فرعی شوکی (عصب یازدهم مغزی) و عصب هیپوگلوسال (عصب دوازدهم مغزی)  در بصل النخاع است. عصب زبانی حلقی فقط یک عضله حلق را عصب می‌دهد عصب واگ عضلات تکلم و بلع را عصب می‌دهد. هسته‌های اعصاب X ،IX و XI در حقیقت یک هسته می‌باشند که به طور مشترک آمبیگوس (Ambiguous) نامیده می‌شوند. عصب فرعی شوکی هیچ عضله‌ای را در سر و صورت عصب دهی نمی‌کند، بلکه دو عضله جناقی چنبری پستانی (S.C.M) و ذوزنقه‌ای (تراپزیوس) را عصب می‌دهد و بالاخره عصب هیپوگلوسال کلیه عضلات زبان را عصب دهی می‌کند. 

همه هسته‌های حرکتی کرانیال به جز قسمت تحتانی هسته عصب صورتی و کل هسته عصب هیپوگلوسال عصب‌گیری دو طرفه دارند بنابراین اگر یکی از راه‌های کورتیکوبولبار آسیب ببیند هیچ یک از عضلاتی که از هسته‌های دو طرف عصب می‌گیرند آسیب نخواهند دید.

هسته‌های حرکتی اعصاب مغزی به جز هسته عصب صورتی و هسته عصب هیپوگلوسال از هر دو راه کورتیکوبولبار راست و چپ عصب دهی می‌شوند یعنی هر یک از راه‌های کورتیکوبولبار هر دو هسته کرانیال راست و چپ را تغذیه می‌کنند. این عصب دهی دو طرفه در حقیقت یک نوع بیمه بیولوژیک است. برای مثال در صورتی که مسیر راست آسیب ببیند هسته‌ها ایمپالس‌های نورون محرکی فوقانی را از مسیر کورتیکوبولبار سالم چپ دریافت خواهند کرد بنابراین هیچ اختلالی در عمل عضلات وجود نخواهد داشت. هسته عصب هیپوگلوسال فقط از طرف مقابل عصب می‌گیرد یعنی هسته طرف راست توسط آکسون‌های مسیر کورتیکوبولبار چپ تغذیه می‌شوند و بالعکس. آسیب مسیر کورتیکوبولباز چپ منجر به از بین رفتن ایمپالس‌های عصبی راست شده و در نتیجه عضلات طرف راست زبان فلج می‌شوند. 

عصب هفتم مغزی مشخصات هر دو نوع هسته فوق الذکر را دارد و هسته آن از دو قسمت فوقانی و تحتانی تشکیل شده است. قسمت فوقانی آن عضلات نیمه بالایی صورت و قسمت تحتانی آن عضلات نیمه تحتانی صورت را عصب می‌دهد. قسمت بالایی هسته عصب‌گیری دو طرفه از مسیر کورتیکوبولبار دارد. قسمت تحتانی آن فقط از مسیر طرف مقابل عصب دریافت می‌کند. 

آسیب نورون محرکی فوقانی ضایعه فوق هسته‌ای یا سوپرانوکلئار بر عصب دوازدهم مغزی و قسمت تحتانی هسته عصب هفتم موثر است. آسیب رشته‌های کورتیکوبولبار هسته صورت موجب فلج قسمت تحتانی عضلات صورت در طرف مقابل ضایعه می‌شود. فلج حاصل اسپاستیک بوده اما رفلکس‌ها وجود دارند. از آنجایی که قسمت بالایی عضلات صورت از دو طرف عصب می‌گیرند؛ بنابراین بیمار می‌تواند ابرو را در طرف فلج صورت حرکت دهد. آسیب نورون‌های کورتیکوبولبار هسته هیپوگلوسال منجر به فلج عضلات زبان در طرف مقابل شده اما آتروفی نخواهند داشت. وقتی از بیمار خواسته شود زبانش را بیرون آورد عضلات طرف سالم موجب انحراف آن به طرف عضلات فلج می‌گردد. 

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا