بیماری‌های مغز و اعصابمغز و اعصابنوروفیزیولوژی

به سوی یک اندوفنوتیپ برای اختلال کم توجهی – بیش فعالی: بررسی منفی عدم تطابق مبتنی بر زمان در کودکان مبتلا به ADHD بدون مصرف دارو

Toward an endophenotype for ADHD: Exploring the duration mismatch negativity in drug-free children with ADHD

عنوان مقاله:

به‌سوی یک اندوفنوتیپ برای ADHD: بررسی منفی عدم تطابق مبتنی بر زمان در کودکان مبتلا به ADHD بدون مصرف دارو

تبیین عنوان:

در این مقاله، پژوهشگران در تلاش‌اند تا به سمت شناسایی یک اندوفنوتیپ (Endophenotype) برای اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی (ADHD) حرکت کنند. اندوفنوتیپ به ویژگی‌های زیستی یا شناختی اشاره دارد که به صورت میانجی بین ژنتیک و علائم رفتاری اختلال عمل می‌کنند.

در این راستا، آن‌ها به بررسی پاسخ مدت‌زمان منفی عدم تطابق (Duration Mismatch Negativity یا MMN) پرداخته‌اند. این پاسخ، یک پتانسیل وابسته به رویداد (ERP) در مغز است که به شکل ناخودآگاه در واکنش به تغییرات شنیداری ظاهر می‌شود. مطالعه بر روی کودکان مبتلا به ADHD که دارو مصرف نمی‌کنند انجام شده تا اثرات دارو در نتایج دخیل نباشد.


کلیک کنید تا نویسندگان نمایش داده شود

Shadi Moradkhania, Atoosa Sanglakh Ghoochan Atighb, Mehdi Alizade Zareic, Fabrice Wallois d,e, and Mohammad Ali Nazarib

aDepartment of Neuroscience, Faculty of Psychology and Educational Science, University of Tabriz, Tabriz, Iran; bDepartment of Neuroscience, Faculty of Advanced Technologies in Medicine, Iran University of Medical Sciences, Tehran, Iran; cSchool of Rehabilitation Sciences, Occupational Therapy Department, Iran University of Medical Sciences, Tehran, Iran; dInstitut National de la Sante et de la Recherche Medicale, Unite Mixte de Recherche 1105, Groupe de Recherches sur l’Analyse Multimodale de la Fonction Cerebrale, Universite de Picardie, Amiens, France; eInstitut National de la Sante et de la Recherche Medicale, Unite Mixte de Recherche 1105, Groupe de Recherches sur l’Analyse Multimodale de la Fonction Cerebrale, Explorations Fonctionnelles du Systeme Nerveux Pediatriques, Centre Hospitalier Universitaire d’Amiens, Amiens, France

CONTACT Mohammad Ali Nazari nazari.moa@iums.ac.ir; nazaripsycho@yahoo.com, Department of Neuroscience, Faculty of Advanced Technologies in Medicine, Iran University of Medical Sciences, Tehran, Iran.


ABSTRACT

چکیده

Attention deficit hyperactivity disorder (ADHD) is one of the most prevalent disorders in children that is considered to affect early stages of information processes. Inefficient processing of temporal information, which is a vital auditory processing skill suggests itself as a potential candidate for investigating ADHD deficits. The Research Domain Criteria (RDoC), a neuroscience-based research framework, has been introduced to study mental illness without relying on pre-established diagnostic categories. In this regard, Mismatch Negativity (MMN) has been considered an ideal elec- trophysiological marker for investigating ADHD deficits. This study investigates alterations in the amplitude and latency of the MMN component in response to changes in the duration and Inter- Stimulus Interval (ISI) of basic sound stimuli within an oddball task. The MMN paradigm was employed to examine duration deviations in ADHD (n=25, 84% male, mean age: 7.3 years, SD = 2.01) compared to Control group of typically developing (TD) children (n=25, 72% male, mean age: 7.2 years, SD = 1.92). Participants with ADHD were introduced from an accredited psychiatrist. TD children were recruited from social media and online forms. Both groups were matched in terms of gender, age and IQ. The psychological tests conducted in this study included Conners’ Parent Rating Scale (CPRS), Gilliam Autism Rating Scale Third Edition (Gars3), Sensory profile questionnaire and Edinburgh Handedness inventory. Our findings revealed reduced MMN amplitudes in response to two blocks of duration and ISI-based deviations in ADHD children. To elaborate in greater detail, at Fz, in Duration and ISI block, respectively, the ADHD group showed an amplitude of -1.2097±۰.۲۹۳۸ and -0.8553±۰.۴۴۲۳, while the normal group showed an amplitude of -1.8325+0.3689 and −۲.۰۸۵۵±۰.۳۸۰۲. Additionally, at Cz, the ADHD group exhibited a shorter amp- litude (-1.2515±۰.۳۲۶۱ and -0.9367±۰.۳۴۳۲) compared to the normal group (-2.1319±۰.۴۴۴۵ and -2.7561±۰.۴۸۸۳), in the duration and ISI blocks, respectively. Furthermore, children with ADHD dis- play longer MMN latencies in both experimental blocks, suggesting atypical responses. To provide more detail, at Fz, the ADHD group displayed MMN latencies of 239.68 ± ۵.۰۵۹ and 226.88 ±۴.۸۸۵ in the Duration and ISI blocks, respectively, whereas the normal group showed MMN latencies of 228.56±۶.۵۸۴ and 213.56±۴.۱۵۳. Similarly, at Cz, the ADHD group exhibited longer MMN latencies (234.40 ± ۵.۷۴۱ and 231.44 ± ۵.۴۶۴) compared to the normal group (227.52±۶.۷۱۰ and 218.00 +5.261) in the Duration and ISI blocks, respectively. Our findings were interpreted in the context of the internal clock model, which involves the pace of an internal pacemaker regulated by dopamine (DA) levels. The convergence of MMN and auditory timing abnormalities within the RDoC framework suggests their potential as endophenotypes for ADHD, highlighting the significance of sensory processing in understanding the disorder.

ترجمه:

اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی (ADHD) یکی از رایج‌ترین اختلالات دوران کودکی است که تصور می‌شود مراحل ابتدایی پردازش اطلاعات را تحت تأثیر قرار می‌دهد. پردازش ناکارآمد اطلاعات زمانی که یک مهارت حیاتی در پردازش شنیداری محسوب می‌شود، به‌عنوان یک مورد مناسب بالقوه برای بررسی نقص‌های مرتبط با ADHD مطرح شده است.

چارچوب پژوهشی مبتنی بر علوم اعصاب با عنوان Research Domain Criteria (RDoC) معرفی شده است تا مطالعه بیماری‌های روانی را بدون تکیه بر دسته‌بندی‌های تشخیصی از پیش تعیین‌شده ممکن سازد. در همین راستا، Mismatch Negativity (MMN) به‌عنوان یک نشانگر الکتروفیزیولوژیکی ایده‌آل برای بررسی نقص‌های ADHD در نظر گرفته شده است. 

این مطالعه به بررسی تغییرات در دامنه (Amplitude) و تاخیر (Latency) مؤلفه MMN در پاسخ به تغییرات مدت‌زمان (Duration) و فاصله بین محرک‌ها (Inter-Stimulus Interval یا ISI) در یک تکلیف Oddball می‌پردازد.

الگوی MMN برای بررسی انحرافات زمانی در گروه ADHD (n=25، هشتاد و چهار درصد پسر، میانگین سن: ۷.۳ سال، انحراف معیار = 2.۰۱) در مقایسه با گروه کنترل با رشد طبیعی (TD) (n= 25، هفتاد و دو درصد پسر، میانگین سن: ۷.۲ سال، انحراف معیار = 1.۹۲) به‌کار گرفته شد. کودکان ADHD توسط روان‌پزشک معتبر معرفی شدند و کودکان TD از طریق شبکه‌های اجتماعی و فرم‌های آنلاین جذب شدند. هر دو گروه از نظر جنسیت، سن و IQ با یکدیگر هماهنگ شده بودند.

آزمون‌های روان‌شناختی مورد استفاده در این مطالعه شامل مقیاس درجه‌بندی والدین کانرز (CPRS)، مقیاس رتبه‌بندی اوتیسم گلیام نسخه سوم (GARS-3)، پرسشنامه نمایه حسی و فهرست دست برتری ادینبورگ (Edinburgh Handedness Inventory) بودند.

یافته‌های ما کاهش دامنه MMN را در پاسخ به دو بلوک شامل تغییرات در مدت‌زمان و ISI در کودکان ADHD نشان داد. به طور دقیق‌تر، در الکترود Fz، در بلوک‌های Duration و ISI به ترتیب، گروه ADHD دامنه‌ای برابر ۱.۲۰۹۷±۰.۲۹۳۸- و ۰.۸۵۵۳±۰.۴۴۲۳- نشان داد، درحالی‌که گروه نرمال دامنه‌ای برابر ۱.۸۳۲۵±۰.۳۶۸۹- و ۲.۰۸۵۵±۰.۳۸۰۲- داشت.

در الکترود Cz نیز گروه ADHD دامنه‌ای کمتر (۱.۲۵۱۵±۰.۳۲۶۱- و ۰.۹۳۶۷±۰.۳۴۳۲-) در مقایسه با گروه نرمال (۲.۱۳۱۹±۰.۴۴۴۵- و ۲.۷۵۶۱±۰.۴۸۸۳-) در بلوک‌های Duration و ISI نشان دادند.

علاوه بر آن، کودکان مبتلا به ADHD دارای تاخیر (Latency) طولانی‌تر MMN در هر دو بلوک آزمایشی بودند، که نشان‌دهنده واکنش‌های غیرمعمول و کندتر است. به طور دقیق‌تر، در Fz، گروه ADHD تاخیرهایی برابر با ۲۳۹.۶۸ ± ۵.۰۵۹ و ۲۲۶.۸۸ ±۴.۸۸۵ در بلوک‌های Duration و ISI داشت، درحالی‌که گروه نرمال تاخیرهایی برابر با ۲۲۸.۵۶±۶.۵۸۴ و ۲۱۳.۵۶±۴.۱۵۳ داشت. به‌طور مشابه، در Cz، گروه ADHD تاخیرهایی طولانی‌تری (۲۳۴.۴۰ ± ۵.۷۴۱ و ۲۳۱.۴۴ ± ۵.۴۶۴) نسبت به گروه نرمال (۲۲۷.۵۲±۶.۷۱۰ و ۲۱۸.۰۰ ±۵.۲۶۱) در همان بلوک‌ها نشان دادند.

نتیجه‌گیری: یافته‌های ما در چارچوب مدل ساعت درونی (internal clock model) تفسیر شدند؛ مدلی که شامل سرعت‌سنجی درونی است که توسط سطح دوپامین (DA) تنظیم می‌شود. همگرایی میان MMN و اختلالات زمان‌بندی شنیداری در چارچوب RDoC، نشان می‌دهد که این‌ها می‌توانند به‌عنوان اندوفنوتیپ‌های احتمالی برای ADHD در نظر گرفته شوند و اهمیت پردازش حسی را در درک این اختلال برجسته می‌سازند.

تبیین:
در این بخش، مقاله بر اهمیت پردازش زمانی و نقش آن در عملکردهای شناختی تأکید دارد و بیان می‌کند که کودکان مبتلا به ADHD ممکن است در این حوزه دچار نقص باشند. این نقص می‌تواند به ما در درک بهتر این اختلال کمک کند.

RDoC دیدگاهی نوین است که به‌جای تمرکز بر برچسب‌های تشخیصی سنتی، به زیرساخت‌های عصبی-شناختی می‌پردازد. در این چارچوب، MMN به‌عنوان ابزاری برای اندازه‌گیری واکنش‌های ناخودآگاه مغز به تغییرات شنیداری، بسیار مناسب تشخیص داده شده است.

در این آزمایش، شرکت‌کنندگان با مجموعه‌ای از صداهای تکراری و گهگاهی متفاوت مواجه می‌شوند (الگوی oddball). هدف، سنجش دقت و سرعت مغز در تشخیص این تغییرات است، با تمرکز بر پارامترهای مدت‌زمان صدا و فاصله زمانی میان صداها.

برای اعتبار بیشتر نتایج، هر دو گروه از نظر ویژگی‌های مهم جمعیت‌شناختی با یکدیگر تطبیق داده شده‌اند. این هم‌ترازی تضمین می‌کند که تفاوت‌های مشاهده‌شده به احتمال زیاد ناشی از ADHD است، نه عوامل دیگر.

ابزارهای آزمون‌های روان‌شناختی برای غربال‌گری سایر شرایط روان‌شناختی و سنجش دقیق‌تر ویژگی‌های شناختی و حسی کودکان استفاده شده‌اند، تا نتایج فقط به ADHD مرتبط باقی بماند.

دامنه کمتر MMN در کودکان ADHD بیانگر کاهش حساسیت مغز نسبت به تغییرات شنوایی است. این کاهش در نواحی جلویی (Fz) و مرکزی (Cz) مغز ثبت شده که نشان‌دهنده نقص در پردازش غیرارادی صداها است.

تاخیر طولانی‌تر یعنی مغز کودکان ADHD در مقایسه با کودکان عادی کندتر متوجه تغییرات صدا می‌شود. این موضوع ممکن است به تاخیر در توجه یا نقص در عملکردهای زمان‌سنج داخلی مرتبط باشد.

مدل «ساعت درونی» فرض می‌کند مغز انسان برای درک زمان دارای یک سیستم زمان‌سنج داخلی است که به وسیله دوپامین تنظیم می‌شود. اختلال در این سیستم ممکن است پایه زیستی مشکلات کودکان ADHD در پردازش زمان باشد. بنابراین، MMN و زمان‌بندی شنیداری می‌توانند شاخص‌های زیستی (اندوفنوتیپ‌ها) برای تشخیص یا درک بهتر ADHD باشند.

KEYWORDS: ADHD; ISI; deviant duration; deviant; Mismatch Negativity (MMN); auditory processing endophenotype

کلیدواژه‌ها: ADHD; ISI; deviant duration; deviant; Mismatch Negativity (MMN); auditory processing endophenotype

Introduction

مقدمه

Attention-Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD) ranks among the most prevalent psychiatric conditions in childhood, affecting roughly 5%–۸% of the population (Espinet et al., 2022). Typically, children diagnosed with ADHD face challenges in effectively directing their attention and are more vulnerable to distraction (Arca et al., 2023; Reimer et al., 2010). One possible explanation for such deficits is that early stages of information processing, which typically takes place automatically, are impaired in ADHD which lead to difficulties in allocating attention and modulation of distracting information (Martino et al., 2017; Papp et al., 2020). Individuals with ADHD often exhibit significant deficits in executive functioning, particularly in inhibitory control, which impairs their ability to regulate impulses and maintain attention on tasks (Barkley, 1997). While ADHD has traditionally been perceived as a neurological condition, the connection between the observable characteristics of the disorder and the underlying neurocognitive impairments remains unclear. Moreover, the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (DSM-5) currently serves as the standard tool for diagnosing children with ADHD (APA, 2013). However, both researchers and clinicians have recognized limitations in the approach to classifying mental illness in the DSM-5, as well as in other categorical diagnos- tic systems like the International Classification of Diseases (ICD) (First et al., 2021; Gintner, 2014). While the categorical method of diagnosis retains its utility in public health and clinical settings, there is a need for an alternative approach to enhance the scientific understanding of ADHD in children and improve clinical outcomes (Nigg, 2017).

ترجمه: 

اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی (ADHD) یکی از رایج‌ترین اختلالات روانی در دوران کودکی است که حدود ۵% تا ۸% از جمعیت را تحت تأثیر قرار می‌دهد (Espinet et al., 2022). معمولاً، کودکانی که به ADHD تشخیص داده می‌شوند، در هدایت مؤثر توجه خود با مشکل روبه‌رو هستند و بیشتر در معرض حواس‌پرتی قرار می‌گیرند (Arca et al., 2023; Reimer et al., 2010). یکی از دلایل ممکن برای این نقص‌ها این است که مراحل ابتدایی پردازش اطلاعات، که معمولاً به‌طور خودکار انجام می‌شود، در ADHD آسیب‌دیده است، که باعث بروز مشکلات در تخصیص توجه و تنظیم اطلاعات حواس‌پرت‌کن می‌شود (Martino et al., 2017; Papp et al., 2020).

افراد مبتلا به ADHD اغلب دارای نقص‌های چشمگیر در عملکرد اجرایی هستند، به‌ویژه در کنترل بازدارنده (inhibitory control)، که توانایی آن‌ها را در تنظیم تکانه (impulss) و حفظ توجه در طول انجام تکلیف‌ها مختل می‌کند (Barkley, 1997). در حالی که ADHD معمولاً به‌عنوان یک اختلال عصبی-روانی در نظر گرفته می‌شود، ارتباط میان ویژگی‌های قابل مشاهده این اختلال و نقص‌های زیستی-شناختی زیربنایی آن هنوز مشخص نیست.

علاوه بر این، راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی (DSM-5) در حال حاضر به‌عنوان ابزار استاندارد برای تشخیص ADHD در کودکان استفاده می‌شود (APA, 2013). با این حال، هم پژوهشگران و هم پزشکان محدودیت‌هایی را در رویکرد طبقه‌بندی بیماری‌های روانی در DSM-5 و دیگر سیستم‌های تشخیصی دسته‌بندی‌شده مانند طبقه‌بندی بین‌المللی بیماری‌ها (ICD) شناسایی کرده‌اند (First et al., 2021; Gintner, 2014). در حالی که روش تشخیصی دسته‌بندی‌شده همچنان در سلامت عمومی و تنظیمات بالینی مفید است، نیاز به یک رویکرد جایگزین برای بهبود درک علمی ADHD در کودکان و ارتقاء نتایج بالینی وجود دارد (Nigg, 2017).

تبیین:
در این بخش، به بررسی رایج‌ترین ویژگی‌های ADHD پرداخته شده است، از جمله مشکل در هدایت توجه و آسیب در پردازش خودکار اطلاعات. این مشکلات می‌تواند منجر به دشواری در مدیریت توجه و تنظیم حواس‌پرتی‌ها شود. همچنین اشاره شده که آسیب به مراحل ابتدایی پردازش اطلاعات ممکن است یکی از دلایل اصلی این مشکلات باشد.

این بخش به مشکلات عمده در کنترل بازدارنده و عملکرد اجرایی اشاره دارد. این مشکلات باعث می‌شود که کودکان مبتلا به ADHD نتوانند امواج حسی و فکری خود را کنترل کنند و در نتیجه، نتوانند به راحتی بر روی کارها تمرکز کنند.

در این قسمت، اشاره به روش‌های تشخیصی سنتی می‌شود که در سیستم‌های DSM-5 و ICD استفاده می‌شود. مقاله به محدودیت‌های این رویکردها اشاره می‌کند و لزوم داشتن رویکردهای علمی‌تر و جامع‌تر برای درک بهتر و درمان مؤثرتر ADHD در کودکان را مطرح می‌سازد.

The National Institute of Mental Health introduced Research Domain Criteria (RDoC), a neuroscience-based research framework, to study mental illness without relying on pre-established diagnostic categories. RDoC fosters col- laboration among scientists analyzing health and disease across a wide range of individuals (Koudys et al., 2019; McLaughlin & Gabard-Durnam, 2022; Vilar et al., 2019). Examination of the RDoC frameworks shows lack of research on core sensory symptoms such as deficits in sen- sory sensitivity, which are typically linked to various mani- festations of ADHD (Panagiotidi et al., 2020; Schulze et al., 2020). Concerning pathology and related phenomena, careful distinctions and accurate classifications should be made to reveal that sensory dysregulations in ADHD are quite distinct from those in other neurodevelopmental disorders. Sensitivity aspects of ASD could be such that children with autism become either hypersensitive or hyposensitive to various environmental stimuli that would affect their performance in social and daily life (Tomchek & Dunn, 2007). On the contrary, Sensory Processing Disorder (SPD), which is often diagnosed in association with ADHD or ASD, stands for the existence of significant misallocations in processing the inputs and abnormal reacting to this information, and therefore these might flow in the form of a person becoming over-responsive, under-responsive, or even unfiltered seeking sensory (Miller et al., 2007). The leading idea that sensory sensitivity usually paves the way to getting distracted and to the expression of overendowed energy in ADHD while in ASD sensory impairments most often show broader problems in sensory modulation and integration (Ghanizadeh, 2011; Tavassoli et al., 2018). These distinctions underscore the importance of individualized treatment for each condition.

ترجمه:

موسسه ملی بهداشت روانی (NIMH) چارچوب معیارهای حوزه پژوهشی معیارهای حوزه پژوهشیِ (RDoC) را معرفی کرده است، که یک چارچوب پژوهشی مبتنی بر علوم اعصاب است برای مطالعه بیماری‌های روانی بدون تکیه بر دسته‌بندی‌های تشخیصی از پیش تعیین‌شده. RDoC همکاری میان دانشمندان را در تحلیل سلامت و بیماری در افراد مختلف تشویق می‌کند (Koudys et al., 2019; McLaughlin & Gabard-Durnam, 2022; Vilar et al., 2019).

بررسی چارچوب‌های RDoC نشان‌دهنده کمبود پژوهش در زمینه علائم حسی اصلی مانند نقص در حساسیت حسی است که معمولاً به انواع مختلفی از بروزهای ADHD مرتبط است (Panagiotidi et al., 2020; Schulze et al., 2020). در مورد پاتولوژی و پدیده‌های مرتبط، باید تفاوت‌های دقیقی قائل شد و طبقه‌بندی‌های صحیح انجام داد تا نشان داده شود که اختلالات تنظیم حسی در ADHD از اختلالات مشابه در دیگر اختلالات عصبی-رشدی یا عصبی-تکوینی بسیار متفاوت است.

حساسیت‌های اختلال طیف اوتیسم (ASD) ممکن است به گونه‌ای باشد که کودکان مبتلا به اوتیسم به محرک‌های محیطی مختلف یا بیش‌حساس یا کم‌حساس شوند که این امر می‌تواند بر عملکرد آنها در زندگی اجتماعی و روزمره تأثیر بگذارد (Tomchek & Dunn, 2007). از سوی دیگر، اختلال پردازش حسی (SPD) که اغلب در ارتباط با ADHD یا ASD تشخیص داده می‌شود، وجود اختلالات قابل توجهی در پردازش ورودی‌ها و واکنش‌های غیرطبیعی به این اطلاعات را نشان می‌دهد. بنابراین، این اختلالات ممکن است به شکل واکنش‌های بیش از حد، کمتر از حد، یا حتی جستجوی بی‌وقفه برای تحریک حسی بروز پیدا کنند (Miller et al., 2007).

ایده اصلی این است که حساسیت حسی معمولاً راه را برای حواس‌پرتی و ابراز انرژی زیاد در ADHD هموار می‌کند، در حالی که در ASD، نقص‌های حسی اغلب نشان‌دهنده مشکلات گسترده‌تری در مدولاسیون حسی و یکپارچگی حسی هستند (Ghanizadeh, 2011; Tavassoli et al., 2018). این تمایزات بر اهمیت درمان‌های شخصی‌سازی‌شده برای هر اختلال تأکید می‌کنند.

تبیین:
این بخش به معرفی چارچوب RDoC پرداخته که به‌عنوان یک روش نوین، از تقسیم‌بندی‌های تشخیصی سنتی دوری می‌کند و بر پژوهش در زمینه‌های عصبی و روانی تمرکز دارد. هدف آن ایجاد همکاری میان پژوهشگران برای درک بهتر بیماری‌ها و اختلالات روانی است.

در این بخش، مقاله به کمبود پژوهش‌های مرتبط با حساسیت حسی در کودکان مبتلا به ADHD اشاره می‌کند. این مقاله تأکید دارد که باید تفاوت‌ها و ویژگی‌های منحصر به‌فرد اختلالات حسی در ADHD و سایر اختلالات عصبی-رشدی یا عصبی-تکوینی شناسایی و تفکیک شود.

در ادامه، حساسیت حسی در ASD با SPD مقایسه می‌شود. در ASD، کودکان ممکن است به محرک‌های محیطی به طور غیرعادی واکنش نشان دهند، در حالی که در SPD، اختلالات جدی در نحوه پردازش و واکنش به اطلاعات حسی مشاهده می‌شود، که می‌تواند منجر به پاسخ‌های افراطی به محرک‌های محیطی شود.

در پایان، تفاوت‌های کلیدی بین حساسیت حسی در ADHD و ASD مطرح می‌شود. در ADHD، حساسیت حسی بیشتر به حواس‌پرتی و رفتارهای بیش‌فعال منجر می‌شود، در حالی که در ASD، مشکلات بیشتر در زمینه مدیریت حسی و یکپارچگی اطلاعات حسی است. این تمایزات به لزوم داشتن رویکرد درمانی اختصاصی برای هر اختلال اشاره دارند.

Time perception and successful temporal coordination in for instance interpersonal pauses and vocal interactions are essential for communication and social bonding, particularly during development and predicting socio-cognitive outcomes (Jaffe et al., 2001). Deficits in these areas can result in substan- tive cognitive and social difficulties. For example, impairments in time perception are found to be typically associated with deficits in attention, working memory, and executive function (Barkley et al., 2001). Similarly, poor temporal processing is likely to have an impact on social interactions, resulting in dif- ficulties in forming and maintaining relationships, decreased social competence, and a greater risk for social isolation (Allman, 2011). Therefore, the study of these deficits could be essential to understanding their impact on developmental tra- jectories and creating interventions targeted to meet the needs of this group. Multiple factors influence the development of temporal processing skills like age, genetic predispositions, and environmental influences. Age has a significant role in this area, as temporal processing abilities improve with age and cognitive development over childhood and adolescence (Bartholomew et al., 2015; Marinho et al., 2018). Moreover, the diversity of neurodevelopmental trajectories can also influ- ence the temporal processing efficiency, where overall, some are moving faster, and others show improvements at a slower pace (Matell & Meck, 2004). Environmental factors, such as the richness of sensory and social experiences, also play a cru- cial role in shaping temporal processing abilities (Mauk & Buonomano, 2004). These variables highlight the complexity of temporal processing development and underscore the need for a comprehensive approach in studying this cognitive func- tion. Deficits in time perception and temporal synchroniza- tion, which in turn requires notably the prediction of when across modalities, occur across a variety of neurodevelopmen- tal disorders (Lense et al., 2021). In particular, children with ADHD have deficits in temporal processing (Khoshnoud et al., 2020; Nejati & Yazdani, 2020). Additionally, manipula- tions of the synaptic availability of dopamine (DA), a neuro- transmitter associated with ADHD, can impact performance in tasks related to time (Fung et al., 2021; Marinho et al., 2018). Dopamine is critical to the regulation of the brain’s timing system and reward pathways. Alterations in dopamine can result in an increase in errors in time estimation tasks and a slowed processing speed of time. For example, individu- als with altered dopamine transmission show impaired ability to accurately perceive and reproduce time intervals, with over- estimation and underestimation of temporal durations possible (Meck, 2006). Timing deficits, often coexist with a suite of cognitive impairments that include attention and executive functioning—both of which are dependent on dopaminergic signaling (Buhusi & Meck, 2005). Performance in temporal processing is interpreted by considering an internal clock. In this context, a neural oscillator produces rhythmic pulses, and the number of pulses corresponds to a specific time duration, serving as the internal representation of that interval (Nejati & Yazdani, 2020; Treisman et al., 1990). Therefore, a higher clock rate results in improved temporal precision for the internal clock, which translates to greater accuracy. At the neurotransmitter level, the level of DA is linked to the internal clock activity. A decrease in dopaminergic activity results in a slowing down of the internal clock’s speed and an increase in dopaminergic level accelerates the internal clock’s speed (Jones & Jahanshahi, 2009). This interpretation aligns with this DA-related internal clock theory (Meck, 2006; Meck & Benson, 2002). Additionally, the DA-related theory of ADHD suggests that children with the disorder have an impairment in DA transfer, which, in turn, might affect their sensitivity to timing (Tripp & Wickens, 2008). Notably, recent studies have prompted researchers to suggest that the discrimination of brief intervals might serve as a potential endophenotype of ADHD (Acosta-Lopez et al., 2021; Himpel et al., 2009; Hwang-Gu & Gau, 2015).

ترجمه:

درک زمان و هماهنگی موفقیت‌آمیز زمانی، مانند وقفه‌های بین‌فردی و تعاملات صوتی، برای ارتباطات و پیوند اجتماعی حیاتی است، به‌ویژه در دوران رشد و پیش‌بینی نتایج اجتماعی-شناختی (Jaffe et al., 2001). نقص در این زمینه‌ها می‌تواند منجر به مشکلات قابل توجهی در جنبه‌های شناختی و اجتماعی شود. به عنوان مثال، آسیب‌ها در درک زمان معمولاً با نقص در توجه، حافظه کاری و عملکرد اجرایی مرتبط هستند (Barkley et al., 2001). به همین ترتیب، پردازش ضعیف زمانی ممکن است تأثیراتی بر تعاملات اجتماعی داشته باشد، که منجر به مشکلاتی در ایجاد و نگهداری روابط، کاهش مهارت اجتماعی و خطر بیشتر برای انزوای اجتماعی می‌شود (Allman, 2011).

بنابراین، مطالعه این نقص‌ها می‌تواند برای درک تأثیر آن‌ها بر مسیرهای رشدی و ایجاد مداخلاتی که نیازهای این گروه را برآورده کند، ضروری باشد. عوامل مختلفی بر رشد مهارت‌های پردازش زمانی تأثیر می‌گذارند، مانند سن، پیش‌زمینه ژنتیکی و تأثیرات محیطی. سن نقش قابل توجهی در این زمینه دارد، زیرا توانایی‌های پردازش زمانی با سن و رشد شناختی در طول دوران کودکی و نوجوانی بهبود می‌یابند (Bartholomew et al., 2015; Marinho et al., 2018). علاوه بر این، تنوع مسیرهای عصبی-رشدی می‌تواند بر کارایی پردازش زمانی تأثیر بگذارد، به‌طوری که به طور کلی برخی سریع‌تر پیش می‌روند و برخی دیگر با سرعت کمتری بهبود می‌یابند (Matell & Meck, 2004).

عوامل محیطی مانند غنای تجربیات حسی و اجتماعی نیز نقش مهمی در شکل‌دهی به توانایی‌های پردازش زمانی ایفا می‌کنند (Mauk & Buonomano, 2004). این متغیرها پیچیدگی توسعه پردازش زمانی را برجسته کرده و بر نیاز به رویکردی جامع در مطالعه این عملکرد شناختی تأکید دارند.

نقص‌های درک زمان و هماهنگی زمانی، که نیازمند پیش‌بینی زمانی در میان مدالیت‌ها است، در انواع مختلفی از اختلالات عصبی-رشدی مشاهده می‌شود (Lense et al., 2021). به ویژه، کودکان مبتلا به ADHD دارای نقص‌هایی در پردازش زمانی هستند (Khoshnoud et al., 2020; Nejati & Yazdani, 2020).

علاوه بر این، دستکاری‌های در دسترس بودن سیناپسی دوپامین (DA)، که یک انتقال‌دهنده عصبی مرتبط با ADHD است، می‌تواند بر عملکرد در تکالیف مرتبط با زمان تأثیر بگذارد (Fung et al., 2021; Marinho et al., 2018). دوپامین برای تنظیم سیستم زمانی مغز و مسیرهای پاداش اهمیت دارد. تغییرات در دوپامین می‌تواند منجر به افزایش خطاها در تکالیف تخمین زمان و کاهش سرعت پردازش زمان شود. به عنوان مثال، افرادی که انتقال دوپامین آن‌ها تغییر کرده است، توانایی کمتری در درک دقیق زمان و بازتولید فواصل زمانی دارند، با احتمال خطای بیش‌برآورد و کم‌برآورد فواصل زمانی (Meck, 2006).

نقص‌های زمانی اغلب با مجموعه‌ای از نقص‌های شناختی همراه هستند که شامل توجه و عملکرد اجرایی می‌شود—که هر دو به سیگنال‌دهی دوپامینی وابسته هستند (Buhusi & Meck, 2005). عملکرد در پردازش زمانی با در نظر گرفتن یک ساعت داخلی تفسیر می‌شود. در این زمینه، یک نوسان‌ساز عصبی ضربان‌های ریتمیک تولید می‌کند و تعداد ضربان‌ها به یک مدت زمان خاص معادل است که به عنوان نمایش داخلی آن فاصله زمانی عمل می‌کند (Nejati & Yazdani, 2020; Treisman et al., 1990). بنابراین، نرخ بالاتر ساعت منجر به دقت زمانی بهتر برای ساعت داخلی می‌شود که به دقت بیشتری تبدیل می‌شود. در سطح انتقال‌دهنده عصبی، سطح دوپامین با فعالیت ساعت داخلی مرتبط است. کاهش در فعالیت دوپامین منجر به کاهش سرعت ساعت داخلی و افزایش سطح دوپامین موجب تسریع در سرعت ساعت داخلی می‌شود (Jones & Jahanshahi, 2009). این تفسیر با نظریه ساعت داخلی مرتبط با دوپامین هماهنگ است (Meck, 2006; Meck & Benson, 2002).

علاوه بر این، نظریه دوپامین-مربوط به ADHD پیشنهاد می‌کند که کودکان مبتلا به این اختلال دارای نقص در انتقال دوپامین هستند که به نوبه خود ممکن است بر حساسیت به زمان آن‌ها تأثیر بگذارد (Tripp & Wickens, 2008). به‌ویژه، مطالعات اخیر پژوهشگران را به این نتیجه رسانده است که تمایز فواصل زمانی کوتاه ممکن است به عنوان یک اندوفنوتایپ بالقوه برای ADHD عمل کند (Acosta-Lopez et al., 2021; Himpel et al., 2009; Hwang-Gu & Gau, 2015).

تبیین:
در این بخش، اهمیت درک زمان و هماهنگی زمانی برای تعاملات اجتماعی بررسی می‌شود. همچنین اشاره به اثرات منفی این نقص‌ها در تعاملات اجتماعی و مهارت‌های شناختی کودکان دارد. تأثیر نقص‌های زمانی بر توجه و عملکرد اجرایی نیز مطرح شده است.

این بخش به اهمیت مطالعه عوامل تأثیرگذار بر پردازش زمانی می‌پردازد، از جمله سن و پیش‌زمینه ژنتیکی. این عوامل می‌توانند موجب تفاوت در سرعت پردازش زمانی در افراد مختلف شوند، که درک این تفاوت‌ها می‌تواند به مداخلات مؤثر کمک کند.

این قسمت بر اهمیت تجربیات محیطی در رشد پردازش زمانی تأکید دارد. این تجربیات می‌توانند تأثیر زیادی در توانایی‌های پردازش زمانی کودکان بگذارند، و درک این تأثیرات برای بهبود درمان‌ها و مداخلات ضروری است.

در این بخش، به ارتباط میان پردازش زمانی و ADHD اشاره شده است. نقص‌های پردازش زمانی در کودکان مبتلا به ADHD می‌تواند تأثیرات زیادی بر عملکرد اجتماعی و شناختی آن‌ها داشته باشد.

این بخش به نقش دوپامین در تنظیم سیستم زمانی مغز اشاره دارد و توضیح می‌دهد که تغییرات در انتقال دوپامین می‌تواند منجر به مشکلاتی در تخمین زمان و پردازش زمانی شود.

این بخش به نظریه ساعت داخلی و ارتباط آن با دوپامین پرداخته و توضیح می‌دهد که چگونه تغییرات در سطح دوپامین می‌تواند به تغییراتی در پردازش زمانی و دقت ساعت داخلی مغز منجر شود.

در این بخش، ارتباط میان دوپامین و ADHD مطرح می‌شود و تأکید می‌کند که نقص‌های در انتقال دوپامین می‌تواند حساسیت به زمان را تحت تأثیر قرار دهد. این یافته‌ها همچنین به اهمیت تمایز فواصل زمانی کوتاه به عنوان یک شاخص زیستی برای ADHD اشاره دارند.

While behavioral assessments indicate impairments at stages of temporal processing in children with ADHD (Radonovich & Mostofsky, 2004; Toplak et al., 2006), the precision of “pure” temporal perception has not been dir- ectly investigated in most previous studies because they typ- ically involved active responses (Kent et al., 2023). However, an event-related electrophysiological (ERP) measure known as mismatch negativity (MMN) enables the evaluation of discriminative processes without the need for active responses or focused attention (Naatanen et al., 2007, 2012; Slugocki et al., 2021). With the advantage of its independ- ence from explicit behavioral demands, the MMN has been considered an ideal electrophysiological signal for investigat- ing the integrity of auditory information processing in various clinical and pre-clinical situations, including but not limited to autism spectrum disorders (ASD) (Jansson- Verkasalo et al., 2003; Roberts et al., 2011) and ADHD (Hsieh et al., 2022; Oades et al., 1996; Yamamuro et al., 2016).

ترجمه:

در حالی که ارزیابی‌های رفتاری نشان‌دهنده نقص در مراحل پردازش زمانی در کودکان مبتلا به ADHD هستند (Radonovich & Mostofsky, 2004; Toplak et al., 2006)، دقت درک زمانی خالص در بیشتر مطالعات قبلی به طور مستقیم بررسی نشده است، زیرا آن‌ها معمولاً شامل پاسخ‌های فعال بوده‌اند (Kent et al., 2023). با این حال، یک اندازه‌گیری الکتروفیزیولوژیکی مرتبط با رویداد به نام منفی عدم تطابق (MMN) امکان ارزیابی فرآیندهای تشخیص را بدون نیاز به پاسخ‌های فعال یا توجه متمرکز فراهم می‌کند (Naatanen et al., 2007, 2012; Slugocki et al., 2021). با توجه به مزیت استقلال آن از تقاضاهای رفتاری صریح، MMN به عنوان یک سیگنال الکتروفیزیولوژیکی ایده آل برای بررسی یکپارچگی پردازش اطلاعات شنوایی در موقعیت های مختلف بالینی و پیش بالینی، از جمله اختلالات طیف اوتیسم (Jansson- Verkasalo et al., 2003; Roberts et al., 2011) و اختلال کم توجهی و بیش فعالی (Hsieh et al., 2022; Oades et al., 1996; Yamamuro et al., 2016) در نظر گرفته شده است. 

تبیین:
این بخش اشاره دارد به اینکه ارزیابی‌های رفتاری نقص‌ها در پردازش زمانی را در کودکان مبتلا به ADHD نشان می‌دهند، اما بسیاری از مطالعات قبلی به دلیل نیاز به پاسخ‌های فعال، دقت درک زمانی را به طور مستقیم بررسی نکرده‌اند. سپس، به اهمیت نقص هم‌زمان (MMN) به عنوان یک سیگنال الکتروفیزیولوژیکی برای ارزیابی پردازش اطلاعات شنیداری بدون نیاز به پاسخ‌های فعال و با توجه به مزایای آن در بررسی اختلالات مانند ADHD و ASD اشاره شده است.

MMN is one of the early-stage components that is eli- cited when deviant stimuli are unpredictably interspersed with repeated standard auditory stimuli (Naatanen et al., 2019). This component is observed around 150 to 250 milli- seconds after the onset of the deviant stimulus and deter- mined by subtracting the amplitude of the negative peak elicited by standard stimuli from the same peak induced by a deviant stimulus (Naatanen et al., 2012). The amplitude and latency of the MMN are suggested to be associated with the difficulty of deviance discrimination and stimuli with easier discrimination elicit earlier and larger MMNs (Naatanen et al., 2007). The generation of MMN is a com- plex process, with various theories proposed to explain its underlying mechanisms. In the sensory processing theoret- ical framework, it has been suggested that MMN reflects inattentive detection of differences between standard and deviant stimuli (O’Reilly & O’Reilly, 2021). It is been pro- posed that the bilateral superior temporal cortices, part of the temporal MMN component, are involved in detecting this perceptual processing shift (Shalgi & Deouell, 2007). MMN is also interpreted in light of predictive coding (Lee & Mumford, 2003), where the brain is seen not as merely reacting to incoming stimuli but actively learning their pat- terns and using this information to predict future events (Wacongne et al., 2012). In this perspective, the auditory system develops an internal model of patterns in auditory inputs, which are utilized to create weighted predictions regarding incoming stimuli (May, 2021; Mun~oz-Caracuel et al., 2024). When these predictions do not align with the actual stimulus, a mismatch signal is generated.

ترجمه:

MMN یکی از اجزای مرحله اولیه است که هنگامی که محرک‌های تغییریافته به‌طور پیش‌بینی‌نشده با محرک‌های استاندارد تکراری شنیداری ترکیب می‌شوند، فعال می‌شود (Naatanen et al., 2019). این جزء حدود ۱۵۰ تا ۲۵۰ میلی‌ثانیه پس از شروع محرک تغییریافته مشاهده می‌شود و از طریق کم کردن دامنه قله منفی ایجادشده توسط محرک‌های استاندارد از همان قله ایجادشده توسط محرک تغییریافته تعیین می‌شود (Naatanen et al., 2012). گفته می‌شود که دامنه و تاخیر MMN با دشواری تمایز بین تغییریافته مرتبط است و محرک‌هایی که تمایز آن‌ها آسان‌تر است، MMN‌های بزرگ‌تر و زودتری را ایجاد می‌کنند (Naatanen et al., 2007). تولید MMN یک فرآیند پیچیده است که نظریه‌های مختلفی برای توضیح مکانیسم‌های زیربنایی آن مطرح شده است. در چارچوب نظری پردازش حسی، پیشنهاد شده است که MMN بازتابی از تشخیص بی‌توجهی به تفاوت‌های بین محرک‌های استاندارد و منحرف است (O’Reilly & O’Reilly, 2021). پیشنهاد شده که قشرهای تمپورال فوقانی هر دو طرف، که بخشی از جزء زمانی MMN هستند، در تشخیص این تغییرات پردازشی ادراکی نقش دارند (Shalgi & Deouell, 2007). MMN همچنین در قالب کدگذاری پیش‌بینی تفسیر می‌شود (Lee & Mumford, 2003)، که در آن مغز نه فقط به محرک‌های ورودی واکنش نشان می‌دهد بلکه به‌طور فعال الگوهای آن‌ها را یاد می‌گیرد و از این اطلاعات برای پیش‌بینی رویدادهای آینده استفاده می‌کند (Wacongne et al., 2012). از این دیدگاه، سیستم شنوایی یک مدل داخلی از الگوهای ورودی‌های شنیداری توسعه می‌دهد که برای ایجاد پیش‌بینی‌های وزنی در مورد محرک‌های ورودی استفاده می‌شود (May, 2021; Mun~oz-Caracuel et al., 2024). زمانی که این پیش‌بینی‌ها با محرک واقعی هم‌خوانی نداشته باشد، سیگنال عدم تطابق تولید می‌شود.

تبیین:
در این بخش، MMN به عنوان یک پاسخ الکتروفیزیولوژیکی که به تغییرات غیرمنتظره در محرک‌های شنوایی واکنش نشان می‌دهد، معرفی شده است. به‌ویژه اشاره شده که دامنه و تاخیر MMN با میزان دشواری در تمایز محرک‌ها مرتبط است. سپس به توضیح نظریه‌ها و مکانیسم‌های مختلف تولید MMN پرداخته شده که شامل پردازش حسی و کدگذاری پیش‌بینی است، که مغز در آن به جای صرفاً واکنش نشان دادن به محرک‌ها، به یادگیری الگوهای آن‌ها پرداخته و از آن برای پیش‌بینی رویدادهای بعدی استفاده می‌کند.

The critical generators of the MMN have been identified bilaterally in the auditory cortex’s supratemporal plane, and separate neural networks are accountable for producing MMNs in response to various acoustic features (Naatanen et al., 2007). The largest MMN amplitude has been found in the fronto-central regions (Fz and Cz electrodes) due to the vertical alignment of these sources in the supratemporal plane (Edalati et al., 2021). The MMNs has been investigated previously in children with ADHD by using speech and fre- quency deviants (Kemner et al., 1995; Yang et al., 2015). However, there is lack of research with respect to duration deviants comparing ADHD children and typically develop- ing (TD) children. In one such study, children with ADHD exhibited clear MMNs in response to two duration deviants, and there were no significant variations in MMN peak tim- ing or peak amplitude when compared to the control group (Huttunen et al., 2007). Another research study with rather a small sample size revealed earlier MMN response in the ADHD, suggesting an alteration in the early automatic proc- essing (MMN) of time perception in ADHD children (Huttunen-Scott et al., 2008). Thus, MMN amplitudes and latencies might highly rely on the nature of the deviance (e.g. variations in frequency, duration, or pitch) between the deviant and standard stimuli, as well as whether the stimuli are pure tones or speech sounds.

ترجمه:

ژنراتورهای انتقادی MMN به‌طور دوجانبه در قشر شنوایی در سطح فوقانی زمانی شناسایی شده‌اند، و شبکه‌های عصبی جداگانه‌ای مسئول تولید MMN‌ها در پاسخ به ویژگی‌های مختلف آکوستیک هستند (Naatanen et al., 2007). بزرگ‌ترین دامنه MMN در نواحی فرانتو-مرکزی (الکترودهای Fz و Cz) یافت شده است که به دلیل هم‌راستایی عمودی این منابع در سطح فوقانی زمانی است (Edalati et al., 2021). قبلاً MMN در کودکان مبتلا به ADHD با استفاده از انحرافات گفتاری و فرکانسی بررسی شده است (Kemner et al., 1995; Yang et al., 2015). با این حال، تحقیقات کمی در رابطه با انحرافات مدت زمان در مقایسه با کودکان مبتلا به ADHD و کودکان توسعه‌یافته به‌طور معمول (TD) انجام شده است. در یکی از این مطالعات، کودکان مبتلا به ADHD واکنش‌های واضح MMN را در پاسخ به دو انحراف مدت زمان نشان دادند، و هیچ تفاوت معناداری در زمان اوج MMN یا دامنه اوج در مقایسه با گروه کنترل وجود نداشت (Huttunen et al., 2007). مطالعه دیگری با نمونه‌حجم نسبتاً کوچک، پاسخ MMN زودتری را در ADHD نشان داد که تغییراتی در پردازش خودکار اولیه (MMN) درک زمان در کودکان ADHD را پیشنهاد می‌کند (Huttunen-Scott et al., 2008). بنابراین، دامنه‌ها و تاخیرهای MMN ممکن است به شدت وابسته به ماهیت انحراف (مثلاً تغییرات در فرکانس، مدت زمان یا گام صدا) بین محرک منحرف و استاندارد و همچنین اینکه آیا محرک‌ها صداهای خالص یا گفتاری هستند، باشند.

تبیین:
این بخش به توضیح مکان‌های تولید MMN در مغز و نحوه عملکرد آن در پاسخ به ویژگی‌های آکوستیک مختلف پرداخته است. همچنین، به تحقیقات گذشته که واکنش‌های MMN را در کودکان مبتلا به ADHD بررسی کرده‌اند، اشاره شده است. در اینجا بیان می‌شود که دامنه MMN و تاخیرهای آن ممکن است وابسته به نوع انحراف و ویژگی‌های محرک‌ها باشد، که درک این موضوع برای پژوهش‌های آتی ضروری است.

In addition to task requirements, the diversity within children with ADHD has contributed to the discrepancies observed in previous research. Our objective in this study was to address these inconsistencies and establish a more precise sensory biomarker for children with ADHD. To ensure the rigor of our research, we controlled several criti- cal factors, including medication use, comorbid psychiatric conditions like LD, and created matched groups based on participants’ IQ. We utilized an oddball paradigm with two blocks to assess the automatic discrimination of sound dur- ation and inter-stimulus interval (ISI) as reflected by the MMN component’s amplitude and latency. This combin- ation of temporal deviations in our paradigm was chosen to deepen our understanding of sensory and timing processes in children with ADHD. The primary questions addressed in this study were: 1) whether different types of deviations (e.g. duration-based and ISI-based) lead to variations in MMN features (i.e. amplitude and latency) in our groups and 2) whether observed differences between the two groups are influenced by the type of deviation.

ترجمه:

علاوه بر تجهیزات تکالیف، تنوع موجود در کودکان مبتلا به ADHD به تفاوت‌های مشاهده‌شده در تحقیقات پیشین کمک کرده است. هدف ما در این مطالعه، پرداختن به این ناسازگاری‌ها و تعیین یک بیومارکر حسی دقیق‌تر برای کودکان مبتلا به ADHD بود. برای اطمینان از دقت تحقیق، چندین عامل بحرانی مانند استفاده از دارو، شرایط روان‌پزشکی همراه مانند اختلال یادگیری (LD) و ایجاد گروه‌های مطابقت یافته بر اساس IQ شرکت‌کنندگان را کنترل کردیم. ما از یک پارادایم اودبال با دو بلوک برای ارزیابی تمایز خودکار مدت زمان صدا و فاصله بین محرک‌ها (ISI) که از طریق دامنه و تاخیر کامپوننت MMN منعکس می‌شود، استفاده کردیم. این ترکیب انحرافات زمانی در پارادایم ما برای عمیق‌تر کردن درک ما از فرآیندهای حسی و زمانی در کودکان مبتلا به ADHD انتخاب شد. سوالات اصلی که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند عبارت بودند از: ۱) آیا انواع مختلف انحرافات (مثلاً بر اساس مدت زمان و ISI) منجر به تغییراتی در ویژگی‌های MMN (یعنی دامنه و تاخیر) در گروه‌های ما می‌شوند؟ و ۲) آیا تفاوت‌های مشاهده‌شده بین دو گروه تحت تأثیر نوع انحراف قرار دارند؟

تبیین:
در این بخش، محققان به دلایل تفاوت‌های موجود در تحقیقات قبلی اشاره می‌کنند و اهداف مطالعه‌شان را برای تعیین یک بیومارکر حسی دقیق‌تر برای ADHD مطرح می‌کنند. آنها با کنترل متغیرهای مهم مانند استفاده از دارو و شرایط همراه روان‌پزشکی، به بررسی ویژگی‌های MMN در پاسخ به انحرافات مختلف زمانی پرداخته‌اند.

Methods and materials

روش ها و مواد

Participants and psychological measures

شرکت کنندگان و اقدامات مربوط روانشناسی

Children aged 5–۱۱ years participated in the study. Typically developing (TD) children were recruited through social media and online platforms, while those diagnosed with ADHD were referred from the Arman-Shayan clinic inTehran, Iran. A qualified psychiatrist specializing in ADHD confirmed diagnoses using DSM-V criteria. All par- ticipants were evaluated for ADHD symptoms using the parent form of the Conners Comprehensive Behavior Rating Scales (Conners, 1999). The initial sample included 35 children with ADHD and 35 TD children. Children with intellectual disabilities, head injuries, or undergoing neuro- feedback therapy during data collection were excluded. Additionally, those with comorbid psychotic diagnoses, neurological disorders, learning disabilities, or autism spec- trum disorders (based on Gars-3 questionnaire) were not included. Ten TD children and eight with ADHD exhibited limited cooperation or excessive movement during record- ing, leading to their exclusion. The final sample comprised 50 participants aged 5.5–۱۱ years. The groups consisted of 25 children with ADHD (mean age: 7.3 years, SD 2.01, 84% male) and 25 TD children (mean age: 7.2 years, SD 1.92, 72% male). Groups were matched for IQ (assessed using the Raven test; normal range 90–۱۱۰) (Raven, 2000), age, handedness (all right-handed; Edinburgh Handedness Inventory) (Oldfield, 1971), and hearing ability (Sensory Profile questionnaire) (Minaei and Nazeri, 2018; Mirzakhani et al., 2021). Detailed scores for IQ, Conners, Gars-3, and auditory Sensory Profile are provided in the supplementary material.

ترجمه:

کودکان ۵ تا ۱۱ ساله در این مطالعه شرکت کردند. کودکان توسعه‌یافته‌ی معمولی (TD) از طریق شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های آنلاین جذب شدند، در حالی که کودکان مبتلا به ADHD از کلینیک آرمان‌شایان در تهران، ایران ارجاع داده شدند. یک روان‌پزشک مجاز که متخصص ADHD است، تشخیص‌ها را با استفاده از معیارهای DSM-V تایید کرد. تمامی شرکت‌کنندگان برای علائم ADHD با استفاده از فرم والدین مقیاس‌های ارزیابی رفتار جامع کانرز (Conners, 1999) ارزیابی شدند. نمونه اولیه شامل ۳۵ کودک مبتلا به ADHD و ۳۵ کودک TD بود. کودکانی که دارای اختلالات هوشی، صدمات سر یا در حال گذراندن درمان‌های نوروفیدبک در زمان جمع‌آوری داده‌ها بودند، از مطالعه حذف شدند. علاوه بر این، کودکانی که دارای تشخیص‌های روانی همراه، اختلالات عصبی، اختلالات یادگیری یا اختلالات طیف اوتیسم (بر اساس پرسشنامه Gars-3) بودند، وارد مطالعه نشدند. ده کودک TD و هشت کودک مبتلا به ADHD که همکاری محدودی داشتند یا در حین ضبط حرکات بیش از حد داشتند، از مطالعه حذف شدند. نمونه نهایی شامل ۵۰ شرکت‌کننده با سن ۵.۵ تا ۱۱ سال بود. گروه‌ها شامل ۲۵ کودک مبتلا به ADHD (میانگین سن: ۷.۳ سال، انحراف معیار ۲.۰۱، ۸۴% پسر) و ۲۵ کودک TD (میانگین سن: ۷.۲ سال، انحراف معیار ۱.۹۲، ۷۲% پسر) بودند. گروه‌ها برای IQ (با استفاده از آزمون ریون؛ محدوده طبیعی ۹۰–۱۱۰) (Raven, 2000)، سن، دست‌غلت بودن (تمامی شرکت‌کنندگان راست‌دست بودند؛ پرسشنامه دست‌غلت‌ بودن ادینبورگ) (Oldfield, 1971)، و توانایی شنوایی (پرسشنامه حسگری پروفایل) (Minaei and Nazeri, 2018; Mirzakhani et al., 2021) مطابقت داده شدند. امتیازهای دقیق برای IQ، Conners، Gars-3 و پروفایل حسی شنوایی در مواد تکمیلی ارائه شده است.

تبیین:
در این بخش، نحوه انتخاب شرکت‌کنندگان و معیارهای شمول و حذف آنها توضیح داده شده است. همچنین، به دقت آزمون‌ها و ابزارهای روان‌شناختی که برای ارزیابی کودکان در این مطالعه استفاده شده، اشاره شده است. این مطالعه تلاش کرده تا با کنترل عوامل مختلف (مانند IQ، سن، دست‌غلت بودن و توانایی شنوایی)، نتایج دقیق‌تری در رابطه با ADHD ارائه دهد.

The study protocol was reviewed and approved by the Ethics Committee of the University of xxxx (approval num- ber: xxxxxx). All procedures adhered to the guidelines set forth in this approval. All participants were volunteers. Their parents or guardians provided written informed con- sent after a thorough explanation of the study procedures.

ترجمه:

پروتکل مطالعه توسط کمیته اخلاقی دانشگاه xxxx مورد بررسی و تایید قرار گرفت (شماره تایید: xxxxxx). تمامی روش‌ها مطابق با دستورالعمل‌های ارائه‌شده در این تاییدیه انجام شد. تمامی شرکت‌کنندگان به‌طور داوطلبانه در مطالعه شرکت کردند. والدین یا سرپرستان آنها پس از توضیحات کامل در مورد روش‌های مطالعه، رضایت‌نامه کتبی آگاهانه را ارائه دادند.

تبیین:
این بخش به اخلاق‌گرایی و تایید پروتکل مطالعه اشاره دارد و نشان می‌دهد که مطالعه با رعایت اصول اخلاقی و با دریافت رضایت‌نامه آگاهانه از والدین یا سرپرستان شرکت‌کنندگان انجام شده است.

Experimental task

 

To explore potential timing impairments in children with ADHD, we employed a well-established oddball paradigm with two separate blocks. Block 1: Focused on assessing the amplitude and latency of the MMN response elicited by deviations in Inter-Stimulus Interval (ISI). Block 2: Targeted stimuli with variations in sound duration. The specific char- acteristics of standard and deviant stimuli for each block are presented in Figure 1.

ترجمه:

برای بررسی احتمال اختلالات زمانی در کودکان مبتلا به ADHD، از پارادایم اودبال با دو بلوک مجزا استفاده کردیم. بلوک ۱: بر ارزیابی آمپلیتود و لاتنس پاسخ MMN که توسط انحرافات در فاصله بین محرک‌ها (ISI) ایجاد می‌شود، متمرکز بود. بلوک ۲: به تحریکاتی با تغییرات در مدت زمان صدا پرداخته شد. ویژگی‌های خاص محرک‌های استاندارد و محرک‌های منحرف برای هر بلوک در شکل ۱ ارائه شده است.

تبیین:
در این بخش، دو بلوک اصلی از آزمایش با هدف ارزیابی اختلالات زمانی در کودکان مبتلا به ADHD شرح داده شده است. بلوک اول به تفاوت‌های زمانی بین محرک‌ها توجه دارد و بلوک دوم تغییرات در مدت زمان صدا را مورد بررسی قرار می‌دهد.

The experiment consisted of two separate blocks:

Block 1: ISI Deviance: This block aimed to elicit MMN by manipulating the Inter-Stimulus Interval (ISI) between sounds. All stimuli had a constant duration of 100 ms (rep- resented by black rectangles in Figure 1). However, the standard ISI (typical time between sounds) was 1000 ms (green lines), while the deviant ISI (less frequent interval) was 500 ms (red lines).

Block 2: Duration Deviance: This block assessed MMN in response to variations in sound duration. Here, the standard stimuli lasted 100 ms (black rectangles). The deviant stimuli, however, had a shorter duration of 50 ms (red rectangles). The ISI remained constant at 1000 ms (green lines) through- out this block.

ترجمه:

آزمایش از دو بلوک جداگانه تشکیل شده بود:

بلوک ۱: انحراف ISI: هدف این بلوک ایجاد MMN از طریق دستکاری فاصله بین محرک‌ها (ISI) بین صداها بود. تمام محرک‌ها دارای مدت زمان ثابت ۱۰۰ میلی‌ثانیه بودند (که با مستطیل‌های سیاه در شکل ۱ نشان داده شده است). با این حال، ISI استاندارد (زمان معمول بین صداها) ۱۰۰۰ میلی‌ثانیه (خط‌های سبز) بود، در حالی که ISI منحرف (فاصله زمانی کمتر بین صداها) ۵۰۰ میلی‌ثانیه (خط‌های قرمز) بود.

بلوک ۲: انحراف مدت زمان: این بلوک MMN را در پاسخ به تغییرات در مدت زمان صدا ارزیابی کرد. در اینجا، محرک‌های استاندارد ۱۰۰ میلی‌ثانیه (مستطیل‌های سیاه) بودند. اما محرک‌های منحرف مدت زمان کوتاه‌تری معادل ۵۰ میلی‌ثانیه (مستطیل‌های قرمز) داشتند. ISI در طول این بلوک ثابت و برابر با ۱۰۰۰ میلی‌ثانیه (خط‌های سبز) باقی ماند.

تبیین:
این بخش به شرح دو بلوک اصلی از پارادایم اودبال پرداخته است که در هر بلوک نوعی انحراف ایجاد می‌شود: یکی از طریق تغییر در فاصله زمانی بین محرک‌ها (ISI) و دیگری از طریق تغییر در مدت زمان صدا. هدف از این تغییرات بررسی نحوه واکنش سیستم عصبی کودکان مبتلا به ADHD به انحرافات زمانی است.

Each block consisted of 500 auditory stimuli presented at a fixed frequency of 1000 Hz and intensity of 60 dB. Eighty percent (400 trials) were standard stimuli, while the remain- ing 20% (100 trials) were deviant. The order of standard and deviant stimuli was pseudo-randomized within each block, ensuring at least one standard stimulus between every two consecutive deviants. Block order was counterbalanced across participants. Each block took approximately 10 min to complete, with a 10-min rest period between blocks. The entire experiment, including participant preparation, lasted about 1 h.

ترجمه:

هر بلوک شامل ۵۰۰ محرک صوتی بود که با فرکانس ثابت ۱۰۰۰ هرتز و شدت ۶۰ دسی‌بل ارائه می‌شدند. هشتاد درصد (۴۰۰ آزمایش) محرک‌های استاندارد و بیست درصد (۱۰۰ آزمایش) محرک‌های منحرف بودند. ترتیب محرک‌های استاندارد و منحرف به صورت پسو-تصادفی در هر بلوک تنظیم شده بود، به طوری که حداقل یک محرک استاندارد بین هر دو محرک منحرف متوالی قرار داشت. ترتیب بلوک‌ها در میان شرکت‌کنندگان به صورت متوازن‌شده بود. هر بلوک حدود ۱۰ دقیقه طول کشید و بین بلوک‌ها ۱۰ دقیقه استراحت در نظر گرفته شد. کل آزمایش، شامل آماده‌سازی شرکت‌کننده، حدود ۱ ساعت به طول انجامید.

تبیین:

این بخش جزئیات طراحی آزمایش را شامل می‌شود، که در آن از ۵۰۰ محرک صوتی برای ایجاد انحرافات زمانی استفاده شد. همچنین، در نظر گرفته شده است که ترکیب محرک‌های استاندارد و منحرف به صورت پسو-تصادفی باشد تا مطمئن شویم که هیچ‌گونه الگوی غیرطبیعی در ارائه محرک‌ها وجود نداشته باشد.

شکل 1. تصویر شماتیک از محرک‌ها و نحوه تنظیم آزمایش

Figure 1. Schematic illustration of the stimuli and experimental setup. (a) The upper panel illustrates block 1, focused on ISI deviations. In this block, the green line signifies the standard ISI (1000 ms), and the red line denotes the deviant ISI (500 ms). All auditory stimuli last for 100 ms, depicted in black rectangles. (b) The lower panel represents block 2, which is designed around duration deviations. The frequent duration stimuli (100 ms) are represented by black rectangles, while the devi- ant duration stimuli (50 ms) are depicted in red rectangles. ISI is 1000 ms, displayed in green lines.

ترجمه:

شکل ۱. تصویر شماتیک از محرک‌ها و نحوه تنظیم آزمایش.
(الف) پانل بالایی، بلوک ۱ را نشان می‌دهد که بر انحرافات ISI (فاصله بین محرک‌ها) تمرکز دارد. در این بلوک، خط سبز نمایانگر ISI استاندارد (۱۰۰۰ میلی‌ثانیه) و خط قرمز نشان‌دهنده ISI منحرف‌شده (۵۰۰ میلی‌ثانیه) است. تمامی محرک‌های شنیداری به مدت ۱۰۰ میلی‌ثانیه طول می‌کشند و با مستطیل‌های سیاه نمایش داده شده‌اند.
(ب) پانل پایینی، بلوک ۲ را نشان می‌دهد که بر اساس انحرافات مدت‌زمان طراحی شده است. محرک‌های پرتکرار با مدت‌زمان ۱۰۰ میلی‌ثانیه با مستطیل‌های سیاه و محرک‌های منحرف‌شده با مدت‌زمان ۵۰ میلی‌ثانیه با مستطیل‌های قرمز نمایش داده شده‌اند. فاصله بین محرک‌ها (ISI) در این بلوک ۱۰۰۰ میلی‌ثانیه است که با خطوط سبز مشخص شده است.

تبیین:

شکل فوق دو نوع طراحی آزمایشی را در قالب دو بلوک مجزا نشان می‌دهد که هر دو بر پایه محرک‌های شنیداری و بررسی واکنش به انحرافات زمانی هستند:

  • بلوک ۱ (بالا): هدف این بخش بررسی حساسیت شرکت‌کنندگان نسبت به تغییر در فاصله بین دو محرک (ISI) است. در حالت معمول، فاصله زمانی بین دو صدای متوالی ۱۰۰۰ میلی‌ثانیه (خط سبز) است، اما گاهی به طور عمدی این فاصله به ۵۰۰ میلی‌ثانیه کاهش می‌یابد (خط قرمز) تا واکنش به این انحراف زمانی سنجیده شود. مدت‌زمان هر محرک صوتی در این بلوک ثابت و برابر با ۱۰۰ میلی‌ثانیه است.

  • بلوک ۲ (پایین): در این بخش، تمرکز بر تغییر مدت‌زمان خودِ محرک است. محرک‌های رایج، ۱۰۰ میلی‌ثانیه طول دارند (مستطیل سیاه)، اما محرک‌های انحرافی تنها ۵۰ میلی‌ثانیه (مستطیل قرمز) هستند. برخلاف بلوک ۱، فاصله بین محرک‌ها (ISI) در اینجا همیشه ثابت و ۱۰۰۰ میلی‌ثانیه است (خط سبز).

این دو طراحی برای بررسی اینکه مغز چگونه به تغییرات زمانی مختلف در صداها واکنش نشان می‌دهد به‌کار می‌روند: یک‌بار از طریق فاصله زمانی بین صداها و بار دیگر از طریق مدت‌زمان خود صدا.

Data acquisition and analysis

ثبت و تحلیل داده‌ها

EEG signals was recorded using a Mitsar-201 amplifier with 19 channels, recording electrical signals at a rate of 250 sam- ples per second. A standard 10–۲۰ system guided the place- ment of Ag/AgCl electrodes on the participants’ scalps using a 19-channel electrocap. Earlobes served as reference electrodes, with the ground electrode positioned at AFz. Impedance remained below 10 kX throughout the recording.

ترجمه:

سیگنال‌های EEG با استفاده از تقویت‌کننده Mitsar-201 و با بهره‌گیری از ۱۹ کانال ثبت شدند. نرخ نمونه‌برداری سیگنال‌های الکتریکی ۲۵۰ نمونه در ثانیه بود. محل قرارگیری الکترودهای Ag/AgCl روی پوست سر شرکت‌کنندگان بر اساس سیستم استاندارد ۱۰–۲۰ و با استفاده از یک الکتروکپ ۱۹ کاناله انجام شد. ناحیه لاله گوش به‌عنوان الکترود مرجع و الکترود زمین در نقطه AFz قرار گرفت. در طول ثبت داده‌ها، مقاومت الکترودها کمتر از ۱۰ کیلو اهم (kΩ) حفظ شد.


تبیین:

در این بخش، نحوه جمع‌آوری و تحلیل داده‌های الکتروانسفالوگرافی (EEG) توضیح داده شده است. برای ثبت فعالیت‌های مغزی:

  • از دستگاه تقویت‌کننده Mitsar-201 استفاده شده که توانایی ضبط همزمان ۱۹ کانال سیگنال مغزی را دارد.

  • نرخ نمونه‌برداری برابر با ۲۵۰ هرتز (۲۵۰ نمونه در هر ثانیه) بوده که دقت کافی برای بررسی فعالیت‌های مغزی سریع را فراهم می‌کند.

  • الکترودهای Ag/AgCl (نقره/کلرید نقره)، که استاندارد در مطالعات EEG هستند، با استفاده از یک کلاه الکترودی (الکتروکپ) در مکان‌های مشخص‌شده بر اساس سیستم بین‌المللی ۱۰–۲۰ قرار گرفته‌اند.

  • الکترودهای مرجع به لاله‌های گوش متصل شده‌اند تا سیگنال‌ها نسبت به آن‌ها اندازه‌گیری شوند، و الکترود زمین در ناحیه AFz (پیشانی میانی) قرار گرفته است.

  • برای اطمینان از کیفیت داده‌ها، امپدانس یا مقاومت الکترودها در تمام طول ثبت زیر ۱۰ کیلو اهم نگه داشته شده تا نویز الکتریکی کاهش یابد و سیگنال‌ها دقیق‌تر باشند.

Participants were comfortably seated facing a projector screen at eye level. Two loudspeakers positioned one meter behind them delivered the auditory stimuli in a sound-atte- nuated room. The task was passive; participants watched a silent animation while the EEG recording captured their brain activity during the presentation of auditory stimuli.

ترجمه:

شرایط اجرای آزمایش

شرکت‌کنندگان به‌صورت راحت و ثابت در مقابل یک پرده نمایش که در سطح چشم قرار داشت، نشسته بودند. دو بلندگو که در فاصله‌ی یک متری پشت سر آن‌ها قرار داشتند، محرک‌های شنیداری را در یک اتاق عایق صدا پخش می‌کردند. وظیفه‌ی شرکت‌کنندگان غیرفعال بود؛ آن‌ها تنها یک انیمیشن بی‌صدا تماشا می‌کردند، در حالی که فعالیت مغزی آن‌ها به‌وسیله EEG در زمان ارائه‌ی محرک‌های شنیداری ثبت می‌شد.


تبیین:

این بخش نحوه اجرای آزمایش و شرایط محیطی را توضیح می‌دهد:

  • شرکت‌کنندگان در موقعیتی آرام و بدون حرکت قرار گرفتند تا آرتیفکت‌های حرکتی در داده‌های EEG به حداقل برسد.

  • یک پرده نمایش در سطح دید آن‌ها قرار داشت تا تمرکزشان به سمت جلو حفظ شود، اما در واقع توجه آن‌ها به محرک‌های شنیداری جلب نمی‌شد.

  • بلندگوها پشت سر شرکت‌کنندگان و در فاصله‌ی ثابت یک متری قرار گرفتند تا پخش صداها از موقعیت مکانی یکسانی انجام شود و فضای صوتی کنترل‌شده باشد.

  • محیط آزمایش یک اتاق عایق صدا بود تا نویز محیطی تأثیری بر داده‌های ثبت‌شده نداشته باشد.

  • وظیفه‌ی شرکت‌کنندگان منفعلانه بود؛ آن‌ها فقط به یک انیمیشن بی‌صدا نگاه می‌کردند و هیچ واکنش آگاهانه‌ای به صداها نشان نمی‌دادند. این طراحی کمک می‌کند تا پاسخ‌های مغزی ثبت‌شده تنها حاصل پردازش ناخودآگاه محرک‌های شنیداری باشد، نه توجه ارادی.

Offline analysis was performed using WinEEG (v. 3.4.9). Data were filtered using a 0.53–۳۰ Hz band-pass filter to focus on relevant brain activity. Additionally, notch filters were applied at 45–۵۵ Hz and 95–۱۰۵ Hz to remove elec- trical noise from power lines. Independent Component Analysis (ICA) helped remove artifacts caused by eye move- ments, blinks, and muscle activity. Gross artifacts were elim- inated through visual inspection by an experienced individual with no prior knowledge of the data’s source. Data were segmented into epochs extending from 100 ms before stimulus onset to 500 ms after. Baseline correction was applied by subtracting the average voltage in the pre- stimulus interval from each epoch. Trials with excessive channel noise (>50%) were excluded from analysis. Any remaining epochs containing significant physiological arti- facts (amplitude exceeding ±۷۵ lV) in any of the 19 channel sites were rejected from further analysis.

ترجمه:

تحلیل آفلاین داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار WinEEG (نسخه ۳.۴.۹) انجام شد. داده‌ها با یک فیلتر باند-پاس بین ۰.۵۳ تا ۳۰ هرتز پالایش شدند تا فعالیت مغزی مرتبط انتخاب شود. همچنین، فیلترهای ناچ در بازه‌های ۴۵–۵۵ هرتز و ۹۵–۱۰۵ هرتز برای حذف نویز الکتریکی خطوط برق اعمال شد. برای حذف آرتیفکت‌های ناشی از حرکات چشم، پلک‌زدن و فعالیت‌های عضلانی، از تحلیل مؤلفه‌های مستقل (ICA) استفاده شد. آرتیفکت‌های درشت نیز از طریق بازبینی بصری توسط فردی مجرب که از منبع داده‌ها اطلاع نداشت، حذف شدند. داده‌ها به قطعه‌هایی (epoch) تقسیم شدند که از ۱۰۰ میلی‌ثانیه قبل از شروع محرک تا ۵۰۰ میلی‌ثانیه پس از آن ادامه داشتند. اصلاح خط پایه با کم‌کردن میانگین ولتاژ بازه‌ی پیش از محرک از هر اپوک انجام شد. آزمایش‌هایی که دارای نویز زیاد در بیش از ۵۰٪ از کانال‌ها بودند، از تحلیل حذف شدند. همچنین، هر اپوکی که دارای آرتیفکت فیزیولوژیکی قابل‌توجه (یعنی دامنه‌ای بیش از ±۷۵ میکروولت) در هر یک از ۱۹ کانال بود، نیز از تحلیل نهایی کنار گذاشته شد.


تبیین:

در این بخش، مراحل دقیق پردازش داده‌های EEG پس از ثبت شرح داده شده است:

  • ابتدا داده‌ها با نرم‌افزار WinEEG مورد تحلیل قرار گرفتند که یکی از نرم‌افزارهای استاندارد در تحلیل EEG است.

  • برای تمرکز بر فعالیت‌های مغزی مرتبط، از فیلتر باند-پاس (۰.۵۳–۳۰ Hz) استفاده شد تا فرکانس‌های پایین و بالا که نویز یا غیرمرتبط‌اند حذف شوند.

  • نویز ناشی از برق شهری با اعمال فیلتر ناچ در دو بازه ۴۵–۵۵ و ۹۵–۱۰۵ هرتز حذف شد، چون این بازه‌ها با فرکانس خطوط برق تداخل دارند.

  • تحلیل مؤلفه‌های مستقل (ICA) یک روش رایج و قدرتمند برای حذف آرتیفکت‌هایی مانند پلک‌زدن، حرکات چشم و عضلات صورت است که در EEG زیاد دیده می‌شوند.

  • برای حذف آرتیفکت‌های درشت‌تر، بازبینی چشمی توسط فردی بی‌طرف انجام شد تا سوگیری در حذف داده‌ها پیش نیاید.

  • داده‌ها به اپوک‌هایی تقسیم شدند که از ۱۰۰ میلی‌ثانیه قبل تا ۵۰۰ میلی‌ثانیه بعد از محرک را دربرمی‌گیرند، تا بتوان پاسخ مغزی را به‌صورت دقیق بررسی کرد.

  • برای کاهش نویز، اصلاح خط پایه انجام شد؛ یعنی میانگین ولتاژ بخش پیش از محرک از کل اپوک کم شد.

  • اپوک‌هایی با نویز شدید (بیش از ۵۰٪ کانال‌ها) و همچنین آن‌هایی که دامنه سیگنال از ±۷۵ میکروولت فراتر می‌رفت، حذف شدند تا فقط داده‌های تمیز وارد تحلیل نهایی شوند.

این روش‌ها با هدف افزایش اعتبار و دقت داده‌ها به‌کار رفته‌اند و جزء مراحل کلیدی در تحلیل EEG هستند.

For the ERP analysis, only artifact-free epochs were aver- aged across participants and trials for each condition (Block 1 and Block 2) to analyze the MMN response. The analysis focused on MMN waveforms at frontocentral electrodes (Fz, Cz) based on prior research suggesting larger MMN ampli- tudes in these regions (Luck, 2012; Lee et al., 2017; Light & Braff, 2005; Umbricht et al., 2006). The MMN amplitude was calculated as the average voltage within a ± ۱۰ millisec- ond window around the estimated peak latency of the MMN difference wave (Lieder et al., 2013). This low-pass filtered wave reflects the difference between standard and deviant responses. The latency of the MMN was determined by identifying the time point at which 50% of the MMN trough’s area was distributed on each side.

ترجمه:

برای تحلیل پاسخ‌های مرتبط با رویداد (ERP)، تنها اپوک‌های بدون آرتیفکت در میان شرکت‌کنندگان و تکرارهای آزمایشی برای هر یک از شرایط (بلوک ۱ و بلوک ۲) به‌طور میانگین‌گیری شده مورد استفاده قرار گرفتند تا پاسخ MMN تحلیل شود. تمرکز تحلیل بر روی موج MMN در الکترودهای فرونتو‌سنترال (Fz و Cz) بود، بر اساس پژوهش‌های پیشین که دامنه‌ی بزرگ‌تر MMN را در این نواحی نشان داده‌اند (Luck, 2012; Lee et al., 2017; Light & Braff, 2005; Umbricht et al., 2006). دامنه‌ی MMN به‌صورت میانگین ولتاژ در بازه‌ی ±۱۰ میلی‌ثانیه حول زمان اوج تقریبی موج تفاوت MMN محاسبه شد (Lieder et al., 2013). این موج که با فیلتر پایین‌گذر پالایش شده، تفاوت بین پاسخ به محرک استاندارد و منحرف‌شده را نشان می‌دهد. زمان‌تاخیر MMN با شناسایی نقطه‌ای در زمان که در آن ۵۰٪ از مساحت فرورفتگی موج MMN در دو طرف توزیع شده باشد، تعیین شد.


تبیین:

این بخش به نحوه‌ی تحلیل مؤلفه ERP خاصی به نام MMN (Mismatch Negativity) می‌پردازد:

  • تنها اپوک‌هایی که فاقد آرتیفکت‌های فیزیولوژیکی یا محیطی بودند وارد تحلیل شدند تا از دقت و اعتبار پاسخ‌های مغزی اطمینان حاصل شود.

  • تحلیل در هر دو بلوک آزمایشی (انحراف ISI و انحراف مدت‌زمان) صورت گرفت و میانگین‌گیری بین تمام تکرارها و شرکت‌کنندگان برای هر شرایط انجام شد.

  • تمرکز بر روی الکترودهای Fz و Cz است، چراکه تحقیقات پیشین نشان داده‌اند که بیشترین دامنه MMN در این نواحی دیده می‌شود؛ این مناطق در ناحیه پیشانی-میانی قرار دارند و در پردازش تغییرات شنیداری بسیار فعال‌اند.

  • دامنه‌ی MMN با محاسبه‌ی میانگین ولتاژ در یک بازه‌ی ۲۰ میلی‌ثانیه‌ای (±۱۰ ms) حول قله‌ی موج تفاوت محاسبه شده است؛ این موج تفاوت از کسر پاسخ محرک استاندارد از پاسخ محرک منحرف‌شده به‌دست می‌آید.

  • این داده‌ها با فیلتر پایین‌گذر (که فرکانس‌های بالا را حذف می‌کند) پالایش شده‌اند تا سیگنال واضح‌تر شود.

  • برای تعیین دقیق زمان‌تاخیر (Latency) MMN، از یک روش خاص استفاده شده که نقطه‌ای از زمان را مشخص می‌کند که ۵۰٪ از مساحت زیر موج منفی MMN در دو طرف آن نقطه قرار دارد؛ این روش نسبت به صرفاً یافتن نقطه‌ی مینیمم، دقیق‌تر و مقاوم‌تر به نویز است.

این تحلیل‌ها کمک می‌کنند تا پاسخ ناخودآگاه مغز به تغییرات شنیداری به‌طور دقیق و قابل اعتماد بررسی شود.

Statistical analysis

تحلیل آماری

To assess group differences in MMN amplitude and latency for both deviant types, a three-way (2 2 2) mixed-model Analysis of Variance (ANOVA) was conducted. “Group” (ADHD vs. TD) served as the between-subjects factors, while “deviant-type” (duration vs. ISI) and “electrode” (FZ vs. Cz) were a within-subjects factor. Prior to the ANOVA, normality of the ERP data was verified using the Kolmogorov–Smirnov test. The effect size was estimated by partial eta squared (η²). Statistical analyses were performed using SPSS 25.0 (IBM Corp., NY) with a significance level of p = .05.

ترجمه:

برای بررسی تفاوت‌های گروهی در دامنه و زمان‌تاخیر MMN برای هر دو نوع محرک منحرف‌شده، یک تحلیل واریانس مدل ترکیبی سه‌راهه (۲×۲×۲) (Mixed-model ANOVA) انجام شد. “گروه” (ADHD در برابر TD) به‌عنوان عامل بین‌گروهی در نظر گرفته شد، در حالی که “نوع محرک منحرف‌شده” (مدت‌زمان در برابر ISI) و “الکترود” (Fz در برابر Cz) به‌عنوان عوامل درون‌گروهی لحاظ شدند. پیش از انجام ANOVA، نرمال بودن داده‌های ERP با استفاده از آزمون کولموگروف–اسمیرنوف بررسی شد. اندازه اثر با استفاده از اتا اسکوئر جزئی (partial eta squared; η²) برآورد گردید. تحلیل‌های آماری با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۵.۰ (شرکت IBM، نیویورک) انجام شد و سطح معناداری برابر با ۰.۰۵ (p = .05) در نظر گرفته شد.


تبیین:

در این بخش، روش تحلیل آماری داده‌های ERP برای مقایسه پاسخ‌های مغزی بین دو گروه ADHD و TD (توسعه‌یافتگی معمول) توضیح داده شده است:

  • از یک ANOVA سه‌راهه با طراحی ترکیبی (Mixed) استفاده شده است. این یعنی هم عوامل بین‌گروهی (مانند تفاوت بین دو گروه شرکت‌کننده) و هم عوامل درون‌گروهی (مانند پاسخ یک فرد به دو نوع محرک یا دو محل الکترود) در تحلیل وارد شده‌اند.

  • سه عامل مورد بررسی عبارت‌اند از:

    • گروه: مقایسه بین افراد مبتلا به ADHD و افراد TD.

    • نوع انحراف محرک: مقایسه بین انحراف در مدت‌زمان و فاصله بین محرک‌ها (ISI).

    • مکان الکترود: مقایسه پاسخ‌ها در نواحی Fz و Cz.

  • قبل از انجام تحلیل، داده‌ها از نظر نرمال بودن توزیع بررسی شده‌اند که پیش‌شرط اجرای ANOVA است. برای این کار از آزمون کولموگروف–اسمیرنوف استفاده شده است.

  • برای سنجش شدت و اهمیت تفاوت‌ها، از شاخص اندازه اثر (η²) استفاده شده که مشخص می‌کند چه مقدار از تغییرات به عامل مورد نظر نسبت داده می‌شود.

  • تمامی تحلیل‌ها با نرم‌افزار آماری SPSS نسخه ۲۵ انجام شده‌اند، و سطح معناداری برابر با ۰.۰۵ بوده؛ یعنی اگر مقدار p کمتر از ۰.۰۵ باشد، تفاوت مشاهده‌شده از نظر آماری معنادار تلقی می‌شود.

این طراحی آماری به محققان امکان می‌دهد تا به‌صورت دقیق اثر متقابل بین گروه، نوع محرک، و محل ثبت پاسخ مغزی را بررسی کنند.

Results

نتایج

The means and standard errors for amplitude and latency of MMN for each electrode and block is summarized in Table 1. The summary of the results for the mixed analysis of variance for the MMN amplitude and the MMN latency is presented in Tables 2 and 3, respectively. Moreover, ERP plots for electrodes and blocks are displayed in Figures 2 and 3.

 

ترجمه:

میانگین‌ها و خطاهای استاندارد مربوط به دامنه و زمان‌تاخیر MMN برای هر الکترود و بلوک آزمایشی در جدول ۱ خلاصه شده‌اند. خلاصه‌ای از نتایج تحلیل واریانس ترکیبی برای دامنه MMN و زمان‌تاخیر MMN به‌ترتیب در جداول ۲ و ۳ ارائه شده است. علاوه بر این، نمودارهای ERP مربوط به الکترودها و بلوک‌ها در شکل‌های ۲ و ۳ نمایش داده شده‌اند.


تبیین:

این بخش به معرفی محتوای جداول و نمودارهای گزارش‌شده در مقاله می‌پردازد:

  • جدول ۱ شامل میانگین (Mean) و خطای استاندارد (Standard Error) دامنه و زمان‌تاخیر MMN است، که برای هر بلوک آزمایشی (۱ و ۲) و هر الکترود (Fz و Cz) به‌صورت جداگانه گزارش شده‌اند. این جدول تصویر دقیقی از تفاوت‌ها یا شباهت‌ها در پاسخ‌های مغزی ارائه می‌دهد.

  • جداول ۲ و ۳ نتایج آماری ANOVA سه‌راهه را برای دو شاخص کلیدی دامنه MMN و زمان‌تاخیر MMN نشان می‌دهند. این جداول معمولاً شامل مقادیر آماره F، مقدار p و اندازه اثر هستند.

  • شکل‌های ۲ و ۳ نیز نمودارهای ERP را نشان می‌دهند که در آن‌ها شکل کلی پاسخ مغزی (موج MMN) در دو الکترود مختلف و دو بلوک متفاوت به‌تصویر کشیده شده است. این نمودارها به پژوهشگر کمک می‌کنند تا تفاوت‌های کیفی بین شرایط را به‌صورت بصری ارزیابی کند.

در مجموع، این اطلاعات جدول‌بندی‌شده و تصویری برای پشتیبانی از تحلیل آماری و درک بهتر داده‌های ERP ارائه شده‌اند.

Comparison of MMN amplitudes in the ADHD group and TD group

مقایسه دامنه های MMN در گروه ADHD و گروه TD

The MMN assessment of the ADHD group and TD group indicated that the main effect of group (ADHD vs TDC) on MMN amplitude was significant (F (1, 48) 11.990, p .001, partial g2 0.200). As one can see in Figures 2 and 3, the ADHD group had a significant lower mean amplitude than the TD group. No other main effect or interaction effect was observed (see Table 2).

 

ترجمه:

ارزیابی پاسخ MMN در دو گروه ADHD و TD نشان داد که اثر اصلی گروه (ADHD در برابر TDC) بر دامنه MMN معنادار بود (F(1, 48) = 11.990، p = .001، η² جزئی = 0.۲۰۰). همان‌طور که در شکل‌های ۲ و ۳ مشاهده می‌شود، گروه ADHD دارای میانگین دامنه‌ی به‌طور معناداری پایین‌تر نسبت به گروه TD بود. هیچ اثر اصلی دیگر یا اثر متقابل معناداری مشاهده نشد (به جدول ۲ مراجعه کنید).


تبیین:

این بخش به نتایج اصلی تحلیل آماری مربوط به دامنه موج MMN در دو گروه می‌پردازد:

  • اثر اصلی گروه نشان می‌دهد که به‌طور کلی، بدون در نظر گرفتن سایر متغیرها (مثل نوع محرک یا محل الکترود)، تفاوت معناداری در دامنه MMN بین دو گروه وجود دارد.

  • مقدار F = 11.990 و سطح معناداری p = .001 به این معنی است که احتمال اینکه این تفاوت به‌طور تصادفی رخ داده باشد بسیار پایین است.

  • اندازه اثر η² = 0.۲۰۰ نشان می‌دهد که ۲۰٪ از واریانس دامنه MMN را می‌توان به تفاوت بین گروه‌ها نسبت داد؛ این مقدار یک اثر متوسط تا بزرگ در تحقیقات علوم اعصاب در نظر گرفته می‌شود.

  • یافته‌ها نشان می‌دهند که افراد مبتلا به ADHD دارای پاسخ مغزی ضعیف‌تر (دامنه کمتر MMN) نسبت به افراد TD هستند، که نشان‌دهنده نقص در پردازش تغییرات شنیداری در این گروه است.

  • نبود اثرات معنادار دیگر (یعنی از نوع محرک یا مکان الکترود) به این معناست که تفاوت بین گروه‌ها مستقل از نوع محرک یا الکترود است و این تفاوت یک ویژگی عمومی‌تر در عملکرد عصبی گروه ADHD محسوب می‌شود.

به‌طور کلی، این نتایج از وجود اختلال در پردازش غیرارادی اطلاعات شنیداری در ADHD حمایت می‌کند.

Table 1. Descriptive statistics for mismatch negativity potential amplitudes and latencies in both blocks.

جدول ۱. آمار توصیفی برای عدم تطابق دامنه پتانسیل منفی و تأخیر در هر دو بلوک.

جدول 1. آمار توصیفی برای عدم تطابق دامنه پتانسیل منفی و تأخیر در هر دو بلوک.

Table 2. Summary of the results for the mixed analysis of variance for the MMN amplitude.

جدول ۲. خلاصه نتایج برای تحلیل واریانس مختلط برای دامنه MMN.

جدول 2. خلاصه نتایج برای تحلیل واریانس مختلط برای دامنه MMN.

Table 3. Summary of the results for the mixed analysis of variance for the MMN latency.

جدول ۳. خلاصه نتایج برای تحلیل واریانس مختلط برای تأخیر MMN.

جدول 3. خلاصه نتایج برای تحلیل واریانس مختلط برای تأخیر MMN.

Comparison of MMN latencies in the ADHD group and TD group

مقایسه تاخیرهای MMN در گروه ADHD و گروه TD

There was a significant main effect of group on MMN latency (F (1, 48) 5.100, p .029, partial g2 0.096). Consistent with this, the MMN showed longer latency in the ADHD group compared to the TD group (see Figures 2 and 3). There was a trend toward a difference in deviant-type (oddball stimuli) latency, showing a trend toward prolonged latency in the duration block compared to the ISI block. However, this effect did not reach statistical significance (F(1, 48) 3.666, p .062, partial g2 0.071). No other main effect or interaction effect was observed (see Table 3).

ترجمه:

اثر اصلی گروه بر زمان‌تاخیر MMN معنادار بود (F(1, 48) = 5.100، p = .029، η² جزئی = 0.۰۹۶). مطابق با این نتیجه، گروه ADHD زمان‌تاخیر طولانی‌تری در پاسخ MMN نسبت به گروه TD نشان داد (به شکل‌های ۲ و ۳ مراجعه شود). همچنین، تمایلی معنادار به افزایش زمان‌تاخیر در نوع محرک منحرف‌شده مشاهده شد؛ به‌طوری‌که بلوک مدت‌زمان نسبت به بلوک ISI زمان‌تاخیر طولانی‌تری نشان داد، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود (F(1, 48) = 3.666، p = .062، η² جزئی = 0.۰۷۱). هیچ اثر اصلی یا اثر متقابل معنادار دیگری مشاهده نشد (به جدول ۳ مراجعه کنید).


تبیین:

در این بخش، تمرکز بر زمان‌تاخیر (Latency) موج MMN است و نتایج زیر به‌دست آمده‌اند:

  • اثر اصلی گروه بر زمان‌تاخیر MMN معنادار بود. یعنی افراد ADHD نسبت به افراد TD پاسخ مغزی دیرتری به محرک‌های منحرف‌شده داشتند. این امر نشان‌دهنده‌ی کندی در پردازش تغییرات شنیداری در افراد ADHD است.

  • مقدار p = .029 نشان‌دهنده‌ی معناداری آماری است و اندازه اثر η² = 0.۰۹۶ به یک اثر کوچک تا متوسط اشاره دارد.

  • یک روند معنادار (trend-level) نیز در رابطه با نوع محرک منحرف‌شده (duration vs. ISI) مشاهده شد: زمان‌تاخیر MMN در بلوک مدت‌زمان اندکی طولانی‌تر از بلوک ISI بود. اما چون p = .062 بیشتر از ۰.۰۵ است، این تفاوت به سطح معناداری نرسیده است و تنها نزدیک به معنادار بودن است.

  • نبود سایر اثرات معنادار (اصلی یا متقابل) به این معنی است که تفاوت زمانی بین گروه‌ها یا نوع محرک‌ها وابسته به مکان الکترود یا ترکیب عوامل دیگر نبوده است.

به‌طور کلی، یافته‌ها نشان می‌دهند که افراد با ADHD نه‌تنها پاسخ‌های مغزی ضعیف‌تری دارند (دامنه کمتر)، بلکه پاسخ‌های مغزی آن‌ها کندتر نیز هست (زمان‌تاخیر بیشتر)، که این موضوع می‌تواند یکی از نشانه‌های نقص در پردازش شنیداری خودکار در این اختلال باشد.

Discussion

بحث

The present study explored alterations in the amplitude and latency of the MMN in response to changes in the duration and ISI of basic sound stimuli within an oddball task. We utilized the MMN paradigm involving duration deviations in two groups of ADHD and TD children. Our findings revealed that the MMN component exhibited its highest amplitude in electrodes located in the frontocentral region. In children with ADHD, we observed a reduced MMN amp- litude in response to both duration and ISI-based deviations when compared to the TD control group. Furthermore, the MMN latency in children with ADHD was longer than in their TD counterparts in both experimental blocks. These atypical ERP responses may suggest aberrant processing of duration changes in children with ADHD, holding promise for potential diagnostic applications.

ترجمه:

مطالعه حاضر تغییرات دامنه و زمان‌تاخیر (Latency) موج MMN را در پاسخ به تغییرات مدت‌زمان (Duration) و فاصله بین محرک‌ها (ISI) در یک وظیفه اودبال (Oddball Task) بررسی کرد. ما از پارادایم MMN شامل انحرافات مدت‌زمانی در دو گروه از کودکان ADHD و TD استفاده کردیم.

یافته‌های ما نشان داد که بیشترین دامنه موج MMN در الکترودهای ناحیه فرونتو-سنترال مشاهده شد. در کودکان ADHD، دامنه MMN در پاسخ به انحرافات هم در مدت‌زمان و هم در ISI نسبت به گروه کنترل TD کاهش یافته بود. علاوه بر این، زمان‌تاخیر MMN در کودکان ADHD طولانی‌تر از همتایان TD آن‌ها در هر دو بلوک آزمایشی بود.

این پاسخ‌های ERP غیرمعمول ممکن است نشان‌دهنده پردازش ناهنجار تغییرات مدت‌زمانی در کودکان ADHD باشد، که می‌تواند کاربردهای بالقوه‌ای برای تشخیص این اختلال داشته باشد.


تبیین:

این بخش خلاصه‌ای از یافته‌های مطالعه را ارائه می‌دهد:

  • هدف اصلی پژوهش بررسی تغییرات دامنه و زمان‌تاخیر MMN در پاسخ به دو نوع تغییر صوتی (مدت‌زمان و ISI) بود.

  • مطالعه از پارادایم MMN در یک وظیفه اودبال استفاده کرده است، که یک روش رایج در بررسی پردازش شنوایی و شناختی است.

  • ناحیه فرونتو-سنترال (Frontocentral Region) به‌عنوان محل اصلی تولید بزرگ‌ترین دامنه MMN شناسایی شد، که با پژوهش‌های پیشین همخوانی دارد.

  • کودکان ADHD نسبت به TD دامنه MMN کمتری داشتند، که نشان‌دهنده نقص در پردازش تغییرات شنیداری خودکار در این گروه است.

  • زمان‌تاخیر MMN در کودکان ADHD طولانی‌تر بود، که ممکن است بیانگر کاهش سرعت پردازش تغییرات صوتی در این گروه باشد.

  • این پاسخ‌های ERP غیرمعمول ممکن است به‌عنوان یک نشانگر زیستی بالقوه برای تشخیص ADHD مورد استفاده قرار گیرد.

به‌طور کلی، این نتایج نشان می‌دهند که اختلال در پردازش تغییرات صوتی می‌تواند یکی از ویژگی‌های شناختی کودکان مبتلا به ADHD باشد، که ممکن است در آینده به ابزارهای تشخیصی نوین کمک کند.

شکل ۲. بلوک مبتنی بر ISI میانگین کلی پتانسیل‌های مرتبط با رویداد (ERP)

Figure 2. ISI-based block. Grand averages of mismatch negativity event-related potentials in children with ADHD and TD at Fz and Cz; dashed line indicates the start of baseline and gray boxes represent MMN peak. MMN amplitude was measured as a mean amplitude (±۱۰ ms) around the peak.

ترجمه:

شکل ۲. بلوک مبتنی بر ISI

میانگین کلی پتانسیل‌های مرتبط با رویداد (ERP) در پاسخ به عدم تطابق (MMN) در کودکان مبتلا به ADHD و TD در الکترودهای Fz و Cz.

خط چین نشان‌دهنده آغاز خط پایه است و جعبه‌های خاکستری اوج MMN را نشان می‌دهند. دامنه MMN به‌صورت میانگین دامنه در بازه ±۱۰ میلی‌ثانیه اطراف اوج موج اندازه‌گیری شده است.


تبیین:

شکل ۲ یک نمودار از پاسخ MMN در کودکان ADHD و TD در بلوک مربوط به ISI را ارائه می‌دهد.

  • بلوک مبتنی بر ISI به بررسی نوسانات زمانی بین محرک‌های صوتی می‌پردازد.

  • Fz و Cz الکترودهای ثبت EEG در ناحیه فرونتو-سنترال هستند که دامنه MMN در آن‌ها برجسته‌تر است.

  • خط چین نشان‌دهنده شروع خط پایه است، یعنی مقدار اولیه‌ای که سایر اندازه‌گیری‌ها بر اساس آن مقایسه می‌شوند.

  • جعبه‌های خاکستری اوج MMN را مشخص می‌کنند، یعنی نقطه‌ای که بیشترین اختلاف بین پاسخ به محرک استاندارد و محرک منحرف‌شده دیده می‌شود.

  • دامنه MMN در بازه ±۱۰ میلی‌ثانیه اطراف اوج موج محاسبه شده است تا یک معیار استاندارد برای مقایسه بین گروه‌ها ارائه شود.

این شکل به درک تفاوت‌های بین کودکان ADHD و TD در پاسخ‌های عصبی به تغییرات زمانی بین محرک‌ها کمک می‌کند.

شکل ۳. بلوک مبتنی بر مدت‌زمان میانگین کلی پتانسیل‌های مرتبط با رویداد (ERP)

Figure 3. Duration-based block. Grand averages of mismatch negativity event-related potentials in children with ADHD and TD at Fz and Cz; dashed line indicates the start of baseline and gray boxes represent MMN peak. MMN amplitude was measured as a mean amplitude (±۱۰ ms) around the peak.

ترجمه:

شکل ۳. بلوک مبتنی بر مدت‌زمان

میانگین کلی پتانسیل‌های مرتبط با رویداد (ERP) در پاسخ به عدم تطابق (MMN) در کودکان مبتلا به ADHD و TD در الکترودهای Fz و Cz.

خط چین نشان‌دهنده آغاز خط پایه است و جعبه‌های خاکستری اوج MMN را نشان می‌دهند. دامنه MMN به‌صورت میانگین دامنه در بازه ±۱۰ میلی‌ثانیه اطراف اوج موج اندازه‌گیری شده است.


تبیین:

شکل ۳ نشان‌دهنده پاسخ MMN در کودکان ADHD و TD در بلوک مرتبط با مدت‌زمان (Duration-based block) است.

  • بلوک مبتنی بر مدت‌زمان تغییرات در مدت زمان محرک‌های صوتی را بررسی می‌کند.

  • الکترودهای Fz و Cz در ناحیه فرونتو-سنترال قرار دارند، جایی که بزرگ‌ترین دامنه MMN ثبت می‌شود.

  • خط چین آغاز خط پایه را مشخص می‌کند، که به‌عنوان مرجع برای مقایسه تغییرات فعالیت عصبی استفاده می‌شود.

  • جعبه‌های خاکستری اوج MMN را نشان می‌دهند، یعنی لحظه‌ای که بیشترین اختلاف در پاسخ‌های عصبی مشاهده می‌شود.

  • دامنه MMN در بازه ±۱۰ میلی‌ثانیه اطراف اوج موج محاسبه شده است تا یک معیار استاندارد برای مقایسه بین گروه‌ها فراهم شود.

این شکل تفاوت‌های پردازش شنوایی بین کودکان ADHD و TD را در پاسخ به تغییرات مدت‌زمانی محرک‌ها نشان می‌دهد.

The elicitation of the MMN relies predominantly on two neural mechanisms. The first involves the formation of audi- tory sensory memory traces that capture the repetitive char- acteristics of the preceding standard stimuli (Isenstein et al., 2024). It has been suggested that the bilateral superior tem- poral cortices, known as the temporal component of MMN, play a role in detecting this shift in perceptual processing. The second mechanism is linked to an automatic shift in attention, which is initiated by the infrequent deviant stimuli (Kujala et al., 2007; Schroger, 1996). The present findings with regard to smaller MMN in children with ADHD com- pared to TD controls is likely a result of deficits in the mechanisms governing involuntary attention shifts and pre- dictive representations (Irwin et al., 2020; Perchet et al., 2001). These deficits could significantly affect different cog- nitive processes. In particular, dysregulation in the modula- tion of involuntary attention could impede the ability to maintain and switch attention, which are essential for suc- cessful cognitive engagement (Sorqvist & Ronnberg, 2014). Furthermore, a deficiency in predictive representation capa- bilities may hinder the capacity to forecast and getting ready for forthcoming stimuli, thereby impacting both attentional and visuospatial processes. For example, children with ADHD may even face issues with sustained attention and spatial awareness, which could impact tasks such as reading or navigation (Kujala & Lappi, 2021). These cognitive diffi- culties can extend broadly to affect academic and daily func- tioning, which underscores the importance of addressing these neural mechanisms. A deficit in temporal processing at the millisecond level in children with ADHD may explain other observable functions, including perceptual language skills and motor timing (Smith et al., 2002; Trainor et al., 2018).

ترجمه:

بر انگیخته شدن موج MMN عمدتاً به دو سازوکار عصبی وابسته است.

اولین سازوکار شامل تشکیل ردهای حافظه حسی شنوایی است که ویژگی‌های تکرارشونده محرک‌های استاندارد قبلی را ثبت می‌کنند (Isenstein et al., 2024). پیشنهاد شده است که قشرهای تمپورال فوقانی دوطرفه، که به‌عنوان مؤلفه تمپورال MMN شناخته می‌شوند، در شناسایی این تغییر در پردازش ادراکی نقش دارند.

دومین سازوکار به تغییر خودکار توجه مرتبط است، که در اثر ارائه محرک‌های انحرافی نادر فعال می‌شود (Kujala et al., 2007; Schröger, 1996). یافته‌های حاضر درباره دامنه کوچک‌تر MMN در کودکان ADHD در مقایسه با گروه کنترل TD احتمالاً ناشی از نقص در سازوکارهای تنظیم‌کننده تغییرات غیرارادی توجه و بازنمایی‌های پیش‌بینی‌کننده است (Irwin et al., 2020; Perchet et al., 2001). این نقص‌ها می‌توانند فرآیندهای شناختی مختلفی را تحت تأثیر قرار دهند.

به‌طور خاص، اختلال در تنظیم تغییرات غیرارادی توجه ممکن است توانایی حفظ و تغییر توجه را مختل کند، که برای درگیری شناختی موفقیت‌آمیز ضروری است (Sörqvist & Rönnberg, 2014). علاوه بر این، کاهش توانایی در بازنمایی‌های پیش‌بینی‌کننده ممکن است توانایی پیش‌بینی و آمادگی برای محرک‌های آینده را مختل کند، که می‌تواند پردازش توجهی و بینایی-فضایی را تحت تأثیر قرار دهد.

به‌عنوان مثال، کودکان مبتلا به ADHD ممکن است در توجه پایدار و آگاهی فضایی دچار مشکل شوند، که می‌تواند وظایفی مانند خواندن یا ناوبری را تحت تأثیر قرار دهد (Kujala & Lappi, 2021). این مشکلات شناختی می‌توانند عملکرد تحصیلی و روزمره را به‌طور گسترده‌ای تحت تأثیر قرار دهند، که بر اهمیت بررسی این سازوکارهای عصبی تأکید دارد.

اختلال در پردازش زمانی در مقیاس میلی‌ثانیه در کودکان ADHD ممکن است توضیح‌دهنده سایر نقایص مشاهده‌شده، از جمله مهارت‌های زبانی ادراکی و زمان‌بندی حرکتی باشد (Smith et al., 2002; Trainor et al., 2018).


تبیین:

این بخش سازوکارهای عصبی موج MMN و ارتباط آن با کاهش دامنه MMN در کودکان ADHD را توضیح می‌دهد.

  • دو سازوکار اصلی در ایجاد MMN مطرح شده است:

    1. حافظه حسی شنوایی: مغز ویژگی‌های محرک‌های استاندارد را ذخیره می‌کند، و اگر محرک انحرافی با آن تفاوت داشته باشد، MMN تولید می‌شود.

    2. تغییر خودکار توجه: مغز به‌طور غیرارادی به محرک‌های جدید یا غیرمنتظره توجه می‌کند، که این فرایند در ADHD دچار اختلال است.

  • در کودکان ADHD، دامنه MMN کوچک‌تر است، که ممکن است به علت نقص در:

    • توجه غیرارادی: این اختلال ممکن است باعث مشکل در حفظ و تغییر توجه شود.

    • بازنمایی‌های پیش‌بینی‌کننده: این کودکان ممکن است در پیش‌بینی محرک‌های آینده ناتوان باشند.

  • این نقص‌ها می‌توانند بر توانایی‌های شناختی اساسی مانند خواندن، ناوبری، و پردازش بینایی-فضایی تأثیر بگذارند.

  • همچنین، اختلال در پردازش زمانی در سطح میلی‌ثانیه‌ای ممکن است به مشکلات زبانی و حرکتی مرتبط باشد، که در مطالعات پیشین نیز گزارش شده است.

نتیجه‌گیری: نقص در سازوکارهای عصبی MMN ممکن است یکی از دلایل مشکلات شناختی کودکان ADHD باشد و بررسی آن می‌تواند به شناخت بهتر و توسعه راهکارهای درمانی کمک کند.

With regard to MMN latency we also observed a longer MMN in children with ADHD compared to TD controls. The automatic timing system in the duration ranges used in our task is suggested to encompass the cerebellum, the basal ganglia, and potentially the temporal cortex, particularly concerning auditory stimuli (Bares et al., 2019; Coull et al., 2011). Timing within this range may arise as a result of how the brain processes these stimuli, and as such, it could be distributed across different regions and specific to the sensory modality involved. The cerebellum may play a cru- cial role in this system. Research has shown that cerebellar damage can lead to disruptions in temporal processing and delayed onset latencies in the context of MMNs (Mangels et al., 1998; Moberget et al., 2008). Theoretical models regarding cerebellar function propose that it plays a role in generating predictions concerning forthcoming stimuli. These predictions, in turn, serve to prime sensory systems, leading to a reduction in the required processing resources (Argyropoulos, 2016; Koziol et al., 2012). Recent frameworks of the MMN also put forth the idea that the MMN system formulates a specific prediction for the forthcoming stimu- lus. Subsequently, a comparison is made between the present stimulus and the predicted one (Grimm & Schroger, 2007). Furthermore, structural magnetic resonance imaging (MRI) scans revealed anatomical variances, with the ADHD group showing higher grey matter volume in the cerebellum (Pironti et al., 2016). Hence, a potential link between these cerebral anomalies and timing in ADHD might explain the MMN findings of the present work.

ترجمه:

در مورد تاخیر MMN، ما همچنین مشاهده کردیم که MMN در کودکان ADHD طولانی‌تر از گروه کنترل TD بود. سیستم زمانی خودکار در محدوده‌های مدت‌زمانی استفاده‌شده در تکلیف ما پیشنهاد می‌شود که شامل مخچه، گانگلیای پایه، و احتمالاً قشر تمپورال باشد، به‌ویژه در ارتباط با محرک‌های شنوایی (Bares et al., 2019; Coull et al., 2011). زمان‌بندی در این محدوده ممکن است به‌عنوان نتیجه‌ای از چگونگی پردازش مغز این محرک‌ها به‌وجود آید و به همین دلیل می‌تواند در مناطق مختلف پخش شود و خاص به حس شنوایی باشد. مخچه ممکن است نقش حیاتی در این سیستم ایفا کند. تحقیقات نشان داده‌اند که آسیب به مخچه می‌تواند منجر به اختلال در پردازش زمانی و تاخیر در شروع MMN شود (Mangels et al., 1998; Moberget et al., 2008). مدل‌های نظری درباره عملکرد مخچه پیشنهاد می‌کنند که مخچه در تولید پیش‌بینی‌ها در مورد محرک‌های آینده نقش دارد. این پیش‌بینی‌ها، به نوبه خود، سیستم‌های حسی را آماده می‌کنند و منجر به کاهش منابع پردازشی مورد نیاز می‌شوند (Argyropoulos, 2016; Koziol et al., 2012). چارچوب‌های جدید MMN همچنین این ایده را مطرح می‌کنند که سیستم MMN پیش‌بینی خاصی برای محرک آینده انجام می‌دهد. سپس، مقایسه‌ای بین محرک کنونی و محرک پیش‌بینی‌شده انجام می‌شود (Grimm & Schröger, 2007).

علاوه بر این، اسکن‌های تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) تفاوت‌های آناتومیکی را نشان دادند، به‌طوری که گروه ADHD حجم بالاتری از ماده خاکستری در مخچه را نشان دادند (Pironti et al., 2016). بنابراین، یک رابطه بالقوه بین این آنومالی‌های مغزی و زمان‌بندی در ADHD ممکن است نتایج MMN کار حاضر را توضیح دهد.


تبیین:

این بخش به توضیح رابطه بین تاخیر MMN و سیستم‌های زمانی مغزی در کودکان ADHD پرداخته است.

  • سیستم زمانی خودکار که در پردازش تغییرات مدت‌زمانی محرک‌ها دخیل است، شامل مناطقی مانند مخچه، گانگلیای پایه، و قشر تمپورال است.

  • مخچه نقش مهمی در پردازش زمانی ایفا می‌کند، و آسیب به آن می‌تواند منجر به اختلالات در پردازش زمانی و تاخیر در شروع MMN شود.

  • پیش‌بینی‌ها در سیستم MMN به پردازش و آماده‌سازی مغز برای محرک‌های آینده کمک می‌کند. این پیش‌بینی‌ها به کاهش منابع پردازشی مورد نیاز منجر می‌شوند و فرآیند پردازش را بهینه می‌کنند.

  • یافته‌های تصویربرداری MRI نشان‌دهنده تفاوت‌های آناتومیکی در مغز کودکان ADHD است که می‌تواند رابطه‌ای با زمان‌بندی و پردازش زمانی داشته باشد.

نتیجه‌گیری: این یافته‌ها نشان می‌دهند که نقص در سیستم‌های زمانی و پیش‌بینی مغزی ممکن است در پردازش MMN و دیگر فرآیندهای شناختی کودکان ADHD نقش داشته باشد.

The observed patterns with respect to the MMN latency and amplitude in duration and ISI-based stimuli might also interpreted in light of the internal clock model (Hosseini Houripasand et al., 2023; Meck & Benson, 2002; Treisman et al., 1990). The model consists of three main stages: A pacemaker at the clock stage sends pulses to an accumulator. through a switch. Timing depends on the number of pulses, with more pulses leading to a longer perceived duration. In the subsequent stage, these pulses are transferred into work- ing memory, and in the final decision stage, they are com- pared to pulses stored in a reference memory (Behzadifard et al., 2022; Gibbon et al., 1984; Wearden & Jones, 2022). In addition to the critical role of DA levels in attention, mem- ory, motor processing and decision making (Kononowicz & Penney, 2016; Shi & Muller, 2013) the dopaminergic system is also linked to timing. It affects the internal clock speed, which aligns with its impact on the pace of the internal pacemaker. This variation in the internal pacemaker rate results in some individuals having a “faster” internal clock while others have a “slower” one (Bonato et al., 2012; Coull et al., 2012). This adjustment in input weighting is believed to be a result of interactions in the striatum with the critical role of DA (Martel & Apicella, 2021). Different developmen- tal disorders, including ADHD, have demonstrated disrupted connectivity between the striatum and prefrontal cortex, pri- marily attributed to alterations in dopaminergic transmission (Curatolo et al., 2010). A reduction in dopaminergic activity in ADHD leads to impairments in the ability to distinguish durations (Noreika et al., 2013), which is consistent with the internal clock model. Hence, the abnormal patterns of the MMN in the present work might be associated with lower dopaminergic activity in children with ADHD compared to TD controls that might have led to a slower internal clock speed.

ترجمه:

الگوهای مشاهده‌شده در خصوص تاخیر و دامنه MMN در محرک‌های مبتنی بر مدت‌زمان و ISI ممکن است همچنین در چارچوب مدل ساعت داخلی (Hosseini Houripasand et al., 2023; Meck & Benson, 2002; Treisman et al., 1990) تبیین شوند. این مدل شامل سه مرحله اصلی است: یک پالس‌ساز در مرحله ساعت پالس‌هایی را به مجموعه‌کننده از طریق یک سوئیچ ارسال می‌کند. زمان‌بندی به تعداد پالس‌ها بستگی دارد، به طوری که پالس‌های بیشتر منجر به مدت‌زمان ادراک‌شده طولانی‌تر می‌شوند. در مرحله بعدی، این پالس‌ها به حافظه کاری منتقل می‌شوند و در مرحله تصمیم‌گیری نهایی با پالس‌های ذخیره‌شده در حافظه مرجع مقایسه می‌شوند (Behzadifard et al., 2022; Gibbon et al., 1984; Wearden & Jones, 2022). علاوه بر نقش حیاتی سطوح دوپامین در توجه، حافظه، پردازش حرکتی و تصمیم‌گیری (Kononowicz & Penney, 2016; Shi & Müller, 2013)، سیستم دوپامینی همچنین با زمان‌بندی مرتبط است. این سیستم بر سرعت ساعت داخلی تأثیر می‌گذارد، که با تأثیر آن بر سرعت پالس‌ساز داخلی هم‌راستاست. این تغییر در نرخ پالس‌ساز داخلی باعث می‌شود برخی افراد ساعت داخلی سریع‌تری داشته باشند در حالی که دیگران ساعت داخلی کندتری دارند (Bonato et al., 2012; Coull et al., 2012). این تنظیم در وزن‌دهی ورودی به عنوان نتیجه‌ای از تعاملات در استریاتوم با نقش حیاتی دوپامین در نظر گرفته می‌شود (Martel & Apicella, 2021). اختلالات رشدی مختلف، از جمله ADHD، اتصال مختل‌شده بین استریاتوم و قشر پیش‌پیشانی را نشان داده‌اند که عمدتاً به تغییرات در انتقال دوپامینی نسبت داده می‌شود (Curatolo et al., 2010). کاهش فعالیت دوپامینی در ADHD منجر به اختلال در توانایی تمایز مدت‌زمان‌ها می‌شود (Noreika et al., 2013)، که با مدل ساعت داخلی سازگار است. بنابراین، الگوهای غیرعادی MMN در این مطالعه ممکن است با کاهش فعالیت دوپامینی در کودکان ADHD نسبت به گروه کنترل TD مرتبط باشد که ممکن است منجر به سرعت کندتر ساعت داخلی شود.


تبیین:

این بخش به بررسی مدل ساعت داخلی و نقش دوپامین در زمان‌بندی پرداخته است:

  1. مدل ساعت داخلی توضیح می‌دهد که پالس‌ساز از طریق ارسال پالس‌هایی به یک مجموعه‌کننده، زمان‌بندی را ایجاد می‌کند و تعداد این پالس‌ها، مدت‌زمان ادراک‌شده را تعیین می‌کند.

  2. سیستم دوپامینی تأثیر زیادی بر زمان‌بندی داخلی دارد و با سرعت پالس‌ساز داخلی در ارتباط است. افراد با ساعت داخلی سریع‌تر و کندتر ممکن است تحت تأثیر این تفاوت‌ها قرار گیرند.

  3. کاهش فعالیت دوپامینی در کودکان ADHD می‌تواند به اختلال در توانایی تشخیص مدت‌زمان‌ها منجر شود که با مدل ساعت داخلی سازگار است.

  4. اتصال مختل‌شده بین استریاتوم و قشر پیش‌پیشانی در ADHD نیز می‌تواند بر زمان‌بندی و پردازش زمانی تأثیر بگذارد.

نتیجه‌گیری: الگوهای غیرعادی MMN در این مطالعه می‌تواند به دلیل کاهش فعالیت دوپامینی و سرعت کندتر ساعت داخلی در کودکان ADHD نسبت به گروه کنترل باشد.

We shall also point to the fact that a diagnosis of ADHD according to DSM-5 criteria relies on the presence of fre- quent inattention and/or hyperactivity-impulsivity. In the RDoC framework, our neurobiological findings might be also used to conceptualize dysfunctional systems, with the aim of enhancing our understanding of behavioral aspects related to ADHD symptoms, rather than categorizing the disorder based on specific criteria (Garvey et al., 2016; Musser & Raiker, 2019). Physiological measures such as delayed and small MMNs are considered sound measure of attention to timing in ADHD individuals (Huttunen et al., 2007; Huttunen-Scott et al., 2008; Oades et al., 1996; Yamamuro et al., 2016). When considering the extensive list of RDoC physiological measures related to impulsivity, it might be that measures associated with early sensory proc- esses linked to impaired attention underpin perseverative behaviors and cognitions in ADHD (Harrison et al., 2019; Musser & Raiker, 2019). Given the heterogeneity of ADHD and regarding the fact that we have controlled several aspects of our participants including IQ and comorbid dis- orders, the findings of the present work are important from a practical point of view.

ترجمه:

ما همچنین به این نکته اشاره می‌کنیم که تشخیص ADHD طبق معیارهای DSM-5 به وجود بی‌توجهی مکرر و/یا هیپرفعالیت-تکانشگری بستگی دارد. در چارچوب RDoC، یافته‌های نوروبیولوژیکی ما ممکن است برای مفهوم‌سازی سیستم‌های غیرعملکردی استفاده شوند، با هدف ارتقاء درک ما از جنبه‌های رفتاری مرتبط با علائم ADHD، به جای دسته‌بندی اختلال بر اساس معیارهای خاص (Garvey et al., 2016; Musser & Raiker, 2019). اندازه‌گیری‌های فیزیولوژیکی مانند MMNهای تأخیری و کوچک به عنوان اندازه‌گیری‌های معتبر برای توجه به زمان‌بندی در افراد مبتلا به ADHD در نظر گرفته می‌شوند (Huttunen et al., 2007; Huttunen-Scott et al., 2008; Oades et al., 1996; Yamamuro et al., 2016). وقتی فهرست گسترده‌ای از اندازه‌گیری‌های فیزیولوژیکی RDoC را که به تکانشگری مرتبط است در نظر می‌گیریم، ممکن است اندازه‌گیری‌های مرتبط با فرایندهای حسی اولیه که به اختلال در توجه مرتبط هستند، رفتارها و شناخت‌های پافشاری‌کننده در ADHD را پایه‌ریزی کنند (Harrison et al., 2019; Musser & Raiker, 2019). با توجه به هتروژنی بودن ADHD و از آنجا که ما چندین جنبه از شرکت‌کنندگان خود را از جمله هوش و اختلالات همراه کنترل کرده‌ایم، یافته‌های این مطالعه از منظر عملی حائز اهمیت هستند.


تبیین:

در این بخش، به چند نکته مهم اشاره می‌شود:

  1. تشخیص ADHD طبق معیارهای DSM-5 بر اساس بی‌توجهی و/یا هیپرفعالیت-تکانشگری است.

  2. چارچوب RDoC پیشنهاد می‌کند که به جای دسته‌بندی اختلال، یافته‌های نوروبیولوژیکی می‌توانند برای مفهوم‌سازی سیستم‌های غیرعملکردی و درک بهتر جنبه‌های رفتاری مرتبط با علائم ADHD استفاده شوند.

  3. اندازه‌گیری‌های فیزیولوژیکی مانند MMN می‌توانند معیارهای موثری برای توجه به زمان‌بندی در افراد مبتلا به ADHD باشند.

  4. فرایندهای حسی اولیه در ADHD ممکن است در رفتارهای پافشاری‌کننده و شناخت‌های تکانشی نقش داشته باشند.

  5. از آنجایی که در این مطالعه، هوش و اختلالات همراه کنترل شده‌اند، یافته‌ها از منظر عملی حائز اهمیت است.

To the best of our knowledge, this study represents the first attempt to investigate early duration processing, taking into account variations both in stimuli and ISI in ADHD children. The research utilized an oddball paradigm, in which participants were required to provide passive responses. We also suggest that such patterns of neural responses with regard to MMN and auditory timing may potentially be considered as endophenotype for the develop- ment of ADHD that underscores the significance of sensory processes in identifying the disorder within the RDoC framework (Harrison et al., 2019; Insel et al., 2010; Koudys et al., 2019). Finally, we suggest that a deeper understanding of sensory processing in ADHD can only be achieved through the integration of various research perspectives and the adoption of an interdisciplinary approach. This approach is crucial for gaining a more profound understanding of the biological underpinnings of children with ADHD symptoms and for harnessing its potential for early detection and intervention.

ترجمه:

تا آنجا که ما می‌دانیم، این مطالعه نخستین تلاش برای بررسی فرایند پردازش مدت‌زمان اولیه با توجه به تغییرات در محفوظات و ISI در کودکان مبتلا به ADHD است. در این تحقیق از الگوی oddball استفاده شد که در آن از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا پاسخ‌های غیر فعال بدهند. همچنین ما پیشنهاد می‌دهیم که چنین الگوهایی از پاسخ‌های عصبی در ارتباط با MMN و زمان‌بندی شنوایی ممکن است به عنوان اندوفنوتیپ برای توسعه ADHD در نظر گرفته شوند که اهمیت فرایندهای حسی را در شناسایی اختلال در چارچوب RDoC تاکید می‌کند (Harrison et al., 2019; Insel et al., 2010; Koudys et al., 2019). در نهایت، ما پیشنهاد می‌دهیم که درک عمیق‌تر از پردازش حسی در ADHD تنها از طریق ادغام دیدگاه‌های مختلف تحقیقاتی و پذیرش رویکردی بین‌رشته‌ای ممکن است حاصل شود. این رویکرد برای به دست آوردن درک عمیق‌تر از زیرساخت‌های بیولوژیکی کودکان مبتلا به علائم ADHD و برای بهره‌برداری از پتانسیل آن در تشخیص زودهنگام و مداخله ضروری است.


تبیین:

در این بخش، چند نکته کلیدی مطرح می‌شود:

  1. این مطالعه به بررسی پردازش مدت‌زمان اولیه و تغییرات در ISI در کودکان مبتلا به ADHD پرداخته است.

  2. استفاده از الگوی oddball برای بررسی پاسخ‌های غیر فعال به تغییرات شنوایی در افراد مبتلا به ADHD است.

  3. الگوهای عصبی در ارتباط با MMN و زمان‌بندی شنوایی ممکن است به عنوان اندوفنوتیپ برای ADHD در نظر گرفته شوند.

  4. درک بهتر پردازش حسی در ADHD به ادغام دیدگاه‌های مختلف تحقیقاتی و استفاده از رویکرد بین‌رشته‌ای نیاز دارد.

  5. این رویکرد برای درک بهتر زیرساخت‌های بیولوژیکی ADHD و تشخیص و مداخله زودهنگام حائز اهمیت است.

Limitations should be highlighted despite the contribu- tion and valuable results from this study. Many ADHD chil- dren lose their cooperation during the recording procedure, and this leads to generation of high artifact EEGs. In par- ticular, the small sample size could affect the applicability of the results to a larger population of children with ADHD. Further studies are needed to fully understand the results and to confirm results with larger and more diverse popula- tions. Thus, it is proposed that more than 60 participants are needed to have 40 recordings with an appropriate level of signal-to-noise ratio for further signal processing. However, there are high cost and low feasibility of selecting large groups of clinically well-characterized subjects. Additionally, the cross-sectional nature of our study does not allow us to make any causal conclusions about the rela- tionship between MMN and cognitive functions in ADHD. Longitudinal studies would be needed to observe the devel- opmental trajectory of these neural and cognitive processes. The low spatial resolution of EEG-ERP technique, which will not provide precise localization of brain sources involved in timing deficiency in ADHD; this limitation may be overcome by increasing the number of recording electro- des. For this reason, we suggest to use 64 channels for EEG recording for future works. Moreover, combining ERPs with neuroimaging methods, such as MEG or fMRI, may provide additional information on the neural generators of MMN in ADHD.

ترجمه:

باید محدودیت‌ها را با وجود مشارکت و نتایج ارزشمند این مطالعه مورد توجه قرار داد. بسیاری از کودکان مبتلا به ADHD در طول فرایند ضبط همکاری خود را از دست می‌دهند که این منجر به تولید EEG با آرتیفکت بالا می‌شود. به ویژه، حجم نمونه کوچک می‌تواند بر کاربرد نتایج در جمعیت بزرگ‌تری از کودکان مبتلا به ADHD تأثیر بگذارد. مطالعات بیشتر برای درک کامل نتایج و تایید آن‌ها با جمعیت‌های بزرگ‌تر و متنوع‌تر ضروری است. بنابراین پیشنهاد می‌شود که برای انجام پردازش سیگنال‌های بیشتر، به بیش از ۶۰ شرکت‌کننده نیاز است تا ۴۰ ضبط با نسبت سیگنال به نویز مناسب به دست آید. با این حال، انتخاب گروه‌های بزرگ از افراد بالینی با ویژگی‌های شناخته‌شده هزینه بالا و قابلیت انجام کمی دارد. علاوه بر این، طبیعت مقطعی مطالعه ما به ما این امکان را نمی‌دهد که نتیجه‌گیری‌های علی در مورد ارتباط بین MMN و عملکردهای شناختی در ADHD انجام دهیم. برای مشاهده مسیر رشدی این فرایندهای عصبی و شناختی، به مطالعات طولی نیاز است. همچنین، دقت پایین مکانی تکنیک EEG-ERP نمی‌تواند محل دقیق منابع مغزی دخیل در نقص زمان‌بندی در ADHD را فراهم کند؛ این محدودیت ممکن است با افزایش تعداد الکترودهای ضبط جبران شود. به همین دلیل، پیشنهاد می‌شود برای آینده پژوهش‌ها از ۶۴ کانال برای ضبط EEG استفاده شود. علاوه بر این، ترکیب ERP با روش‌های تصویربرداری عصبی مانند MEG یا fMRI می‌تواند اطلاعات اضافی در مورد ژنراتورهای عصبی MMN در ADHD فراهم کند.


تبیین:

در این بخش، چند محدودیت کلیدی مطرح شده است:

  1. همکاری محدود کودکان مبتلا به ADHD در طول فرآیند ضبط، منجر به تولید EEG با آرتیفکت بالا می‌شود.

  2. حجم نمونه کوچک ممکن است نتایج را برای جمعیت‌های بزرگ‌تر از کودکان مبتلا به ADHD محدود کند.

  3. مطالعات طولی برای مشاهده مسیر توسعه‌ای این فرآیندها مورد نیاز است.

  4. دقت پایین مکانی در تکنیک EEG-ERP نمی‌تواند مکان دقیق منابع مغزی در نقص زمان‌بندی ADHD را نشان دهد.

  5. پیشنهاد می‌شود که در آینده از ۶۴ کانال برای ضبط EEG استفاده شود و روش‌های تصویربرداری عصبی ترکیب شوند تا ژنراتورهای عصبی MMN در ADHD به طور دقیق‌تری شناسایی شوند.

Acknowledgements

Our gratitude extends to the participants who contributed to it, and all the individuals who played a role in its success.

ترجمه:

قدردانی

ما از شرکت‌کنندگان که در این پژوهش مشارکت داشتند و همچنین از تمام افرادی که در موفقیت این مطالعه نقش داشتند، صمیمانه سپاسگزاری می‌کنیم.


تبیین:

بخش قدردانی معمولاً برای ابراز تشکر از افرادی که به نحوی در انجام پژوهش نقش داشته‌اند، اما نویسنده رسمی مقاله نیستند، درج می‌شود. در این مورد:

  • از شرکت‌کنندگان مطالعه قدردانی شده است، زیرا بدون همکاری آن‌ها پژوهش امکان‌پذیر نبود.

  • از سایر افراد دخیل در موفقیت پروژه نیز تشکر شده است، که می‌تواند شامل همکاران فنی، متخصصان آزمایشگاهی، یا حتی نهادهای پشتیبان باشد.

این بخش نشان‌دهنده روحیه قدردانی در جامعه علمی و همچنین احترام به افرادی است که به پیشبرد پژوهش کمک کرده‌اند.

Ethical statement

The study protocol was reviewed and approved by the Ethics Committee of the University of Tabriz (approval number: IR.TABRIZU.REC.1400.045). All procedures adhered to the guidelines set forth in this approval.

ترجمه:

بیانیه اخلاقی

پروتکل این مطالعه توسط کمیته اخلاق دانشگاه تبریز مورد بررسی و تأیید قرار گرفت (شماره تأیید: IR.TABRIZU.REC.1400.045). تمامی مراحل پژوهش مطابق با راهنمایی‌های تعیین‌شده در این تأییدیه انجام شد.


تبیین:

این بخش نشان‌دهنده پایبندی مطالعه به اصول اخلاقی پژوهش است. اطلاعات کلیدی در این بیانیه شامل موارد زیر است:

  • تأییدیه رسمی از کمیته اخلاق دانشگاه تبریز، که نشان می‌دهد پژوهش مطابق با استانداردهای اخلاقی اجرا شده است.

  • شماره تأییدیه (IR.TABRIZU.REC.1400.045) که برای ارجاع رسمی و مستندسازی قانونی استفاده می‌شود.

  • رعایت دستورالعمل‌های اخلاقی، که تضمین می‌کند تمامی شرایط اخلاقی از جمله رضایت آگاهانه شرکت‌کنندگان، حفظ محرمانگی داده‌ها و رعایت اصول ایمنی رعایت شده است.

این بیانیه معمولاً برای حفظ شفافیت پژوهش و اطمینان از رعایت استانداردهای اخلاقی بین‌المللی در مقالات علمی درج می‌شود.

Author contributions

Shadi Moradkhani and Mohammad Ali Nazari: designed the study; Shadi Moradkhani and Atoosa Sanglakh Ghoochan Atigh and Mohammad Ali Nazari: conducted the study; Shadi Moradkhani: drafted the manuscript; Mehdi Alizade Zarei, Fabrice Wallois and Mohammad Ali Nazari: critically revised the manuscript; Mohammad Ali Nazari: supervised the study. The final version of the study was approved by all authors.

ترجمه:

مشارکت نویسندگان

شادی مرادخانی و محمدعلی نظری: طراحی مطالعه
شادی مرادخانی، آتوسا سنگلاخ قوچان عتیق و محمدعلی نظری: اجرای مطالعه
شادی مرادخانی: نگارش پیش‌نویس مقاله
مهدی علیزاده زارعی، فابریس والوآ و محمدعلی نظری: بازبینی انتقادی مقاله
محمدعلی نظری: نظارت بر مطالعه

نسخه نهایی مقاله توسط تمام نویسندگان تأیید شد.


تبیین:

این بخش وظایف هر نویسنده در فرایند پژوهش و نگارش مقاله را مشخص می‌کند. این اطلاعات برای رعایت اصول اخلاقی در انتشار علمی ضروری است.

  • تقسیم‌بندی نقش‌ها نشان می‌دهد که برخی از نویسندگان در طراحی و اجرای پژوهش نقش داشته‌اند، در حالی که برخی دیگر مسئولیت نگارش و بازبینی مقاله را بر عهده داشته‌اند.

  • محمدعلی نظری هم در طراحی و اجرا مشارکت داشته، هم بازبینی انتقادی انجام داده و هم ناظر کلی پروژه بوده است.

  • نسخه نهایی مقاله تنها پس از تأیید همه نویسندگان منتشر شده، که این موضوع نشان‌دهنده موافقت جمعی نویسندگان با محتوای نهایی مقاله است.

این بخش معمولاً برای شفاف‌سازی نقش‌ها و جلوگیری از نسبت دادن نادرست اعتبار علمی در مقالات پژوهشی ارائه می‌شود.

Disclosure statement

No potential conflict of interest was reported by the author(s).

ترجمه:

بیانیه افشا

هیچ تعارض منافعی توسط نویسنده(ها) گزارش نشده است.


تبیین:

بیانیه افشا (Disclosure Statement) بخشی از مقالات علمی است که در آن نویسندگان تعارض منافع احتمالی خود را اعلام می‌کنند. در این مطالعه، نویسندگان اعلام کرده‌اند که:

  • هیچ منفعت مالی، شخصی یا سازمانی که بتواند روی نتایج تحقیق تأثیر بگذارد، نداشته‌اند.

  • نتایج تحقیق مستقل از هرگونه سوگیری ناشی از تأمین مالی، حمایت سازمانی، یا وابستگی شخصی ارائه شده است.

این بخش معمولاً برای حفظ شفافیت و اطمینان از بی‌طرفی علمی در مقالات درج می‌شود.

Funding

This study is part of a mega-project called Neurobiome-Iran. Neurobiom Iran project is an international project supported by the cognitive science and technology council of Iran (grant no: 97P93) as an Upper Front Project under supervision of the unit Inserm U1105 in France.

ترجمه:

تأمین مالی

این مطالعه بخشی از یک ابرپروژه به نام Neurobiome-Iran است. پروژه Neurobiome-Iran یک پروژه بین‌المللی است که توسط ستاد علوم شناختی و فناوری ایران حمایت شده است (شماره گرنت: 97P93). این پروژه به‌عنوان یک پروژه سطح بالا (Upper Front Project) تحت نظارت واحد Inserm U1105 در فرانسه اجرا می‌شود.


تبیین:

این بخش اطلاعات مربوط به منبع تأمین مالی و حمایت علمی از مطالعه را ارائه می‌دهد:

  • Neurobiome-Iran یک پروژه بین‌المللی است که احتمالاً شامل مطالعات گسترده در حوزه علوم اعصاب و شناختی می‌شود.

  • ستاد علوم شناختی و فناوری ایران این پروژه را تأمین مالی کرده است، که نشان می‌دهد پژوهش دارای اهمیت استراتژیک در حوزه علوم شناختی است.

  • واحد Inserm U1105 در فرانسه، که بخشی از موسسه معتبر INSERM (مؤسسه ملی سلامت و تحقیقات پزشکی فرانسه) است، بر این پروژه نظارت دارد. این همکاری نشان‌دهنده اهمیت علمی و بین‌المللی این پژوهش است.

  • شماره گرنت (97P93) به‌عنوان یک شناسه رسمی برای پیگیری تأمین مالی پروژه در اسناد پژوهشی استفاده می‌شود.

این اطلاعات معمولاً در مقالات علمی درج می‌شود تا شفافیت در تأمین مالی و حمایت‌های پژوهشی مشخص باشد.

ORCID

Mohammad Ali Nazari http://orcid.org/0000-0002-0340-994X

ORCID یک شناسه دیجیتال منحصربه‌فرد برای پژوهشگران است که امکان شناسایی دقیق نویسندگان مقالات علمی را فراهم می‌کند. این شناسه به جلوگیری از تشابه اسمی و مشخص کردن آثار علمی هر پژوهشگر کمک می‌کند.

لینک ORCID برای Mohammad Ali Nazari:
http://orcid.org/0000-0002-0340-994X

این شناسه معمولاً در مقالات علمی برای ارجاع معتبر به نویسنده و پیگیری انتشارات او استفاده می‌شود.


کلیک کنید تا References نمایش داده شود

Acosta-Lopez, J. E., Suarez, I., Pineda, D. A., Cervantes-Henrıquez, M. L., Martınez-Banfi, M. L., Lozano-Gutierrez, S. G., Ahmad, M., Pineda-Alhucema, W., Noguera-Machacon, L. M., Hoz, M. D. L., Mejıa-Segura, E., Jimenez-Figueroa, G., Sanchez-Rojas, M., Mastronardi, C. A., Arcos-Burgos, M., Velez, J. I., & Puentes-Rozo, P. J. (2021). Impulsive and omission errors: potential temporal proc- essing endophenotypes in ADHD. Brain Sciences, 11(9), 1218. https://doi.org/10.3390/brainsci11091218

Allman, M. J. (2011). Deficits in temporal processing associated with autistic disorder. Frontiers in Integrative Neuroscience, 5, 2–۲. https://doi. org/10.3389/FNINT.2011.00002

Arca, A. A., Mouloua, M., & Hancock, P. A. (2023). Individual differences, ADHD diagnosis, and driving performance: Effects of traffic density and distraction type. Ergonomics, 67(3), 288–۳۰۴. https://doi. org/10.1080/00140139.2023.2221417

Argyropoulos, G. P. (2016). The cerebellum, internal models and pre- diction in ‘non-motor’ aspects of language: A critical review. Brain and Language, 161, 4–۱۷. https://doi.org/10.1016/j.bandl.2015.08.003

APA. (2013). Diagnostic and statistical manual of mental disorders (5th ed.). Retrieved from https://doi.org/10.1176/appi.

Bares, M., Apps, R., Avanzino, L., Breska, A., D’Angelo, E., Filip, P., Gerwig, M., Ivry, R. B., Lawrenson, C. L., Louis, E. D., Lusk, N. A., Manto, M., Meck, W. H., Mitoma, H., & Petter, E. A. (2019). Consensus paper: decoding the contributions of the cerebellum as a time machine. From neurons to clinical applications. Cerebellum (London, England), 18(2), 266–۲۸۶. https://doi.org/10.1007/s12311-018-0979-5

Barkley, R. A. (1997). Behavioral inhibition, sustained attention, and execu- tive functions: Constructing a unifying theory of ADHD. Psychological Bulletin, 121(1), 65–۹۴. https://doi.org/10.1037/0033-2909.121.1.65

Barkley, R. A., Murphy, K. R., & Bush, T. (2001). Time perception and reproduction in young adults with attention deficit hyperactivity disorder. Neuropsychology, 15(3), 351–۳۶۰. https://doi.org/10.1037/0894-4105.15.3.351

Bartholomew, A. J., Meck, W. H., & Cirulli, E. T. (2015). Analysis of genetic and non-genetic factors influencing timing and time percep- tion. PLoS One, 10(12), e0143873. https://doi.org/10.1371/journal. pone.0143873

Behzadifard, B., Sabaghypour, S., Farkhondeh Tale Navi, F., & Nazari, M. A. (2022). Training the brain to time: the effect of neurofeedback of SMR–Beta1 rhythm on time perception in healthy adults. Experimental Brain Research, 240(7-8), 2027–۲۰۳۸. https://doi.org/ 10.1007/s00221-022-06380-0

Bonato, M., Zorzi, M., & Umilta, C. (2012). When time is space: Evidence for a mental time line. Neuroscience and Biobehavioral Reviews, 36(10), 2257–۲۲۷۳. https://doi.org/10.1016/j.neubiorev.2012.08.007

Buhusi, C. V., & Meck, W. H. (2005). What makes us tick? Functional and neural mechanisms of interval timing. Nature Reviews. Neuroscience, 6(10), 755–۷۶۵. https://doi.org/10.1038/nrn1764

Conners, C. K. (1999). Clinical use of rating scales in diagnosis and treatment of attention-deficit/hyperactivity disorder. Pediatric Clinics of North America, 46(5), 857–۸۷۰, vi. https://doi.org/10.1016/s0031- 3955(05)70159-0

Coull, J. T., Cheng, R.-K., & Meck, W. H. (2011). Neuroanatomical and neurochemical substrates of timing. Neuropsychopharmacology: official Publication of the American College of Neuropsychopharmacology, 36(1), 3–۲۵. https://doi.org/10.1038/npp.2010.113

Coull, J. T., Hwang, H. J., Leyton, M., & Dagher, A. (2012). Dopamine precursor depletion impairs timing in healthy volunteers by attenuating activity in putamen and supplementary motor area. The Journal of Neuroscience: The Official Journal of the Society for Neuroscience, 32(47), 16704–۱۶۷۱۵. https://doi.org/10.1523/JNEUROSCI.1258-12.2012

Curatolo, P., D’Agati, E., & Moavero, R. (2010). The neurobiological basis of ADHD. Italian Journal of Pediatrics, 36(1), 79. https://doi. org/10.1186/1824-7288-36-79

Edalati, M., Mahmoudzadeh, M., Safaie, J., Wallois, F., & Moghimi, S. (2021). Violation of rhythmic expectancies can elicit late frontal gamma activity nested in theta oscillations. Psychophysiology, 58(11), e13909. https://doi.org/10.1111/psyp.13909

Espinet, S. D., Graziosi, G., Toplak, M. E., Hesson, J., & Minhas, P. (2022). A review of Canadian diagnosed ADHD prevalence and inci- dence estimates published in the past decade. Brain Sciences, 12(8), 1051. https://doi.org/10.3390/brainsci12081051

First, M. B., Gaebel, W., Maj, M., Stein, D. J., Kogan, C. S., Saunders, J. B., Poznyak, V. B., Gureje, O., Lewis-Fernandez, R., Maercker, A., Brewin, C. R., Cloitre, M., Claudino, A., Pike, K. M., Baird, G., Skuse, D., Krueger, R. B., Briken, P., Burke, J. D., … Reed, G. M. (2021). An organization-and category-level comparison of diagnostic requirements for mental disorders in ICD-11 and DSM-5. World Psychiatry: Official Journal of the World Psychiatric Association (WPA), 20(1), 34–۵۱. https://doi.org/10.1002/wps.20825

Fung, B. J., Sutlief, E., & Shuler, M. G. H. (2021). Dopamine and the inter- dependency of time perception and reward. Neuroscience and Biobehavioral Reviews, 125, 380–۳۹۱. https://doi.org/10.1016/j.neubiorev.2021.02.030

Garvey, M., Avenevoli, S., & Anderson, K. (2016). The national insti- tute of mental health research domain criteria and clinical research in child and adolescent psychiatry. Journal of the American Academy of Child and Adolescent Psychiatry, 55(2), 93–۹۸. https://doi.org/10. 1016/j.jaac.2015.11.002

Ghanizadeh, A. (2011). Sensory processing problems in children with ADHD, a systematic review. Psychiatry Investigation, 8(2), 89–۹۴. https://doi.org/10.4306/pi.2011.8.2.89

Gibbon, J., Church, R. M., & Meck, W. H. (1984). Scalar timing in memory. Annals of the New York Academy of Sciences, 423(1), 52–۷۷. https://doi.org/10.1111/j.1749-6632.1984.tb23417.x

Gintner, G. G. (2014). DSM-5 conceptual changes: Innovations, limitations and clinical implications. Professional Counselor, 4(3), 179–۱۹۰. Grimm, S., & Schroger, E. (2007). The processing of frequency devia- tions within sounds: evidence for the predictive nature of the Mismatch Negativity (MMN) system. Restorative Neurology and Neuroscience, 25(3-4), 241–۲۴۹.

Harrison, L. A., Kats, A., Williams, M. E., & Aziz-Zadeh, L. (2019). The importance of sensory processing in mental health: A proposed addition to the Research Domain Criteria (RDoC) and suggestions for RDoC 2.0 [Review]. Frontiers in Psychology, 10, 103. https://doi. org/10.3389/fpsyg.2019.00103

Himpel, S., Banaschewski, T., Gruttner, A., Becker, A., Heise, A., Uebel, H., Albrecht, B., Rothenberger, A., & Rammsayer, T. (2009). Duration discrimination in the range of milliseconds and seconds in children with ADHD and their unaffected siblings. Psychological Medicine, 39(10), 1745–۱۷۵۱. https://doi.org/10.1017/S003329170900542X

Hosseini Houripasand, M., Sabaghypour, S., Farkhondeh Tale Navi, F., & Nazari, M. A. (2023). Time distortions induced by high-arousing emotional compared to low-arousing neutral faces: an event-related potential study. Psychological Research, 87(6), 1836–۱۸۴۷. https://doi. org/10.1007/s00426-022-01789-2

Hsieh, M. H., Chien, Y.-L., & Gau, S. S.-F. (2022). Mismatch negativity and P3a in drug-naive adults with attention-deficit hyperactivity dis- order. Psychological Medicine, 52(15), 1–۱۱. https://doi.org/10.1017/ S0033291720005516

Huttunen, T., Halonen, A., Kaartinen, J., & Lyytinen, H. (2007). Does mismatch negativity show differences in reading-disabled children compared to normal children and children with attention deficit? Developmental Neuropsychology, 31(3), 453–۴۷۰. https://doi.org/10. 1080/87565640701229656

Huttunen-Scott, T., Kaartinen, J., Tolvanen, A., & Lyytinen, H. (2008). Mismatch negativity (MMN) elicited by duration deviations in chil- dren with reading disorder, attention deficit or both. International Journal of Psychophysiology: official Journal of the International Organization of Psychophysiology, 69(1), 69–۷۷. https://doi.org/10. 1016/j.ijpsycho.2008.03.002

Hwang-Gu, S.-L., & Gau, S. S.-F. (2015). Interval timing deficits assessed by time reproduction dual tasks as cognitive endopheno- types for attention-deficit/hyperactivity disorder. PloS One, 10(5), e0127157. https://doi.org/10.1371/journal.pone.0127157

Insel, T., Cuthbert, B., Garvey, M., Heinssen, R., Pine, D. S., Quinn, K., Sanislow, C., & Wang, P. (2010). Research Domain Criteria (RDoC): Toward a new classification framework for research on mental dis- orders. The American Journal of Psychiatry, 167(7), 748–۷۵۱. https:// doi.org/10.1176/appi.ajp.2010.09091379

Irwin, L. N., Groves, N. B., Soto, E. F., & Kofler, M. J. (2020). Is there a functional relation between set shifting and hyperactivity in chil- dren with attention-deficit/hyperactivity disorder (ADHD)? Journal of the International Neuropsychological Society: JINS, 26(10), 1019– ۱۰۲۷. https://doi.org/10.1017/S1355617720000545

Isenstein, E. L., Freedman, E. G., Xu, J., DeAndrea-Lazarus, I. A., & Foxe, J. J. (2024). Probing the neurophysiology of temporal sensitiv- ity in the somatosensory system using the mismatch negativity (MMN) sensory memory paradigm. Neuroscience, 536, 47–۵۶. https://doi.org/10.1016/j.neuroscience.2023.11.013

Jaffe, J., Beebe, B., Feldstein, S., Crown, C. L., Jasnow, M. D., Rochat, P., & Stern, D. N. (2001). Rhythms of dialogue in infancy: Coordinated timing in development. Monographs of the Society for Research in Child Development, 66(2), i–۱۴۹.

Jansson-Verkasalo, E., Ceponiene, R., Kielinen, M., Suominen, K., Jantti, V., Linna, S.-L., Moilanen, I., & Naatanen, R. (2003). Deficient auditory processing in children with Asperger Syndrome, as indexed by event-related potentials. Neuroscience Letters, 338(3), 197–۲۰۰. https://doi.org/10.1016/S0304-3940(02)01405-2

Jones, C. R., & Jahanshahi, M. (2009). The substantia nigra, the basal ganglia, dopamine and temporal processing. Springer.

Kemner, C., Verbaten, M. N., Cuperus, J. M., Camfferman, G., & van Engeland, H. (1995). Auditory event-related brain potentials in autis- tic children and three different control groups. Biological Psychiatry, 38(3), 150–۱۶۵. https://doi.org/10.1016/0006-3223(94)00247-Z

Kent, L., Nelson, B., & Northoff, G. (2023). Can disorders of subjective time inform the differential diagnosis of psychiatric disorders? A transdiagnostic taxonomy of time. Early Intervention in Psychiatry, 17(3), 231–۲۴۳. https://doi.org/10.1111/eip.13333

Khoshnoud, S., Nazari, M. A., & Shamsi, M. (2020). Source-based mul- tifractal detrended fluctuation analysis for discrimination of ADHD children in a time reproduction paradigm. BIOSIGNALS.

Kononowicz, T. W., & Penney, T. B. (2016). The contingent negative variation (CNV): Timing isn’t everything. Current Opinion in Behavioral Sciences, 8, 231–۲۳۷. https://doi.org/10.1016/j.cobeha.2016.02.022

Koudys, J. W., Traynor, J. M., Rodrigo, A. H., Carcone, D., & Ruocco, A. C. (2019). The NIMH research domain criteria (RDoC) initiative and its implications for research on personality disorder. Current Psychiatry Reports, 21(6), 37. https://doi.org/10.1007/s11920-019-1023-2

Koziol, L. F., Budding, D. E., & Chidekel, D. (2012). From movement to thought: executive function, embodied cognition, and the cerebel- lum. Cerebellum (London, England), 11(2), 505–۵۲۵. https://doi.org/ 10.1007/s12311-011-0321-y

Kujala, T., & Lappi, O. (2021). Inattention and uncertainty in the pre- dictive brain. Frontiers in Neuroergonomics, 2(September), 718699. https://doi.org/10.3389/fnrgo.2021.718699

Kujala, T., Tervaniemi, M., & Schroger, E. (2007). The mismatch nega- tivity in cognitive and clinical neuroscience: Theoretical and meth- odological considerations. Biological Psychology, 74(1), 1–۱۹. https:// doi.org/10.1016/j.biopsycho.2006.06.001

Lee, M., Sehatpour, P., Hoptman, M. J., Lakatos, P., Dias, E. C., Kantrowitz, J. T., Martinez, A. M., & Javitt, D. C. (2017). Neural mechanisms of mismatch negativity dysfunction in schizophrenia. Molecular Psychiatry, 22(11), 1585–۱۵۹۳. https://doi.org/10.1038/mp.2017.3

Lee, T. S., & Mumford, D. (2003). Hierarchical Bayesian inference in the visual cortex. Journal of the Optical Society of America. A, Optics, Image Science, and Vision, 20(7), 1434–۱۴۴۸. https://doi.org/ 10.1364/josaa.20.001434

Lense, M. D., Ladanyi, E., Rabinowitch, T.-C., Trainor, L., & Gordon, R. (2021). Rhythm and timing as vulnerabilities in neurodevelop- mental disorders. Philosophical Transactions of the Royal Society of London. Series B, Biological Sciences, 376(1835), 20200327. https:// doi.org/10.1098/rstb.2020.0327

Lieder, F., Daunizeau, J., Garrido, M. I., Friston, K. J., & Stephan, K. E. (2013). Modelling trial-by-trial changes in the mismatch negativity. PLoS Computational Biology, 9(2), e1002911. https://doi.org/10.1371/ journal.pcbi.1002911

Light, G. A., & Braff, D. L. (2005). Mismatch negativity deficits are asso- ciated with poor functioning in schizophrenia patients. Archives of General Psychiatry, 62(2), 127–۱۳۶. https://doi.org/10.1001/archpsyc.62.2.127

Luck, S. J. (2012). Event-related potentials.

Mangels, J. A., Ivry, R. B., & Shimizu, N. (1998). Dissociable contribu- tions of the prefrontal and neocerebellar cortex to time perception. Brain Research. Cognitive Brain Research, 7(1), 15–۳۹. https://doi. org/10.1016/s0926-6410(98)00005-6

Marinho, V., Oliveira, T., Bandeira, J., Pinto, G. R., Gomes, A., Lima, V., Magalh~aes, F., Rocha, K., Ayres, C., Carvalho, V., Velasques, B., Ribeiro, P., Orsini, M., Bastos, V. H., Gupta, D., & Teixeira, S. (2018). Genetic influence alters the brain synchronism in perception and timing. Journal of Biomedical Science, 25(1), 61. https://doi.org/ 10.1186/s12929-018-0463-z

Marinho, V., Oliveira, T., Rocha, K., Ribeiro, J., Magalh~aes, F., Bento, T., Pinto, G. R., Velasques, B., Ribeiro, P., Di Giorgio, L., Orsini, M., Gupta, D. S., Bittencourt, J., Bastos, V. H., & Teixeira, S. (2018). The dopaminergic system dynamic in the time perception: a review of the evidence. The International Journal of Neuroscience, 128(3), 262–۲۸۲. https://doi.org/10.1080/00207454.2017.1385614

Martel, A. C., & Apicella, P. (2021). Temporal processing in the striatum: Interplay between midbrain dopamine neurons and striatal cholinergic interneurons. The European Journal of Neuroscience, 53(7), 2090–۲۰۹۹. https://doi.org/10.1111/ejn.14741

Martino, G., Caprı, T., Castriciano, C., & Fabio, R. A. (2017). Automatic deficits can lead to executive deficits in ADHD. Mediterranean Journal of Clinical Psychology, 5(3), 1–۳۲

Matell, M. S., & Meck, W. H. (2004). Cortico-striatal circuits and inter- val timing: Coincidence detection of oscillatory processes. Brain Research. Cognitive Brain Research, 21(2), 139–۱۷۰. https://doi.org/ 10.1016/j.cogbrainres.2004.06.012

Mauk, M. D., & Buonomano, D. V. (2004). The neural basis of tem- poral processing. Annual Review of Neuroscience, 27(1), 307–۳۴۰. https://doi.org/10.1146/annurev.neuro.27.070203.144247

May, P. J. C. (2021). The adaptation model offers a challenge for the pre- dictive coding account of mismatch negativity. Frontiers in Human Neuroscience, 15(November), 721574. https://doi.org/10.3389/fnhum. 2021.721574

McLaughlin, K. A., & Gabard-Durnam, L. (2022). Experience-driven plasticity and the emergence of psychopathology: A mechanistic framework integrating development and the environment into the Research Domain Criteria (RDoC) model. Journal of Psychopathology and Clinical Science, 131(6), 575–۵۸۷. https://doi.org/10.1037/ abn0000598

Meck, W. H. (2006). Neuroanatomical localization of an internal clock: a functional link between mesolimbic, nigrostriatal, and mesocortical dopaminergic systems. Brain Research, 1109(1), 93–۱۰۷. https://doi. org/10.1016/j.brainres.2006.06.031

Meck, W. H., & Benson, A. M. (2002). Dissecting the brain’s internal clock: how frontal–striatal circuitry keeps time and shifts attention. Brain and Cognition, 48(1), 195–۲۱۱. https://doi.org/10.1006/brcg.2001.1313

Miller, L. J., Anzalone, M. E., Lane, S. J., Cermak, S. A., & Osten, E. T. (2007). Concept evolution in sensory integration: A proposed nos- ology for diagnosis. The American Journal of Occupational Therapy: official Publication of the American Occupational Therapy Association, 61(2), 135–۱۴۰. https://doi.org/10.5014/ajot.61.2.135

Minaei, A., & Nazeri, S. (2018). Psychometric properties of the Gilliam Autism Rating Scale–Third Edition (GARS-3) in individuals with aut- ism: A pilot study. Journal of Exceptional Children, 18(2), 113–۱۲۲.

Mirzakhani, N., Rezaee, M., Zarei, M. A., Mahmoudi, E., Rayegani,

S. M., Shahbazi, M., & Haddadiniya, A. (2021). internal consistency and item analysis of the Persian version of the child sensory profile

۲ in vulnerable populations. Iranian Journal of Psychiatry, 16(3), 353–۳۶۱. https://doi.org/10.18502/ijps.v16i3.6262

Moberget, T., Karns, C. M., Deouell, L. Y., Lindgren, M., Knight, R. T., & Ivry, R. B. (2008). Detecting violations of sensory expect- ancies following cerebellar degeneration: a mismatch negativity study. Neuropsychologia, 46(10), 2569–۲۵۷۹. https://doi.org/10. 1016/j.neuropsychologia.2008.03.016

Mun~oz-Caracuel, M., Mun~oz, V., Ruiz-Martınez, F. J., Vazquez Morejon, A. J., & Gomez, C. M. (2024). Systemic neurophysiological signals of auditory predictive coding. Psychophysiology, 61(6), e14544. https://doi.org/10.1111/psyp.14544

Musser, E. D., & Raiker, J. S. Jr. (2019). Attention-deficit/hyperactivity disorder: An integrated developmental psychopathology and Research Domain Criteria (RDoC) approach. Comprehensive Psychiatry, 90, 65–۷۲. https://doi.org/10.1016/j.comppsych.2018.12.016

Naatanen, R., Kujala, T., & Light, G. (2019). Mismatch negativity: A window to the brain. Oxford University Press.

Naatanen, R., Kujala, T., Escera, C., Baldeweg, T., Kreegipuu, K., Carlson, S., & Ponton, C. (2012). The mismatch negativity (MMN) – A unique window to disturbed central auditory processing in age- ing and different clinical conditions. Clinical Neurophysiology: Official Journal of the International Federation of Clinical Neurophysiology, 123(3), 424–۴۵۸. https://doi.org/10.1016/j.clinph.2011.09.020

Naatanen, R., Paavilainen, P., Rinne, T., & Alho, K. (2007). The mis- match negativity (MMN) in basic research of central auditory proc- essing: A review. Clinical Neurophysiology: Official Journal of the International Federation of Clinical Neurophysiology, 118(12), 2544– ۲۵۹۰. https://doi.org/10.1016/j.clinph.2007.04.026

Nejati, V., & Yazdani, S. (2020). Time perception in children with attention deficit–hyperactivity disorder (ADHD): Does task matter? A meta-analysis study. Child Neuropsychology: A Journal on Normal and Abnormal Development in Childhood and Adolescence, 26(7), 900–۹۱۶. https://doi.org/10.1080/09297049.2020.1712347

Nigg, J. T. (2017). Annual research review: On the relations among self-regulation, self-control, executive functioning, effortful control, cognitive control, impulsivity, risk-taking, and inhibition for devel- opmental psychopathology. Journal of Child Psychology and Psychiatry, and Allied Disciplines, 58(4), 361–۳۸۳. https://doi.org/10. 1111/jcpp.12675

Noreika, V., Falter, C. M., & Rubia, K. (2013). Timing deficits in attention-deficit/hyperactivity disorder (ADHD): Evidence from neuro- cognitive and neuroimaging studies. Neuropsychologia, 51(2), 235–۲۶۶. https://doi.org/10.1016/j.neuropsychologia.2012.09.036

O’Reilly, J. A., & O’Reilly, A. (2021). A critical review of the deviance detection theory of mismatch negativity. NeuroScience, 2(2), 151–۱۶۵. https://doi.org/10.3390/neurosci2020011

Oades, R. D., Dittmann-Balcar, A., Schepker, R., Eggers, C., & Zerbin, D. (1996). Auditory event-related potentials (ERPs) and mismatch negativity (MMN) in healthy children and those with attention-def- icit or tourette/tic symptoms. Biological Psychology, 43(2), 163–۱۸۵. https://doi.org/10.1016/0301-0511(96)05189-7

Oldfield, R. C. (1971). The assessment and analysis of handedness: The Edinburgh inventory. Neuropsychologia, 9(1), 97–۱۱۳. https://doi. org/10.1016/0028-3932(71)90067-4

Panagiotidi, M., Overton, P. G., & Stafford, T. (2020). The relationship between sensory processing sensitivity and attention deficit hyper- activity disorder traits: A spectrum approach. Psychiatry Research, 293, 113477. https://doi.org/10.1016/j.psychres.2020.113477

Papp, S., Tombor, L., Kakuszi, B., Balogh, L., Rethelyi, J. M., Bitter, I., & Czobor, P. (2020). Impaired early information processing in adult ADHD: A high-density ERP study. BMC Psychiatry, 20(1), 292. https://doi.org/10.1186/s12888-020-02706-w

Perchet, C., Revol, O., Fourneret, P., Mauguiere, F., & Garcia-Larrea, L. (2001). Attention shifts and anticipatory mechanisms in hyperactive chil- dren: An ERP study using the Posner paradigm. Biological Psychiatry, 50(1), 44–۵۷. https://doi.org/10.1016/s0006-3223(00)01119-7

Pironti, V. A., Lai, M.-C., Morein-Zamir, S., Muller, U., Bullmore, E. T., & Sahakian, B. J. (2016). Temporal reproduction and its neuroanatomical correlates in adults with attention deficit hyperactivity disorder and their unaffected first-degree relatives. Psychological Medicine, 46(12), 2561–۲۵۶۹. https://doi.org/10.1017/S003329171600101X

Radonovich, K. J., & Mostofsky, S. H. (2004). Duration judgments in children with ADHD suggest deficient utilization of temporal infor- mation rather than general impairment in timing. Child Neuropsychology: A Journal on Normal and Abnormal Development in Childhood and Adolescence, 10(3), 162–۱۷۲. https://doi.org/10. 1080/09297040409609807

Raven, J. (2000). The Raven’s progressive matrices: Change and stabil- ity over culture and time. Cognitive Psychology, 41(1), 1–۴۸. https:// doi.org/10.1006/cogp.1999.0735

Reimer, B., Mehler, B., D’Ambrosio, L. A., & Fried, R. (2010). The impact of distractions on young adult drivers with attention deficit hyperactivity disorder (ADHD). Accident; Analysis and Prevention, 42(3), 842–۸۵۱. https://doi.org/10.1016/j.aap.2009.06.021

Roberts, T. P., Cannon, K. M., Tavabi, K., Blaskey, L., Khan, S. Y., Monroe, J. F., Qasmieh, S., Levy, S. E., & Edgar, J. C. (2011). Auditory magnetic mismatch field latency: A biomarker for language impairment in autism. Biological Psychiatry, 70(3), 263–۲۶۹. https:// doi.org/10.1016/j.biopsych.2011.01.015

Schroger, E. (1996). A neural mechanism for involuntary attention shifts to changes in auditory stimulation. Journal of Cognitive Neuroscience, 8(6), 527–۵۳۹. https://doi.org/10.1162/jocn.1996.8.6.527

Schulze, M., Lux, S., & Philipsen, A. (2020). Sensory processing in adult ADHD–A systematic review.

Shalgi, S., & Deouell, L. Y. (2007). Direct evidence for differential roles of temporal and frontal components of auditory change detection. Neuropsychologia, 45(8), 1878–۱۸۸۸. https://doi.org/10. 1016/j.neuropsychologia.2006.11.023

Shi, Z., & Muller, H. J. (2013). Multisensory perception and action: Development, decision-making, and neural mechanisms. Frontiers Media SA, 7, 81.

Slugocki, C., Kuk, F., Korhonen, P., & Ruperto, N. (2021). Using the Mismatch Negativity (MMN) to evaluate split processing in hearing aids. Hearing Review, 28(10), 32–۳۴.

Smith, A., Taylor, E., Warner Rogers, J., Newman, S., & Rubia, K. (2002). Evidence for a pure time perception deficit in children with ADHD. Journal of Child Psychology and Psychiatry, and Allied Disciplines, 43(4), 529–۵۴۲. https://doi.org/10.1111/1469-7610.00043

Sorqvist, P., & Ronnberg, J. (2014). Individual differences in distracti- bility: An update and a model. PsyCh Journal, 3(1), 42–۵۷. https:// doi.org/10.1002/pchj.47

Tavassoli, T., Miller, L. J., Schoen, S. A., Jo Brout, J., Sullivan, J., & Baron-Cohen, S. (2018). Sensory reactivity, empathizing and system- izing in autism spectrum conditions and sensory processing dis- order. Developmental Cognitive Neuroscience, 29, 72–۷۷. https://doi. org/10.1016/j.dcn.2017.05.005

Tomchek, S. D., & Dunn, W. (2007). Sensory processing in children with and without autism: A comparative study using the Short Sensory Profile. The American Journal of Occupational Therapy: Official Publication of the American Occupational Therapy Association, 61(2), 190–۲۰۰. https://doi.org/10.5014/ajot.61.2.190

Toplak, M. E., Dockstader, C., & Tannock, R. (2006). Temporal infor- mation processing in ADHD: findings to date and new methods. Journal of Neuroscience Methods, 151(1), 15–۲۹. https://doi.org/10. 1016/j.jneumeth.2005.09.018

Trainor, L. J., Chang, A., Cairney, J., & Li, Y. C. (2018). Is auditory perceptual timing a core deficit of developmental coordination disorder? Annals of the New York Academy of Sciences, 1423(1), 30–۳۹. https://doi.org/10.1111/nyas.13701

Treisman, M., Faulkner, A., Naish, P. L., & Brogan, D. (1990). The internal clock: Evidence for a temporal oscillator underlying time perception with some estimates of its characteristic frequency. Perception, 19(6), 705–۷۴۳. https://doi.org/10.1068/p190705

Tripp, G., & Wickens, J. R. (2008). Research review: Dopamine transfer deficit: A neurobiological theory of altered reinforcement mechanisms in ADHD. Journal of Child Psychology and Psychiatry, and Allied Disciplines, 49(7), 691–۷۰۴. https://doi.org/10.1111/j.1469-7610.2007. 01851.x

Umbricht, D. S., Bates, J. A., Lieberman, J. A., Kane, J. M., & Javitt, D. C. (2006). Electrophysiological indices of automatic and con- trolled auditory information processing in first-episode, recent-onset and chronic schizophrenia. Biological Psychiatry, 59(8), 762–۷۷۲. https://doi.org/10.1016/j.biopsych.2005.08.030

Vilar, A., Perez-Sola, V., Blasco, M. J., Perez-Gallo, E., Ballester Coma, L., Batlle Vila, S., Alonso, J., Serrano-Blanco, A., & Forero, C. G. (2019). Translational research in psychiatry: The research domain cri- teria project (RDoC). Revista de Psiquiatrıa y Salud Mental (English Edition), 12(3), 187–۱۹۵. https://doi.org/10.1016/j.rpsmen.2018.04.002

Wacongne, C., Changeux, J. P., & Dehaene, S. (2012). A neuronal model of predictive coding accounting for the mismatch negativity. The Journal of Neuroscience: The Official Journal of the Society for Neuroscience, 32(11), 3665–۳۶۷۸. https://doi.org/10.1523/JNEUROSCI.5003-11.2012

Wearden, J. H., & Jones, L. A. (2022). Speed and consolidation: Warren Meck’s early ideas about temporal reference memory and some later developments. Timing & Time Perception, 11(1-4), 15–۲۸. https://doi.org/10.1163/22134468-bja10049

Yamamuro, K., Ota, T., Iida, J., Nakanishi, Y., Kishimoto, N., & Kishimoto, T. (2016). Associations between the mismatch-negativity component and symptom severity in children and adolescents with attention deficit/hyperactivity disorder. Neuropsychiatric Disease and Treatment, 12, 3183–۳۱۹۰. https://doi.org/10.2147/NDT.S120540

Yang, M.-T., Hsu, C.-H., Yeh, P.-W., Lee, W.-T., Liang, J.-S., Fu, W.-

M., & Lee, C.-Y. (2015). Attention deficits revealed by passive audi- tory change detection for pure tones and lexical tones in ADHD children. Frontiers in Human Neuroscience, 9, 470. https://doi.org/ 10.3389/fnhum.2015.00470


 

» To cite this article: Shadi Moradkhani, Atoosa Sanglakh Ghoochan Atigh, Mehdi Alizade Zarei, Fabrice Wallois & Mohammad Ali Nazari (31 Jul 2024): Toward an endophenotype for ADHD: Exploring the duration mismatch negativity in drug-free children with ADHD, Applied Neuropsychology: Child, DOI: 10.1080/21622965.2024.2384946

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: ۵ / ۵. تعداد آراء: ۳

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا