روانشناسیمغز و اعصاب

کتاب علوم اعصاب شناختی: زیست شناسی ذهن؛ مایکل گازانیگا

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۱ میانگین: ۵]

کتاب علوم اعصاب شناختی: زیست شناسی ذهن 

Cognitive Neuroscience: The Biology of the Mind 2019 (Fifth Edition) Fifth Edition

کتاب علوم اعصاب شناختی: زیست شناسی ذهن


برای دانلود pdf کتاب علوم اعصاب شناختی: زیست‌شناسی ذهن 

×کتاب علوم اعصاب شناختی: زیست شناسی ذهن

لینک دانلود فایل به ایمیل شما ارسال می‌شود.

آدرس ایمیل خود را وارد کنید

با احترام - آینده‌نگاران مغز


محققان مشهور جهان از جمله مایکل گازانیگا، دانش علوم اعصاب همچنان معیار طلا در زمینه خود است و آخرین اکتشاف‌ها و کاربردهای بالینی را نشان می‌دهد. کتاب علوم اعصاب شناختی اثر مایکل گازانیگا و همکاران، از مهم‌ترین، تاثیرگذارترین و شناخته‌شده‌ترین آثاری است که تا به حال در این حوزه منتشر شده است. این کتاب همچنان به عنوان کتاب مرجع و استاندارد برای آموزش و مطالعه علوم اعصاب شناختی در نظر گرفته می‌شود. 

نام کتاب کتاب علوم اعصاب شناختی: زیست‌شناسی ذهن 
تعداد صفحه ۶۵۷
زبان انگلیسی
سال نشر ۲۰۱۹
نویسندگان Michael Gazzaniga, Richard B Ivry, George R Mangun
نوع فایل PDF
در این کتاب و در ویراست آخر، ضمن حفظ تمامی محتواهای اساسی و اصلی این حیطه به مطالعات اخیر و آخرین یافته‌ها نیز پرداخته شده است. در ویراست پنجم این کتاب نیز شکل روایی هر فصل بهتر شده و در هر فصل، آخرین یافته‌ها و مطالعات مربوط به آن بحث به همراه بخش‌های بالینی قرار گرفته است. تصاویر مناسب برای درک بهتر محتواهای مربوط به آناتومی، شکل‌ها، جدول‌ها و خلاصه‌ها از دیگر قسمت‌های محبوب این کتاب هستند. مایکل گازانیگا که از مهم‌ترین و پیشگام‌ترین نویسندگان این حوزه است، استاد آمریکایی علوم اعصاب، روان‌شناسی و علوم شناختی است که آثار مختلف و موفقی در این حیطه منتشر کرده است. آخرین کتاب وی با نام غریزه آگاهی منتشر شده است. کتاب علوم اعصاب شناختی اثر مایکل گازانیگا و همکاران، تاکنون چندین بار به فارسی ترجمه شده است و در نرم‌افزارهای کتاب‌خوان نیز قابل دسترسی است. این کتاب بهترین منبع برای مطالعه دانش مغز و علوم اعصاب شناختی است و خواندن آن به تمام دانشجویان پزشکی، روان‌شناسی، علوم شناختی و تمام علاقه‌مندان به این حوزه توصیه می‌شود. در حال حاضر ما نیز تلاش می‌کنیم این کتاب را ترجمه کنیم.
معرفی دانشمند: مایکل گازانیگا

معرفی دانشمند: مایکل گازانیگا

مایکل گازانیگا، دانشمند بزرگ معاصر در عرصه‌ی علوم شناختی، در سال ۱۹۳۹ در آمریکا متولد شد. وی در حال حاضر دارای درجه‌ی استاد تمامی در رشته روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا، می‌باشد؛ جایی که مرکز تحقیقاتی «سیج» را برای مطالعه‌ی مغز راه‌اندازی کرده است. او یکی از محققان بزرگ در عرصه‌ی علوم شناختی است که عضو آکادمی علوم و هنر آمریکا نیز می‌باشد.
گازانیگا درسال ۱۹۶۱، از کالج فارغ‌التحصیل شد و در سال ۱۹۶۴ موفق به اخذ مدرک دکتری در رشته‌ی زیست‌روانشناسی از مؤسسه‌ی تکنولوژی کالیفرنیا شد. جایی که او تحقیقات خود را در زمینه‌ی جداسازی نیمه‌های مغز، زیر نظر استاد خود «راجر اسپری» آغاز کرد. گازانیگا همچنین مراکز تحقیقاتی را در زمینه‌ی علوم شناختی در دانشگاه کالیفرنیا، کالج‌های دیویس و دارتموث بنیان‌گذاری کرد. وی همچنین عضو شورای سیاست‌گذاری در حوزه‌ی تقاطع مسائل اخلاقی و پیشرفت‌های پزشکی در دولت جورج بوش بود.

کارهای علمی گازنیگا

گازانیگا در زمینه‌ی تحقیقات و تفهیم چگونگی کارکرد مغز در بیمارانی که مغز جداسازی‌شده داشتند، پیشرو و پیشتاز بوده است. او تحقیقات زیاد و مطالعات گسترده‌ای را روی افرادی که مغز جداسازی‌شده داشتند انجام داد تا پرده از راز این حادثه‌ی عجیب بردارد. دکتر گازانیگا نحوه‌ی عملکرد را در افرادی که مغز جداسازی‌شده داشتند، با افراد عادی مقایسه کرد تا از این طریق پی به عملکرد هر یک از نیم‌کره‌های مغز ببرد. او متوجه شد که افراد با مغز جدا شده، قادر به انجام کارهایی هستند که افراد عادی نمی‌باشند، به طور مثال آن‌ها قادرند با هر یک از دو دست خود، در آن واحد، طرح‌های متفاوتی رسم کنند. وی همچنین نحوه‌ی عملکرد حسی‌حرکتی این افراد را در قیاس با افراد عادی مورد مطالعه قرار داد. نتایج تحقیقات او کمک بزرگی به جامعه‌ی روانشناسی در خصوص افراد با مغز جداسازی‌شده کرده است. جالب توجه است که تحقیقات دکتر گازانیگا حتی به فرهنگ مردم نیز نفوذ داشته است و «استینسلا لم» در رمان خود به نام «صلح روی زمین» به کارهای او اشاره کرده است.

بررسی یکی از مطالعات گازانیگا

یکی از موارد جالبی که دکتر گازانیگا روی آن کار کرده است، کسی به نام بیمار «و.ج.» بود. این بیمار در جنگ جهانی دوم مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود و پس از آن دچار حمله‌های تشنج می‌شد. به همین خاطر پزشکان تصمیم به عمل جراحی وی و جداسازی دو نیم‌کره‌ی مغز بیمار گرفتند. طی این عمل قرار بود که جسم پینه‌ای و رابط قدامی کاملاً از هم جدا شوند. اما قبل از عمل جراحی گازانیگا دست به طراحی آزمایش جالبی زد. او به ناحیه‌ی چپ و راست بینایی بیمار تحریکاتی را وارد کرد و از او خواست اشیایی را که در دستش بودند ولی نمی‌دیدشان، شناسایی کند. بیمار به راحتی قادر به انجام این کار بود. پس از عمل جراحی نیز، مجدداً تحت این آزمایش قرار گرفت و تحریکاتی به هر دو میدان چپ و راست بینایی بیمار وارد شد. در تحریکاتی که به میدان بینایی چپ وارد می‌شد و نتیجتاً توسط نیم‌کره‌ی راست پردازش می‌شدند، جایی که منطقه‌ی درک زبان را نیز شامل می‌شد، مشاهده کردند که بیمار به راحتی می‌تواند تحریکات را تفسیر کند و با فشار دادن دکمه‌ای بگوید که تحریکات را درک کرده است و حتی می‌توانست توضیح دهد که چه دیده است. با این حال زمانی که تحریکات به میدان بینایی راست وارد و نتیجتاً توسط نیم کره‌ی چپ پردازش می‌شدند (منطقه‌ای که درک زبان را شامل نمی‌شد)، بیمار می‌توانست دکمه را فشار دهد و بگوید که چیزی دیده است اما نمی‌توانست توضیح دهد که چه دیده است. این بیمار همچنین دستخوش کشمکش بین دو نیم‌کره‌ی مغز خود شده بود که نتایج آن در عملکرد دست‌هایش دیده می‌شد. هر یک از دست‌های او به طور جداگانه عمل می‌کردند و هیچ‌گونه هماهنگی‌‌ بین آن‌ها دیده نمی‌شد، به طور مثال یکی از دست‌های او سعی در باز کردن درب ماشین داشت و دست دیگر مانع باز شدن درب می‌شد.

منبع: مجله مغز و شناخت، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۶

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا