پیوند پاتوفیزیولوژی بین پوکی استخوان و آلزایمر
خلاصه
مطالعات مشاهدهای قبلی نشان داده است که بیماران مبتلا به پوکی استخوان در مقایسه با افرادی که پوکی استخوان ندارند، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به AD هستند. اگرچه پوکی استخوان، افتادن و شکستگی در بیماران مبتلا به AD بیشتر از سایر افراد مسن دیده می شود، ارتباط بین این دو بیماری ممکن است به دلیل پیوند پاتوفیزیولوژیک باشد تا اینکه یک بیماری باعث دیگری شود.
بیماری آلزایمر (AD) و پوکی استخوان هر دو بیماریهای دژنراتیو شایع در جمعیت سالمندان هستند. بروز هر دو بیماری با افزایش سن افزایش مییابد و بار اجتماعی عظیمی را در سراسر جهان به همراه خواهد داشت. ممکن است به نظر برسد که AD و پوکی استخوان دو بیماری متمایز هستند، اگرچه بسیاری از عوامل خطر مشترک هستند. مطالعات مشاهدهای قبلی نشان داده است که بیماران مبتلا به پوکی استخوان در مقایسه با افرادی که پوکی استخوان ندارند، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به AD هستند. اگرچه پوکی استخوان، افتادن و شکستگی در بیماران مبتلا به AD بیشتر از سایر افراد مسن دیده می شود، ارتباط بین این دو بیماری ممکن است به دلیل پیوند پاتوفیزیولوژیک باشد تا اینکه یک بیماری باعث دیگری شود. چندین مطالعه in vitro و in vivo از این مفهوم حمایت می کند. بیماران مبتلا به AD پلاکهای آمیلوئیدی بیش از حد در مغز دارند و آسیب شناسی ممکن است به اندام های محیطی گسترش یابد و باعث رسوب آمیلوئید اسکلتی شود که باعث افزایش سیگنال دهی فاکتور هسته ای فعال گیرنده – لیگاند کاپا بی (receptor activator nuclear factor-kappa B ligand signaling ) می شود و منجر به فعالیت های بیشتر استئوکلاست می شود. بیماران مبتلا به پوکی استخوان ممکن است کمبود ویتامین D یا سطوح پایینتری از پروتئین اتصال دهنده ویتامین D داشته باشند که از تجمع آمیلوئید محافظت میکند، بنابراین کمبود ویتامین D و AD یا پوکی استخوان و AD را به هم مرتبط میکند. پوکی استخوان همراه با AD پنجره ای برای بررسی فرضیه آمیلوئید از بافتهای محیطی فراهم میکند. مطالعات آینده برای روشن شدن نقش زمینه ژنتیکی در مورد سطوح ویتامین D، قرار گرفتن در معرض نور خورشید، درمان جایگزینی استروژن و فعالیت بدنی در بیماران مبتلا به هر دو بیماری مزمن ضروری است.
مقدمه
با افزایش سن جمعیت جهان، تعداد موارد زوال عقل در حال افزایش است. زوال عقل بار بزرگی را برای جامعه به همراه دارد. یک مطالعه اخیر برآورد کرد که کل هزینه زوال عقل در سراسر جهان در سال ۲۰۱۰ ۶۰۴ میلیارد دلار بود [۱]. بیماری آلزایمر (AD) علت اصلی زوال عقل عصبی است و شیوع آن در چند دهه گذشته رو به افزایش بوده است [۲ ، ۳ ، ۴]. AD با کاهش تدریجی شناختی مشخص می شود که با فعالیت های روزانه تداخل می کند. علائم پاتولوژیک AD پلاکهای آمیلوئید خارج سلولی مغز و پیچخوردگیهای نوروفیبریلاری درون سلولی هستند، اما همه افراد مبتلا به پلاکهای آمیلوئید یا گرههای نوروفیبریلاری به AD مبتلا نمیشوند. پاتوفیزیولوژی زمینه ای AD، به ویژه برای افراد مسن که بیماریهای مزمن در آنها شایع است و احتمالاً از طریق مسیرهای مختلف که ممکن است شامل آبشار آمیلوئید باشد یا نباشد، به پیری شناختی کمک می کند، مبهم باقی می ماند.
پوکی استخوان به عنوان یک اختلال اسکلتی با کاهش قدرت استخوانی که خطر شکستگی را افزایش می دهد، تعریف می شود. پوکی استخوان یک اختلال دژنراتیو است که اغلب در افراد مسن دیده می شود و شکستگی ناشی از پوکی استخوان منجر به نرخ بالای عوارض و مرگ و میر در سنین بالا می شود [۵ ، ۶]. اگرچه به نظر می رسد پوکی استخوان و AD دو بیماری متمایز هستند، بسیاری از عوامل خطر مانند مصرف الکل و سیگار کشیدن مشترک هستند [۷ ، ۸ ، ۹]. مشخص نیست که آیا پوکی استخوان فی نفسه است یا خیریک عامل خطر برای AD است، یک عارضه ناشی از AD، علل مشترک با AD دارد، یا صرفاً در نتیجه تصادف آماری با AD همراه است. ما در اینجا ارتباط بین پوکی استخوان و AD را از منظر اپیدمیولوژیک بررسی می کنیم و پاتومکانیسم مولکولی زمینه ای را پیشنهاد می کنیم.
وجود بیماری الزایمر و پوکی استخوان
خطر ابتلا به بیماری آلزایمر در پوکی استخوان
خطر AD در پوکی استخوان و خطر پوکی استخوان در AD دو جنبه متفاوت برای مشاهده رابطه بین این دو وضعیت هستند. در مطالعه فرامینگهام، تان و همکاران دریافتند که تراکم استخوان کمتر (BMD) با خطر ابتلا به AD مرتبط است [۱۰]. جذب سنجی اشعه ایکس با انرژی دوگانه (DXA) گردن استخوان ران، تروکانتر فمور و شعاع دیستال برای تجزیه و تحلیل BMD در این مطالعه اندازهگیری شد و نتایج نشان داد که پایینترین چارک BMD گردن فمور با افزایش خطر AD مرتبط است. در زنان (خطر نسبی [RR] = 2.04، ۱.۱۱-۳.۷۵) اما در مردان نه (RR = 1.33، ۰.۴۶-۳.۸۶)، نشان دهنده نقش محافظتی استروژن است. در مقایسه با جمعیت عمومی، زنان یائسه در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به AD و سایر انواع زوال عقل هستند [۱۱]. با این حال، BMD پایین به عنوان یک عامل خطر برای AD در یک گروه چینی برای مردان و زنان و سپس در پایگاه داده ملی تحقیقات بیمه سلامت تایوان تکرار شد، و نشان داد که تفاوتهای قومی ممکن است اثر جنسیتی را در ارتباط بین پوکی استخوان و AD تغییر دهد. [۱۲ ، ۱۳]. استروژن این پتانسیل را دارد که بر پیری مغز و متابولیسم استخوان تأثیر بگذارد. شیوع AD در زنان کمی بیشتر از مردان است و زنان یائسه مستعد ابتلا به پوکی استخوان هستند. با این حال، مطالعات بالینی بیشتری برای تعیین نقش استروژن در افراد مسن با توجه به خطر پوکی استخوان و AD ضروری است [۱۴ ، ۱۵ ، ۱۶].
خطر ابتلا به پوکی استخوان در بیماری آلزایمر
AD همچنین یک عامل خطر برای پوکی استخوان در نظر گرفته می شود. مطالعات قبلی نشان داده است که بیماران مبتلا به AD سطح BMD لگن کاهش یافته و خطر شکستگی لگن تقریباً ۲ برابر است [۱۷ ، ۱۸]. ریتم شبانه روزی اغلب در بیماران مبتلا به AD به خوبی تنظیم نمی شود و بنابراین، ممکن است در شب سرگردان باشند اما در طول روز خواب آلود باشند. این علائم با بدتر شدن عملکرد شناختی آشکارتر می شوند [۱۹]. این وضعیت بار مراقب را افزایش می دهد و همچنین فعالیت بدنی در فضای باز را محدود می کند، که به نوبه خود ممکن است قرار گرفتن در معرض نور خورشید را کاهش دهد و متعاقباً باعث کمبود ویتامین D شود. فقدان فعالیت بدنی و کمبود ویتامین D ممکن است خطر بیشتر پوکی استخوان در AD را توضیح دهد. تراکم استخوان و کیفیت استخوان دو جزء اصلی استحکام استخوان هستند [۲۰]. ارتباط بین پوکی استخوان و AD صرفاً در مورد کاهش BMD اندازه گیری شده توسط DXA نیست بلکه در مورد کاهش کیفیت استخوان است که اغلب منجر به شکستگی های شکنندگی می شود. شکستگی های شکنندگی شکستگی های ناشی از سقوط از ارتفاع ایستاده یا کمتر است. این نوع ترومای جزئی معمولاً باعث شکستگی نمی شود، که نشان می دهد ناهنجاری اسکلتی در AD ممکن است بیشتر از کاهش تراکم استخوان باشد.
ارتباط بین پوکی استخوان و AD بیشتر توسط همبستگی بین مقادیر BMD اندازه گیری شده توسط DXA و حجم مغز اندازه گیری شده توسط تصویربرداری رزونانس مغناطیسی پشتیبانی می شود. این دو اندازه گیری نشانگرهای زیستی خوبی برای نظارت بر از دست دادن نورون در مغز و از دست دادن مواد معدنی در استخوان هستند [۲۱ ، ۲۲]. علاوه بر این، BMD به خوبی با عملکرد شناختی ارتباط دارد، که یک دوره موازی برای AD و پوکی استخوان را نشان می دهد. اگرچه تمام عملکردهای فیزیولوژیکی با افزایش سن کاهش می یابد، تغییرات قابل مقایسه در آسیب شناسی های مغزی و محیطی پیامدهای بیشتری نسبت به پیری بیولوژیکی دارد. همزمانی بیش از آماری AD و پوکی استخوان در مطالعات مشاهدهای نشان داده شده است و احتمالاً ناشی از علل شایع است نه اینکه یک بیماری باعث دیگری شود. مکانیسم اساسی بسیار مورد توجه است زیرا ممکن است طراحی مطالعه آینده را برای پیشگیری از AD و پوکی استخوان هدایت کند.
پیوند پاتوفیزیولوژیک بین بیماری الزایمر و پوکی استخوان
آمیلوئیدوز اسکلتی
تجمع پپتید بتا آمیلوئید (Aβ) به طور غیرطبیعی چین خورده در پلاک های آمیلوئید مغزی مشخصه پاتولوژیک AD است. Aβ از پروتئین پیش ساز آمیلوئید (APP) منشاء می گیرد، یک پروتئین غشایی که در بسیاری از بافت ها و سیناپس های نورون ها با عملکرد ناشناخته بیان می شود. گروهی از آنزیمهای خاص به نام سکرتازها APP را به قطعات مجزا تقسیم میکنند. برش APP توسط β-سکرتاز و سپس γ-سکرتاز منجر به Aβ پاتولوژیک می شود. Aβ۴۰ و Aβ۴۲ دو زیرگروه Aβ هستند که الیگومرها را جمع و تشکیل می دهند. الیگومرها واحدهایی هستند که پروتوفیبریل ها و بعداً فیبریل ها و پلاک ها را تشکیل می دهند. مدلهای ژنتیکی AD معمولاً با بیان بیش از حد پروتئین Aβ و فرضیه فعلی علت AD در اطراف پلاکهای آمیلوئید ایجاد میشوند [۲۳ ، ۲۴].
بر خلاف پیچیدگی و بحث در AD، پاتوژنز پوکی استخوان به عنوان عدم تعادل بین تشکیل استخوان و معدنی شناخته می شود. پرکاری پاراتیروئید، کمبود ویتامین D و مصرف استروئیدها از علل شایع پوکی استخوان هستند. پوکی استخوان عمدتاً بدون علامت است تا زمانی که ضربه های جزئی یا زمین خوردن منجر به شکستگی شود. تشکیل استخوان شامل تولید ماتریکس استخوان و کانی سازی می شود، در حالی که تحلیل استخوان یک فرآیند فرسایشی بیولوژیکی است که با واسطه استئوکلاست ها انجام میشود. هنگامی که تعادل به سمت تحلیل استخوان متمایل می شود، BMD کاهش می یابد و پوکی استخوان ایجاد می شود [۲۰]. تحلیل استخوان توسط فعال کننده گیرنده فاکتور هسته ای – لیگاند کاپا B (RANKL) – فعال کننده گیرنده فاکتور هسته ای – شبکه سیگنالینگ کاپا B (RANK)، یک مجموعه سیگنال دهی با مسیرهای پایین دست متعدد [۲۵] هدایت می شود. اتصال RANKL به RANK آبشاری را آغاز می کند که با فاکتور ۶ مرتبط با گیرنده فاکتور نکروز تومور (TRAF-6) شروع می شود [شکل ۱]. TRAF-6 مهار کننده فاکتور هسته ای-کاپا B (IκB) کیناز را فسفریله می کند و باعث تخریب IκB می شود که فاکتور هسته ای کاپا B (NF-kB) را آزاد می کند تا به هسته منتقل شود و رونویسی ژن اختصاصی استئوکلاست را آغاز کند. کیناز تنظیم شده با سیگنال خارج سلولی (ERK) نیز در طول مسیر سیگنالینگ RANK توسط پروتئین کیناز-۱ فعال شده با میتوژن فعال میشود. فسفوریلاسیون و فعال شدن ERK با بقای استئوکلاست ها، تحرک و بازآرایی اسکلت سلولی مرتبط است. یکی دیگر از مسیرهای مهم سیگنالینگ RANKL تحریک همزمان گیرنده های مرتبط با استئوکلاست است. این سیگنال دهی آزادسازی یون کلسیم درون سلولی را تحریک می کند و در نهایت منجر به جابجایی هسته ای فاکتور هسته ای مولکول سیگنال دهنده اصلی سلول های T فعال شده-سیتوپلاسمی ۱ (NFATc1) برای بیان ژن های اختصاصی استئوکلاست می شود [۲۵ ، ۲۶ ، ۲۷ ، ۲۸ ، ۲۹ ، ۳۰].
شکل ۱: مکانیسم پیشنهادی رسوب آمیلوئید و ویتامین D در پاتوژنز بیماری آلزایمر و پوکی استخوان NF-κB: فاکتور هسته ای کاپا بی، Aβ: پپتید بتا آمیلوئید، RANK: فعال کننده گیرنده NF-κB، RANKL: لیگاند فعال کننده گیرنده NF-κB. IκB: مهارکننده NF-kB، TRAF-6: فاکتور ۶ مرتبط با گیرنده فاکتور نکروز تومور، MEK1: پروتئین کیناز کیناز-۱ فعال شده با میتوژن، ERK: کیناز تنظیم شده با سیگنال خارج سلولی، OSCAR: گیرنده مرتبط با استئوکلاست، NFATc1: فاکتور هسته ای سلول های T فعال – سیتوپلاسمی ۱، HP-tau: تاو هیپرفسفریله، DBP: پروتئین اتصال دهنده ویتامین D
رسوب آمیلوئید در مغز و سیگنال دهی RANKL دو مسیر به ظاهر مستقل هستند که منجر به AD و پوکی استخوان می شوند. ارتباط احتمالی بین این دو مسیر با اندازهگیری فعالیت استئوکلاستها در مدل موشهای تراریخته AD مورد بررسی قرار گرفته است. هم در آزمایشات in vitro و هم in vivo بیان Aβ افزایش یافته در استخوان، همراه با افزایش تشکیل بافت چربی در فضای مغز، مشابه استخوان های پوکی استخوان [۳۱ و ۳۲] را نشان داد. به نظر می رسد رسوب غیرطبیعی آمیلوئید بیان شده با آبشار سیگنالینگ RANKL تداخل داشته باشد و به نوبه خود تعادل بین تشکیل استخوان و تحلیل استخوان را ایجاد کند. یافته های مشابه به مطالعات انسانی نیز گسترش می یابد. لی و همکاران. نمونههای استخوان ترابکولار مهرهای را بررسی کرد و افزایش قابلتوجهی را در بیان RNA پیامرسان و پروتئین Aβ۴۲ و APP نشان داد [۳۳]. علاوه بر این، ایمونوهیستوشیمی نمونههای استخوانی یک همبستگی معکوس بین BMD و بیان آمیلوئید را نشان داد (به ترتیب برای Aβ۴۲ و ۰.۵۳۱- r = -۰.۶۱۷ و -۰.۵۳۱). بیان افزایش یافته Aβ۴۲ و APP به عنوان یک علت مشترک برای AD و پوکی استخوان بازی می کند.
اثر Aβ۴۲ بر شبکه سیگنالینگ RANKL در شرایط آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفته است . Aβ۴۲ با تنظیم مثبت تخریب IκB و افزایش فعالیت NF-kB، فعال کردن فسفوریلاسیون ERK و تحریک مسیر سیگنال دهی نوسانات کلسیم، تحلیل استخوان استئوکلاستیک ناشی از RANKL را افزایش می دهد. فعال سازی تقویت شده با Aβ۴۲ این سه مسیر سیگنالینگ سیتوپلاسمی در نهایت منجر به افزایش بیان NFATc1 به روشی وابسته به دوز می شود [۳۴]. اگرچه Aβ۴۲ به تنهایی تأثیر کمتری نسبت به درمان همزمان با RANKL در آزمایش آنها داشت، توانایی تحریک و فعال سازی مسیرهای سیگنالینگ توسط Aβ۴۲ می تواند مستقل از RANKL نیز باشد. نقش رسوب آمیلوئید نه تنها برای AD در مغز بلکه برای پوکی استخوان در استخوان نیز مهم است. اگر بتوانیم استخوان بیماران AD مبتلا به پوکی استخوان همراه را در سطح جمعیت بررسی کنیم تا فرضیه آمیلوئید را به عنوان علت شایع آزمایش کنیم، ممکن است ارزش زیادی داشته باشد. بیان Aβ۴۲ و APP حتی می تواند به عنوان یک نشانگر زیستی برای AD عمل کند اگر فرضیه فوق صحت داشته باشد. ما مکانیسم پوکی استخوان ناشی از آمیلوئید اسکلتی و ارتباط آن با AD را خلاصه کردیم شکل ۱.
کمبود ویتامین D
کمبود ویتامین D یک عامل خطر برای پوکی استخوان است [۲۰]. با توجه به ارتباط بین AD و پوکی استخوان، مشخص نیست که آیا کمبود ویتامین D در مسیر مشترک هر دو بیماری است یا خیر. اگر چه کمتر شناخته شده است، کمبود ویتامین D به عنوان یک عامل خطر برای AD توجه بیشتری را به خود جلب می کند. مطالعات مشاهده ای نشان داده اند که سطوح پایین تر ۲۵-هیدروکسی ویتامین D (25(OH)D) پلاسما به طور قابل توجهی با افزایش خطر ابتلا به زوال عقل و AD مرتبط است [۳۵ ، ۳۶ ، ۳۷ ، ۳۸]. با این حال، محدودیتهای متعددی در این مطالعات مشاهدهای وجود داشت. برای مثال، دو مطالعه آیندهنگر بزرگ از ایالات متحده تا دانمارک از نمونههای خونی استفاده کردند که از شرکتکنندگان چند دهه قبل جمعآوری شده بود. اینکه چگونه سطح پلاسمایی ۲۵(OH)D ممکن است در این دوره طولانی تغییر کرده باشد، نامشخص است [۳۵ ، ۳۶]. همچنین کنترل تغییرات درون فردی در غلظت ویتامین D پلاسما در طول دوره طولانی پیگیری بسیار دشوار است. اگرچه تنظیماتی در این مطالعات برای زمان و فصل نمونه برداری ویتامین D و حتی فعالیت بدنی وجود داشت، اما قرار گرفتن در معرض نور خورشید به طور دقیق قابل اندازه گیری نبود. تغییرات سبک زندگی در طول زمان، اشتباهات اندازه گیری ویتامین D، بیماری قلبی همراه و سایر بیماری های مزمن، و استفاده از دارو همگی در به هم ریختن استنتاج علّی نقش دارند.
در حالت ایده آل، ارتباط بین ویتامین D و AD باید در یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده بررسی شود، اما اساساً غیرواقعی است. یک طرح مطالعه جایگزین، تصادفی سازی مندلی، برای ارزیابی سهم ۲۵(OH)D در وقوع AD [39] استفاده شد. منطق طراحی این مطالعه بر این واقعیت استوار بود که پلیمورفیسمهای تک نوکلئوتیدی (SNPs) در زمان لقاح به ارث برده میشوند و بهطور تصادفی دستهبندی میشوند. این امر عوامل مخدوشکننده را از مواجهههای قابل تغییری که مطالعات مشاهدهای معمولاً با آنها مواجه میشوند، حذف میکند [۴۰]. در یک مطالعه، ارتباط بین AD و چهار SNP شناسایی شده قبلی مرتبط با کمبود ویتامین D مورد بررسی قرار گرفت [۴۱]. هنگامی که این چهار SNP همه نشان داده شدند (نسبت شانس = ۱.۲۵، ۱.۰۳-۱.۵۱) نویسندگان خطر ابتلا به AD را افزایش دادند و به نظر می رسید که یک SNP واحد، rs2282679 در GC (پروتئین اتصال دهنده ویتامین D [DBP]) را کد می کند. اگر این SNP خاص در مدل لحاظ نمی شد، به عنوان کل اثر، دیگر معنی دار نبود. این یافته نشان داد که DBP ممکن است در پاتومکانیسم AD دخالت داشته باشد [۳۹].
در واقع، تعامل بین DBP و Aβ در هر دو مطالعه in vitro و in vivo نشان داده شده است [۴۲]. به نظر می رسد DBP به طور مستقیم با Aβ تعامل دارد و از تجمع و الیگومریزاسیون آن جلوگیری می کند. DBP همچنین آسیب عصبی مربوط به Aβ را کاهش داد و در برابر اختلال حافظه مرتبط با Aβ در موش محافظت کرد. DBP حاوی محل های اتصال برای چندین پروتئین از جمله ویتامین D، C5a، اکتین، اسیدهای چرب و اندوتوکسین ها است و بنابراین، پروتئینی چند منظوره است. یکی از نقش های اصلی DBP حذف اکتین سمی خارج سلولی است که پس از مرگ سلولی در فضای خارج سلولی آزاد می شود. DBP برای جداسازی اکتین مونومر و جلوگیری از پلیمریزاسیون آن عمل می کند. بنابراین، فرض بر این است که نقش DBP در AD ممکن است با متابولیسم Aβ ارتباط داشته باشد. ارتباط بین کمبود ویتامین D و AD ممکن است از طریق عملکرد DBP به جای خود ویتامین D باشد. مولتیپل اسکلروزیس، یک اختلال عصبی دمیلینه کننده، [۴۳]. با این حال، توزیع جغرافیایی در AD [44] سازگار نیست. مطالعات بیشتر برای بررسی اینکه آیا ویتامین D خود به طور علّی با AD مرتبط است یا صرفاً ثانویه به اثر DBP ضروری است.
مسیرهای آینده
همه شواهد فوق در توضیح ارتباط بین AD و پوکی استخوان قانع کننده به نظر می رسند. پوکی استخوان همراه یا کمبود ویتامین D نه پیامد و نه علت AD است. آنها به احتمال زیاد یک علت مشترک با AD در سطح ژنتیکی یا مولکولی دارند که مربوط به رسوب آمیلوئید در استخوان یا عملکرد DBP در مغز است. هنوز معماهایی وجود دارد که باید حل شوند. به عنوان مثال، مرحله خاصی که در آن Aβ۴۲ با مسیر سیگنالینگ RANKL و برهمکنش Aβ۴۲ با سایر مولکولها تداخل میکند، اساساً ناشناخته است. عملکرد بیولوژیکی ۲۵(OH)D مستقل از DBP است و اینکه آیا مکمل ویتامین D بر نتیجه شناختی در بیماران مبتلا به AD یا افراد مسن به طور کلی تأثیر می گذارد، به خوبی درک نشده است [۴۵].
جهت درمانی فعلی برای AD بر پاکسازی آمیلوئید [۲۳] تمرکز دارد. دادههای اولیه از آزمایشهای بالینی آنتیبادی ضد آمیلوئید، نویدبخش است. توموگرافی انتشار پوزیترون آمیلوئید (PET) نشان داد که پلاک های آمیلوئید مغزی پس از یک سری تزریق آدوکانوماب به مدت ۱۲ ماه، همراه با تثبیت زوال شناختی پاک شدند [۴۶]. ایمونوتراپی خاص بیماری به جریان اصلی در تولید دارو برای AD تبدیل شده است. از آنجایی که آنتی بادی درمانی وارد سیستم عصبی مرکزی می شود و پلاک های آمیلوئید را هدف قرار می دهد، این پتانسیل را دارد که رسوب آمیلوئید را در اندام های محیطی نیز مانند بافت های اسکلتی پاک کند. آمیلوئید PET ثابت شده است که به طور دقیق پلاک های آمیلوئید مغزی را برچسب گذاری می کند و حتی آمیلوئیدوز قلبی را تشخیص می دهد [۴۷ ،۴۸]. کاربرد آمیلوئید PET برای روشن شدن بیشتر نقش رسوب آمیلوئید در اندام های مختلف و به عنوان یک نشانگر نتیجه برای آزمایشات بالینی گسترش خواهد یافت.
نتیجهگیری
مطالعات مشاهدهای قبلی افزایش فراوانی پوکی استخوان همراه را در AD گزارش کردهاند. ارتباط بین این دو بیماری به احتمال زیاد یکی از علل مشترک است تا یک بیماری که باعث دیگری شود. دو پیوند پاتوفیزیولوژیکی عمده برای پوکی استخوان و AD وجود دارد. بیان بیش از حد Aβ ممکن است هم در مغز و هم در استخوان اتفاق بیفتد و با آبشار سیگنالینگ RANKL تداخل داشته باشد، فعالیت استئوکلاست ها را افزایش داده و منجر به پوکی استخوان شود. DBP نقش محوری در توضیح جایگزین علت کاهش سطح ویتامین D و افزایش تجمع Aβ ایفا می کند. تعداد زیادی شواهد از in vitro و in vivo وجود دارد. مطالعات نشان می دهد که آسیب شناسی AD در مغز می تواند با بررسی استخوان منعکس شود. تحقیقات آینده بر ارزیابی بیومارکرهای پیری شناختی در بیماران مبتلا به پوکی استخوان و بررسی ریزساختار استخوان بیماران مبتلا به AD متمرکز خواهد بود.
اعانت و حمایت مالی
Financial support and sponsorship
این مطالعه توسط وزارت علوم و فناوری (MOST103-2314-B-303-008) پشتیبانی شد.
تضاد علاقه
تداخل منافع وجود ندارد.