انسان و تاریخ
هزاران سال از زندگی انسان بر روی کره زمین میگذرد. در این مدت وقایع بسیاری بر جوامع انسانی گذشته و تغییرات فراوانی در زندگی اجتماعی او به وجود آمده است. وقایع تلخ و شیرین و تغییراتی که در زندگی انسان رخ داده، به دلایلی نظیر علاقه مندی، دانش اندوزی، کنجکاوی، تمایل به پیشرفت و غیره مورد توجه او بوده است. بنابراین انسانها از روزگاران دور به مطالعه و بررسی درباره گذشتههای خود پرداخته و همواره تلاش کردهاند که سرگذشت خود و پیشینیان خویش را حفظ کرده و مانع از فراموش شدن آنها گردند. اما باید توجه داشت که این کار به آسانی صورت نگرفته است؛ زیرا گذشته در چشم همه انسانها یکسان جلوه نمیکند و همه آنها نیز از مطالعه گذشته در پی دستیابی به هدفی واحد نیستند. روشها و شیوههای مطالعه درباره گذشته (تاریخ) نیز یکسان و آسان نیست و با روشهای مطالعه در سایر علوم متفاوت است.
تاریخ و مشاهده غیرمستقیم آن
روش مطالعه در برخی از علوم، مشاهده مستقیم است، در این روش، پژوهشگر میتواند بدون واسطه به مشاهده و مطالعه پدیدههای موردنظر خویش بپردازد، از آنها تصویر تهیه کند، اندازه-گیری نماید و خواص آنها را معین سازد. بنابراین روش مشاهده مستقیم، در علوم تجربی کاربرد بسیار دارد و در حقیقت، این گونه علوم، مبتنی بر تجربه حسی هستند.
در علوم انسانی روش بررسی موضوعات و تحقیق پیرامون آنها به گونهای دیگر است. در تاریخ که یکی از شاخههای علوم انسانی است، بیشتر با روش مشاهده غیرمستقیم به مطالعه پدیدهها میپردازند، زیرا موضوع مطالعات تاریخی در دسترس پژوهشگر نیست و مربوط به گذشته است. اما در علوم تجربی پدیدههای مورد مطالعه در زمان حال وجود دارند. گذشته بشر (تاریخ) بسیار طولانی است و هر انسانی میتواند تنها بیننده بخش اندکی از این گذشته باشد. مثلاً انسانی که ۷۰ سال از سن او گذشته است، حتی با احتساب دوران کودکی، فقط حدود ۷۰ سال از تاریخ را دیده و بقیه گذشته (تاریخ) را که شامل هزاران سال پیش از او است، ندیده است. تقریباً کلیه پدیدههای تاریخی هم که در گذشته وجود داشتهاند، اکنون وجود ندارند؛ یعنی مشاهده مستقیم آنها ممکن نیست و به همین جهت تنها راه مطالعه گذشتهها مشاهده غیرمستقیم است که با کمک ابزارها و روشهای ویژه و با استفاده از اخبار و آثار صورت میگیرد و چون این کار با کمک عقل صورت میپذیرد، به آن تجربه عقلی می گویند. در این کتاب با برخی از ابزارها و شیوههای مطالعه گذشته آشنا خواهید شد.
تجربه تکرارناپذیر
دانشمندان در بسیاری از علوم، این امکان را دارند که مطالعات خود را بارها تکرار نمایند تا به شناسایی بهتر پدیدهها دست یابند. به عبارت دیگر میتوانند تجربه را تکرار کنند. مثلاً فیزیکدانی که درباره چگونگی عبور نور از منشور مطالعه میکند، میتواند بارها آزمایش خود را تکرار نماید. او با انجام آزمایشهای پی در پی، اشتباهات خود را تصحیح میکند، مشاهده خود را دقیقتر میسازد و با جمع بندی مشاهدات خود، از آنها نتیجه گیری مینماید. در علوم تجربی تکرار تجربه فرصت مناسبی را برای مطالعه و بررسی به وجود میآورد.
پدیدههای تاریخی از نوع تجربه تکرار ناپذیر هستند. به این معنی که پدیدههای تاریخی در زمان گذشته یک بار اتفاق افتادهاند و دیگر امکان تکرار آنها به همان شکل نخستین وجود ندارد. مثلاً در سال ۹۲۰ ق. شاه اسماعیل یکم، پادشاه صفوی، در محلی به نام چالدران، با سلطان سلیم یکم، پادشاه عثمانی، جنگید و به دلایل گوناگون شکست خورد. این واقعه (جنگ چالدران) دیگر قابل تکرار نیست.
با طرح این نکته ممکن است تصور کنید محتوای بسیاری از کتابهای تاریخی قابل اعتماد نیستند و یا بپرسید: «پس مورخان چگونه تاریخ هر دوره با حادثه را مینویسند؟» در این کتاب کوشیدهایم شما را با برخی از شیوههایی که مورخان در بازسازی رویدادهای تاریخی به کار میبرند، آشنا سازیم؛ تا هم آموختههای سالهای گذشته شما تعمیق یابد، هم با دورنمای حرفه تاریخ نگاری آشنا شوید و هم با فراگیری این شیوهها در آینده بتوانید مستقلاً به مطالعه و پژوهش در تاریخ بپردازید.
تاریخ به عنوان شعبهای از علوم انسانی
دانش بشری به شعبههایی نظیر علوم انسانی، علوم تجربی و غیره تقسیم و طبقه¬بندی شده است. هر دسته از این علوم خصوصیات و روشهای خاص خود را دارند. علوم تجربی از قبیل شیمی و زیست شناسی با پدیدههایی مانند مواد، گیاهان، جانوران و جسم انسان سروکار دارند؛ اما علوم انسانی به جامعه، فرهنگ، زبان و روان و اندیشه انسانی توجه دارد. تاریخ از رشتههای علوم انسانی است.
در علوم تجربی امکان مطالعه و بررسی پدیدهها با استفاده از معیارهای قابل اندازهگیری وجود دارد. دانشمندان این دسته از علوم میتوانند با به کارگیری ابزارها و روشهای خاص خود در آزمایشگاهها نتایجی مشخص و معین به دست آورند و این نتایج را بارها مورد آزمایش قرار دهند؛ به طوری که همگان در مورد این نتایج متفقالقول باشند. این امر به پیدایش قانون منجر میشود؛ قانونی علمی که قابل تعمیم بر تجربههای همانند است. در این دسته از علوم هیچ گونه رابطه شخصی یا حب و بغض بین دانشمند و پدیده مورد مطالعه او وجود ندارد. مثلاً شیمی¬دان نسبت به عناصر مواد مورد مطالعهاش احساس خشم یا دوستی ندارد.
اما در علوم انسانی و به ویژه در علم تاریخ، وضع با علوم تجربی متفاوت است. علم تاریخ با جوامع انسانی سروکار دارد. انسانها از این جهت که اجزای جوامع انسانی را تشکیل میدهند، جزئی از وقایع تاریخی هستند، آن را به وجود میآورند، از آن تأثیر میپذیرند و خود به مطالعه آن میپردازند. وقتی انسان به گذشتهها مینگرد نمیتواند از احساسات، عواطف، علایق و اهداف خود برکنار باشد، چرا که در جست و جوی گذشته جامعه خویش است.
همچنین هیچ کس به تنهایی نمیتواند به گونهای همه جانبه و دقیق درباره علل و انگیزه اعمالی که انسانها در گذشته بر اساس اهداف، اندیشهها و خواستههای خود انجام دادهاند، اظهارنظر کند؛ بلکه هر کس به اندازه شناخت و براساس علاقهای که نسبت به بخشی از رخدادهای گذشته دارد، اظهارنظر میکند. به همین جهت نتایج مطالعات تاریخی افراد مختلف درباره موضوعی واحد کاملاً یکسان نیست و قضاوتها ممکن است باهم متفاوت باشند. بنابراین نتایج حاصل از مطالعه پدیدههای تاریخی، نسبی است.
نمونههایی از مکتوبات
نمونههایی از محسوسات
چگونه از گذشتهها مطلع میشویم؟
گذشته طولانی بشر دربردارنده رخدادهای بسیاری است که هیچ¬کس نتوانسته است تمامی آنها را ببیند. حتی رویدادهای زمان حال را نیز، همه نمیتوانند مشاهده کنند؛ زیرا این رویدادها در سرزمینهای دور و نزدیک روی میدهند و تنها آگاهیهای اندکی درباره آنها از طریق وسایل ارتباط جمعی به دست میآید. برای کسب اطلاع از گذشتهها چهار دسته منابع اطلاعاتی وجود دارد که همه آنها با هم مورد استفاده قرار میگیرند. این چهار دسته عبارتند از:
۱- منقولات: شامل داستانها، افسانهها، خاطرات شفاهی، ضربالمثلها و به ویژه اسطورهها. معمولاً منقولات با گذشت زمان به صورت مکتوب در میآیند.
۲- محسوسات: شامل بناها، ابزارهای نقشها، سکهها.
۳- مکتوبات: شامل کتابها، روزنامهها، مجلهها، سفرنامهها، کتیبهها، سندها، نامهها.
۴- معقولات: معقولات، هر نوع استنباطی است که انسان از طریق استدلال یا تخیل برای درک گذشته یا تکمیل و تصحیح اطلاعات خود درباره گذشته انجام میدهد.
فکر کنید و پاسخ دهید
به نظر شما تصاویر قدیمی جزء کدام دسته از منابع به شمار میآیند؟
تاریخ به عنوان حافظه جامعه بشری
جامعه بشری گذشتهای طولانی را پشت سر گذاشته است و نیز آیندهای طولانی در پیش رو دارد. مرز میان گذشته و آینده، زمان حال است. شکی نیست که مدت زمان حال در مقایسه با گذشته یا آینده، کوتاه است. میتوان گفت «حال، زمان ناپایداری است که به گذشته تبدیل میشود؛» اگر زمان گذشته را با آینده مقایسه کنیم، در مییابیم که آینده در بردارنده «امید»ها و «امکان»ها است؛ اما گذشته در بردارنده وقایع و رخدادها. به عبارت دیگر، گذشته در برگیرنده رخدادهای واقعی است، بدین معنی که هر پدیدهای به شکلی خاص در زمان گذشته رخ داده است. به همین جهت ثروت حقیقی بشر که همان تمدن است، از گذشته به امروز رسیده است. انسان در طول سالهای بسیاری که بر او گذشته است، اکتشافها، اختراعها، تجربهها و به طور کلی دستاوردهای خود را برهم انباشته نموده که تمدن کنونی، نتیجه آن است. اگر در هر زمانی دستاوردهای بشر به دست فراموشی سپرده میشد، امکان تکمیل و توسعه آن وجود نداشت و تمدن امروزی به وجود نمیآمد.
مورخ کیست؟
با توجه به اهمیت اطلاع از گذشته برای انسان، از روزگاران دور، افرادی در جوامع بشری به ثبت و ضبط وقایع و نقل آنها به دیگران میپرداختهاند. به کسانی که وقایع تاریخی را فرا میگرفتند، و آن را با بیانی شیرین و با گرمی و شور خاصی برای دیگران بازگو میکردند، نقال و قصه گو میگفتند. مردم نیز در مراسم مختلف، در مواقع فراغت و استراحت پای سخن آنان مینشستند. نقالها و قصه گوها باید حافظه بسیار قوی میداشتند تا آنچه را دیده یا شنیده بودند، به خاطر بسپارند؛ وگرنه ممکن بود آنها را تغییر دهند یا فراموش کنند.
از آنجا که یادآوری وقایع تلخ و شیرین گذشته و بیان شرح اقدامات قهرمانان و بزرگان برای نسل جوان ارزش تربیتی بسیار داشته است و نیز استحکام زندگی اجتماعی با حفظ تجربههای گذشتگان ممکن بوده است، معمولاً افراد دنیا دیده و کهنسال، حافظ خاطره تاریخی و سنتهای مردم جامعه خویش میشدند. آنان در طول زندگی طولانی خود شاهد وقایع بسیار بودند و از پیشینیان، اخبار گذشته مردم خود را فراگرفته بودند. در این حال سنت¬گرایی مهمترین نتیجه توجه به تاریخ بود. تا زمانی که خط اختراع نشده بود، حافظه نقالان و سنت¬گرایی کهنسالان مهمترین عوامل حفظ و توجه انسان به تاریخ بود.
پس از اختراع خط، ثبت تاریخ و انتقال آن با دقت بیشتری صورت گرفت. اطلاعات تاریخی انسانها نیز به دلیل گذشت زمان و افزایش روابط میان آنها بیشتر شده بود. لذا پس از اختراع خط، علاوه بر نقالان و قصه¬گویان، عدهای به عنوان واقعه¬نویس یا تاریخ نویس به نوشتن شرح رخدادها میپرداختند. آنان علاوه بر شرح رویدادها، به ثبت تاریخ (زمان وقوع) آنها نیز توجه داشتند. در حقیقت آنان علاوه بر تاریخ نویسی، منجم نیز بودند و به محاسبه و تنظیم تقویم نیز میپرداختند بدین ترتیب کارهای مربوط به تاریخ، نجوم و تقویم معمولاً به دست یک نفر انجام میشد. لازم است توجه داشته باشید که تاریخ در لغت به معنای تعیین وقت وقوع یک رویداد است، اما در مفهومی گسترده، تاریخ دانشی است که علاوه بر تعیین وقت رخدادها به شرح، تحلیل و تفسیر آنها نیز میپردازد. برای نمونه هنگامی که می گوییم سلسله صفویه در سال ۹۰۷ ق. تأسیس شد، وقت را بیان میکنیم، اما وقتی به بررسی چگونگی تأسیس این سلسله و تجزیه و تحلیل آن میپردازیم، تاریخ معنای فراتر از تعیین وقت مییابد.
در ابتدا مورخان فقط آنچه را دیده یا شنیده بودند، مینوشتند. یعنی آنها آنچه را خود به چشم میدیدند یا اخباری را که سینه به سینه نقل شده بود، به صورت کتاب تاریخ در میآوردند. با گذشت زمان، کتابهای تاریخی و مطالب آنها افزایش فراوان یافت و بر طول تاریخ بشر نیز افزوده شد. به همین جهت گروهی از مورخان به نوشتن آنچه میبینند یا اخباری که میشنوند، اکتفا نمیکنند، بلکه به تحقیق در مطالب کتابهای تاریخی و تصحیح و تحلیل آنها میپردازند. در حقیقت آنها پژوهشگر تاریخ هستند. امروزه به دلیل گسترش حوزه علم تاریخ و توسعه روشهای آن، تحقیق درباره تاریخ و تدریس آن به صورت حرفهای تخصصی در آمده است. چنان که گروهی به عنوان دبیر تاریخ و گروهی دیگر به عنوان استاد تاریخ و افراد بسیاری نیز به عنوان پژوهشگر و کارشناس تاریخ در مؤسسات گوناگون به کار میپردازند.
اهمیت کار مورخان
وقایعی که در اجتماع رخ میدهند، همواره در معرض خطر فراموشی قرار دارند؛ مگر آن که کسانی اقدام به ثبت و ضبط آنها نمایند. یکی از کارهای مورخان، حفظ گذشتهها و وقایع مربوط به آنها است. در حقیقت آنان نگهبانان میراثها و دستاوردهای تاریخ بشر هستند. بدون وجود مورخان، وقایع تاریخی در انزوا، سکوت و فراموشی قرار میگیرند. بنابراین مورخان زبان گویای وقایع میشوند و آنها را از فراموشی و نابودی رهایی میبخشند.
کار مورخ برای حفظ اخبار و انتقال آن، کار سادهای نیست، زیرا همه آنچه در طول تاریخ رخ داده، قابلیت و ضرورت ثبت، حفظ و انتقال به دیگران را ندارد؛ بلکه تنها خبرهای مهم و با ارزش و مؤثر در زندگی بشر ارزش ثبت و ضبط را دارند. تشخیص این که کدام خبر مهم، با ارزش و مؤثر است یا دلایل و ملاکهای اهمیت ارزش و تأثیر کدام است، کار مورخ است. به عبارت دیگر مورخ باید بتواند گزینش و گزارش دقیق و حساب شدهای در مورد وقایع انجام دهد تا زبان گویا و بازگو کننده راستین گذشتهها باشد. او باید بتواند اخبار صحیح را از غلط، راست را از دروغ، مهم را از غیرمهم و مفید را از غیرمفید تشخیص دهد؛ زیرا او به عنوان شخص مورد اعتماد و امین گروه کثیری خواهد بود که به دانش و بینش و روش او اعتماد کردهاند.
مورخ علاوه بر ضبط و نقل گذشتهها و گزینش در آنها، باید به بازگویی و شرح و توضیح تاریخ نیز بپردازد، زیرا جامعه و فرهنگ بشری مدام در حال تحول و تغییر است. این تحول و تغییر موجب میشود شرایط فکری و زیستی مردم از یک زمان نسبت به زمان دیگر متفاوت گردد. این تفاوت موجب جدایی میان جوامع در طول زمان میشود؛ تا جایی که ممکن است میان مردمان گذشته با مردم امروز هم فکری و هم¬زبانی وجود نداشته باشد. در چنین حالتی درک واقعی اوضاع و احوال گذشته برای عموم مردم مشکل و یا غیرممکن میگردد. در نتیجه لازم است رابطی میان گذشته و حال وجود داشته باشد تا اخبار و حوادث معتبر و صحیح گذشته را به نسل حاضر انتقال دهد و به توضیح و تفسیر فرهنگ و تمدن گذشته بپردازد. این رابط همان مورخ است که با کمک دانش و فن خویش ارتباط همگان را با دنیای گذشته ممکن میسازد.
صفات مورخان
وقتی مورخ به تاریخ نویسی میپردازد، درواقع گذشته را بازگویی میکند. در این بازگویی نخستین صفت یک مورخ، راستگویی است. مورخی که دروغ بگوید، موجب اشتباه و تحریف در تاریخ میشود و مردم را به گمراهی میکشاند. راستگویی مورخ به معنای امانتداری او در نقل صحیح رخدادهای تاریخی است. بهترین مورخان کسانی هستند که در نقل تاریخ راستگو و امانتدار باشند.
و دیگر صفت یک مورخ، حقیقت¬جویی است. مورخ باید جویای حقیقت باشد. او با مطالعه در وقایع و سرگذشت افراد و جوامع به قضاوت درباره آنها میپردازد. بنابراین باید بتواند ابتدا تصویری نسبتاً همه جانبه از گذشته یک جامعه ارائه دهد و سپس درباره آن داوری کند. در حقیقت مورخ مانند یک قاضی است. بهترین خصوصیتی که یک قاضی باید داشته باشد، عدالت است. بنابراین سومین صفت یک مورخ به عنوان قاضی اعمال گذشتگان، عدالت او است.
پس از راستگویی، حقیقت جویی و عدالت، چهارمین صفت مورخ داشتن دانش گسترده میباشد. مطالعه گذشته مستلزم مطالعه و تحقیق فراوان است. با دانش اندک و معلومات ناقص کسی نمیتواند مورخ شود. مورخ باید درباره موضوعی که تحقیق میکند سالها مطالعه کند؛ همه اطلاعات موجود در باره آن را گرد آورد و از هیچ نکتهای چشم¬پوشی ننماید. بدین ترتیب او اطلاعات و اخبار بسیاری را جمع¬آوری میکند. هر قدر اطلاعات تاریخی مورخ بیشتر باشد، موجب اشراف و آگاهی عمیقتر او از موضوع مورد مطالعه خواهد شد.
دانشی که مورخ بایستی از آن برخوردار باشد، محدود به مطالعات تاریخی نیست، بلکه باید به علوم مرتبط با تاریخ نیز دسترسی و اطلاع داشته باشد. جغرافیا، جامعه¬شناسی، ادبیات، فلسفه، باستان-شناسی، علوم سیاسی و به طور کلی علوم انسانی، همه علوم کاربردی در تاریخ دارند. همچنان که تاریخ به این علوم کمک بسیار میکند، مورخ نیز با استفاده از آنها میتواند به درک بهتر تاریخ و تبیین و تفسیر رویدادها بپردازد. به عنوان مثال، آشنایی با ادبیات، مورخ را به فهم درست متون قدیمی تاریخی و درک مطالب تاریخی نهفته در آثار ادبی (دیوانهای شعر و…) قادر میسازد. بنابراین تاریخ نویسی بدون اطلاع از دیگر علوم مورد نیاز غیرممکن است.
دانش مورخ هنگامی تکمیل میشود که علاوه بر علوم انسانی، از دستاوردهای علوم دیگر نیز برای تکمیل دانستههای خود استفاده کند. زیستشناسی، زمینشناسی، شیمی، پزشکی و نجوم هریک دارای دستاوردهایی هستند که برای مورخ مفید است. مثلاً او با کمک نجوم، تقویم و زمان را میشناسد و به وسیله زمین شناسی از عمر زمین و تاریخ آن مطلع میشود.
دیگر صفت یک مورخ داشتن قدرت اندیشه و تفکر (تجزیه و تحلیل) است. مورخ تلاش و کوشش خستگی ناپذیر خود را با اندیشیدن و فکر کردن همراه میسازد تا نتیجهای مطلوب به دست آورد. بدون اندیشه و تفکر، کار مورخ بیهوده و بی فایده خواهد بود.
سرانجام مورخ این اندیشهها و آگاهیها را مینویسد. بنابراین ششمین ویژگی مورخ، توانایی درست نوشتن است تا بتواند دستاورد پژوهش خویش را به گونهای مطلوب عرضه کند .
مورخان چگونه تاریخ مینویسند؟
مورخان برای نوشتن یک کتاب تاریخ، ماهها و سالها به تحقیق میپردازند و از اطلاعات و متون و وسایل گوناگون بهره میگیرند.
مسعودی نویسنده شهیر قرن چهارم هجری قمری و دکتر عبدالحسین زرین کوب (متوفی در سال ۱۳۷۸) دو نمونه از مورخان برجسته به شمار میآیند.
نخستین مرحله کار مورخ در زمینه پژوهش تاریخی، انتخاب موضوع است. مرحله بعد جستو جوی مطالب مربوط به آن موضوع است. برای این کار باید تا حد امکان به نوشتههایی که درباره موضوع اطلاعاتی دارند (مکتوبات)، مراجعه کند و اگر آثاری تاریخی درباره آن موضوع باقی مانده است (محسوسات)، از آن دیدن کند و با اشخاصی که از موضوع اطلاعاتی داشته باشند، به گفت و گو بپردازد (منقولات). مورخ سپس به تفکر درباره اخبار گرد آمده و قضاوت درباره آن میپردازد. اخبار غلط و دروغ را کنار میگذارد و اخبار صحیح و قابل اعتماد را بر میگزیند. این مرحله، مرحله سنجش و گزینش اخبار تاریخی است.
فکر کنید و پاسخ دهید
تاریخ نویس با چه شیوههایی منقولات را جمع آوری میکند؟
در مراحل قبلی مورخ تلاش و جست¬و جوی فراوان کرده است و در این مرحله دقت و حوصله، شرط اساسی کار او است. پس از سنجش و گزینش، مورخ به تنظیم اخبار میپردازد. او این کار را براساس ترتیب زمانی وقایع و نیز ارتباط میان آنها انجام میدهد. تجربه و توانایی فکری مورخ در طراحی و برنامه¬ریزی، در این مرحله نقش بسیار مهمی دارد. بدین ترتیب او تمامی اطلاعات صحیح گردآوری شده را منظم میکند و پس از بررسی و تفسیر آنها (معقولات)، به آخرین مرحله کار، یعنی «نگارش» مطالب جمع آوری شده به همراه اظهارنظرها، نتیجه¬گیریها و توضیحات، میرسد.
مراحل انجام پژوهش تاریخی
۱- انتخاب موضوع
۲- جمع¬آوری منابع (اخبار و اطلاعات)
۳- گزینش اخبار
۴- تنظیم مطالب
۵- بررسی و تفسیر
۶- نگارش
بیشتر بدانید
پیوند جامعهشناسی با تاریخ
جامعهشناسی به عنوان یکی از رشتههای علوم اجتماعی است که از قوانین زندگی اجتماعی انسان و پدیدههای اجتماعی- انسانی و تحول آنها در ارتباط با حیات اجتماعی بحث میکند. جامعه¬شناسی به نتیجه مطالعات تاریخی توجه دارد و بسیاری از تجزیه و تحلیلهایی که در جامعهشناسی صورت میگیرد، مبتنی بر شناخت و اطلاعاتی است که از گذشته جوامع به دست آمده است. سخن آنتونی گیدنز جامعه¬شناس خالی از فایده نیست، وی میگوید: تغییراتی که در شیوههای زندگی انسان از دویست سال پیش تا به حال اتفاق افتاده بسیار فراگیر بوده است، مثلاً امروزه ما شاهد شهرهای بزرگ با جمعیتها و ساختمانهای بسیار زیاد و گسترده هستیم، اما در دورانهای گذشته هرگز چنین نبوده؛ بلکه انسانها در گروههای کوچک و در اجتماعات روستایی زندگی میکردهاند. حتی در اوج پیشرفتهترین تمدنهای کهن مانند روم باستان کمتر از ۱۰ درصد جمعیت در نواحی شهری زندگی میکردهاند. در گذشته اکثریت مردم ناچار بودند به کشاورزی بپردازند، خوراک و سایر وسایل زندگیشان را خود تهیه کنند، اما امروزه بیش از ۹۰ درصد مردم در نواحی شهری زندگی میکنند و کمتر از ۲ تا ۳ درصد جمعیت به کار و تولید کشاورزی مشغولند. علمای تاریخ نیز در حال حاضر تحت تأثیر نتایجی که از مطالعات جامعهشناسی به دست آمده است، ابعاد جدیدی را مورد توجه قرار دادهاند. همچنین اگر جامعه را در بُعد تاریخی آن بنگریم، زندگی جوامع شامل یک رشته تغییرات و دگرگونیهایی است که خود ناشی از عوامل گوناگونند. به این ترتیب میتوان گفت جامعهشناسی هم¬چنین به مطالعه چگونگی تحولات تاریخی جوامع نیز میپردازد؛ و در پی درک علل حاکم بر این تغییرات و دگرگونیهاست.
پرسشهای نمونه
۱- چرا در تاریخ، پدیدهها به شیوه «مشاهده غیرمستقیم» بررسی میشوند؟
۲- چرا نتایج مطالعات تاریخی کاملاً یکسان نیست؟
۳- منابع کسب اطلاعات از حوادث گذشته به چه دستههایی تقسیم میشوند؟ توضیح دهید.
۴- نقش مورخ در حفظ و انتقال میراثها و دستاوردهای تاریخ بشر را توضیح دهید.
۵- صفات لازم برای مورخ را بیان کنید.
۶- مراحل کار مورخ را به طور خلاصه توضیح دهید.
اندیشه و جستوجو
۱- یک نمونه از پدیدههای مربوط به مشاهده غیرمستقیم را انتخاب و گزارشی درباره آن تهیه کنید (نظیر تاریخچه بنای مدرسه، مسجد یا محله خود).
۲- با مطالعه یک کتاب تاریخی (یا یک بخش از آن) و با در نظر گرفتن خصوصیات لازم برای مورخ، نظر خود را درباره نویسنده آن بنویسید.