رابطه بین بیماری آلزایمر و بیماری های پوستی: مروری
بیماری آلزایمر شایع ترین نوع زوال عقل است که بار سنگینی را بر سیستم مراقبت های بهداشتی در سراسر جهان وارد می کند. بیماری های پوستی نیز یکی از شایع ترین مشکلات سلامتی است. چندین بیماری پوستی از طریق مکانیسم های مختلف با بیماری آلزایمر مرتبط هستند. این بررسی ارتباط بین بیماری آلزایمر و چندین نوع بیماری پوستی، از جمله پمفیگوئید تاولی، هیدرادنیت چرکی، پسوریازیس، سرطان پوست و آمیلوئیدوز جلدی را خلاصه میکند و بر اساس این ارتباط پیشنهاداتی ارائه میدهد. متخصصان مغز و اعصاب، متخصصین پوست و پزشکان عمومی باید از ارتباط بین بیماری آلزایمر و بیماری های پوستی آگاه باشند. مشاوره یا ارجاع درماتولوژی/عصب شناسی در صورت نیاز ضروری است.
مقدمه
زوال عقل یک اختلال عصبی است که با اختلال عملکرد شناختی پیشرونده تعریف می شود و شیوع فزاینده ای در جمعیت سالخورده دارد. حدود ۵۰ میلیون بیمار در سراسر جهان از زوال عقل رنج می برند که بار بزرگی را بر دوش سیستم مراقبت های بهداشتی وارد می کند. پاتوژنز زوال عقل همچنان نامشخص است و بسیاری از عوامل خطر شناسایی شده اند. ۱ در میان همه زیرشاخههای زوال عقل، بیماری آلزایمر شایعترین نوع آن است که ۴۳.۵ درصد از کل موارد را تشکیل میدهد. ۲ ویژگی نوروپاتولوژیک بیماری آلزایمر تجمع آمیلوئید بتا و تاو پاتولوژیک در مغز است. با توجه به سابقه خانوادگی، بیماری آلزایمر را می توان به بیماری آلزایمر خانوادگی و بیماری آلزایمر پراکنده تقسیم کرد و عوامل خطر متعددی در هر دوی آنها شناسایی شده است.۳
بیماری های پوستی نیز یکی از شایع ترین اختلالات سلامت هستند. برخی از مطالعات به ارتباط بین بیماری آلزایمر و بیماری های پوستی اشاره کرده اند. در بیماران مبتلا به بیماری آلزایمر، فیزیولوژی پوست تغییر کرد، ۴ و پروتئین های مربوط به بیماری های عصبی در پوست انسان قابل تشخیص بودند. برای بیماران مبتلا به بیماری آلزایمر، خطر ابتلا به پمفیگوئید بولوز ۲.۶ برابر افزایش یافت. ۶ در سال ۲۰۱۳، یک مطالعه نشان داد که سرطان پوست غیرملانومایی با کاهش قابل توجهی خطر ابتلا به بیماری آلزایمر مرتبط است. ۷
اگرچه شواهدی وجود دارد که نشان می دهد چندین بیماری پوستی با بیماری آلزایمر مرتبط هستند، هیچ بررسی ارتباط آنها را خلاصه نکرده است. هدف این بررسی خلاصه کردن رابطه بین بیماری آلزایمر و چندین نوع بیماری پوستی از جمله پمفیگوید تاولی، هیدرادنیت چرکی، پسوریازیس، سرطان پوست و آمیلوئیدوز جلدی و ارائه پیشنهاداتی بر اساس این ارتباط است که ممکن است دیدگاه جدیدی به متخصصان پوست و اعصاب بدهد. در مورد رابطه بین بیماری آلزایمر و بیماری های پوستی. این مرور شامل مداخله یا جمعآوری دادهها در آزمایشهای حیوانی یا کارآزماییهای بالینی نبود. نیازی به تایید کمیته اخلاقی نبود.
بیماری آلزایمر و پمفیگوئید بولوز
پمفیگوئید بولوز (BP) یک بیماری پوستی خودایمنی است که با تاولهای تحت اپیدرمی محدود یا منتشر در پایههای کهیر و اریتماتوز مشخص میشود. ۸-۱۲ این بیماری بیشتر در افراد مسن رخ می دهد و میزان بروز آن ۱۲ تا ۶۶ مورد جدید در هر ۱ میلیون نفر در سال است. ۱۳
بسیاری از بیماری های همراه مانند بیماری های قلبی عروقی، دیابت شیرین، بیماری های عصبی، بیماری های روانپزشکی و بدخیمی ها در بیماران BP شناسایی شده است و قوی ترین ارتباط بین BP و بیماری های عصبی یافت شده است. یک متاآنالیز اخیر شامل دوازده مورد شاهدی و دو مطالعه کوهورت نشان داد که BP با افزایش خطر زوال عقل (RR=4.46)، سکته مغزی (RR=2.68)، صرع (RR=2.98) و مولتیپل اسکلروزیس (RR=4.46) مرتبط است. RR=12.40). ۱۵ در همین حال، بیماری های عصبی موجود نیز خطر ابتلا به BP را افزایش می دهد. برای اکثر بیماران، حداقل یک اختلال عصبی قبل از BP تشخیص داده شده بود که مدت زمان متوسط آن ۵.۵ سال بود . ۱۶در سال ۲۰۱۹، مطالعهای ویژگیهای دموگرافیک و سطوح اتوآنتیبادی را در ۷۷ بیمار کنترل فشار خون و ۳۳ بیمار BP با اختلالات عصبی قبلی ارزیابی کرد. آنها دریافتند که بیماران مبتلا به BP که بیماریهای عصبی قبلی داشتند، فاصله زمانی کوتاهتری بین شروع بیماری پوستی و تشخیص BP داشتند. تفاوت معنی داری در تظاهرات بالینی، نمرات شدت فشار خون، یا پاسخ های اتوآنتی بادی در بین گروه ها مشاهده نشد. فنوتیپ بالینی BP با وجود تفاوت سنی تحت تأثیر بیماری های عصبی قبلی قرار نگرفت. ۱۷
چندین مطالعه ارتباط بین زوال عقل و فشار خون را با نسبت خطر بین ۲.۲ تا ۴.۸، ۱۴ ، ۱۸ تا ۲۰ تایید کرده اند، اما بیماری آلزایمر به دلیل ماهیت مطالعات گذشته نگر به ندرت به عنوان یک زیرگروه جداگانه از زوال عقل مورد مطالعه قرار گرفته است. در سال ۲۰۱۶، یک مطالعه سراسری فنلاند برای اولین بار افزایش RR 2.6 را در بیماران مبتلا به بیماری آلزایمر نشان داد و در بیماران مبتلا به زوال عقل عروقی، این مقدار ۳.۶ بود. ۶ این نتیجه مطابق با نتیجه (OR=2.6) یک مطالعه کوهورت همسان مبتنی بر جمعیت با ۳۲۸۱ بیمار BP در سال ۲۰۱۷ بود. ۲۱یک مطالعه مورد-شاهدی چند مرکزی، عملکرد شناختی را با استفاده از آزمون وضعیت ذهنی کوچک (MMSE) و ارزیابی شناختی مونترال (MoCA) ارزیابی کرد و کاهش تواناییهای شناختی و خطر بالاتر اختلال شناختی را در بیماران BP نشان داد، که نشان داد این بیماران احتمال ابتلا به زوال عقل بیشتر بود. ۱۲ با این حال، در یک مطالعه کوهورت تک مرکزی با ۱۸۳ بیمار BP، بیماری آلزایمر تنها اختلال عصبی بود که هیچ ارتباط معنیداری با BP نداشت. ۲۲
BP با IgG خود تولید شده در برابر دو اتوآنتی ژن مشخص می شود: BP180 (BPAG2) و BP230 (BPAG1-e)، که هر دو به عنوان مولکول های چسبندگی اپیدرمی عمل می کنند و نه تنها در پوست بلکه به طور گسترده در نورون های مغز نیز بروز می کنند. وجود پروتئینهای مشترک بین سیستم عصبی مرکزی و پوست که در اتوآنتیژنهای سیستم عصبی مرکزی شناسایی میشوند و دادههای اپیدمیولوژیک بین BP و بیماریهای عصبی منجر به این فرضیه میشود که تخریب عصبی یا التهاب عصبی ممکن است سد خونی مغزی را مختل کند . ، باعث ایجاد یک پاسخ ایمنی متقاطع بین اتوآنتی ژن های پوست و مغز می شود و در نتیجه منجر به BP می شود. ۲۵این فرضیه همچنین توسط شواهد آناتومیکی و خودایمنی بیشتر پشتیبانی شده است. BP180 عمدتاً در سلول های هرمی از لایه گانگلیونی قشر و هیپوکامپ یافت شده است که محل ضایعه شایع بیماری آلزایمر نیز می باشد. ۲۶ مطالعه ای در سال ۲۰۱۱ برای اولین بار نمونه های سرم را با ایمونوبلات در برابر BP230 و BP180 استخراج شده از پوست و مغز انسان مورد بررسی قرار داد. آنها دریافتند که نسبت بیشتری از بیماران مبتلا به BP و بیماری های عصبی دارای سرمی هستند که می تواند BP230 را تشخیص دهد نسبت به بیماران گروه BP یا گروه کنترل، که نشان دهنده وجود بالقوه ایمنی متقابل است. وجود آنتی بادی های BP در گردش توسط ELISA در بیماران مبتلا به بیماری های عصبی مختلف بررسی شده است .و ارتباط بین تشخیص زوال عقل و وجود آنتی بادی BP180 در خون تایید شده است. مطالعهای که شامل ۱۱۵ بیمار مبتلا به آلزایمر و ۴۰ فرد کنترل بود، اتوآنتیبادیهای BP 180 lgG را در ۱۷ درصد بیماران مبتلا به آلزایمر، اما تنها ۳ درصد در گروههای کنترل نشان داد. همین تمایل در BP230 وجود داشت اما به طور معنی داری نبود. ۲۸ این مطالعه همچنین یک همبستگی منفی بین عملکرد شناختی و سطح آنتی بادی BP180 را گزارش کرد. نتایج مشابهی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس و پارکینسون گزارش شد. ۲۹ ، ۳۰
همچنین شواهد فزاینده ای علیه این فرضیه وجود دارد. برخلاف مطالعات قبلی، یک مطالعه اخیر نتوانست BP180 را در هیپوکامپ مغز انسان پیدا کند، ۳۱ و این یافته توسط The Human Protein Atlas نیز پشتیبانی شد. ۳۲ سرم بیماران مبتلا به بیماری آلزایمر و پارکینسون که می توانند BP180 تمام قد را در وسترن بلات تشخیص دهند، نمی توانند غشای پایه پوستی را در آنالیز ایمونوفلورسانس غیرمستقیم ببندند. علاوه بر این، هیچ یک از این بیماران علائم مشابه BP را نشان ندادند. ۲۸ ، ۲۹یک مطالعه اخیر همچنین نشان داد که در بیماران مبتلا به بیماری آلزایمر و مولتیپل اسکلروزیس، اتوآنتی بادی های BP180 قسمت های درون سلولی و میان سلولی را هدف قرار می دهند. با این حال، در بیماران BP، دامنه ۱۶A غیرکلاژنی شناخته شده را هدف قرار داد، که نشان دهنده مشخصات اپی توپ متفاوت و نارسایی فرضیه ایمونولوژی واکنش متقاطع موجود است. ۳۳ مطالعه دیگری ثابت کرد که HLA-DQB1*03:01، که در بیماران BP بیش از حد بیان میشود، ممکن است باعث افزایش تمایل سلولهای T به BP180 شود که منجر به استعداد ژنتیکی برای ایجاد BP در مواجهه با آنتیژنهای هدف در نورونهای بیماران عصبی-شناختی میشود. ۳۴ این دیدگاه جدیدی را در مورد رابطه بین اختلالات عصبی و پوستی به ما ارائه کرد.
بیماری آلزایمر و هیدرادنیت چرکی
هیدرادنیت چرکی (HS، همچنین به عنوان آکنه اینورسا شناخته می شود) یک بیماری پوستی مزمن و دردناک است که با ندول های دردناک عود کننده، آبسه ها و تونل های محل های بین تریژین مشخص می شود. ۳۵-۳۸ بیشتر بین دهه دوم و چهارم رخ می دهد و ۱٪ از جمعیت بزرگسال اروپا را تحت تأثیر قرار می دهد و تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی آنها دارد. ۳۹ تا به امروز، با مطالعات اساساً بر روی سیتوکین ها (TNFα و IL-17)، هورمون ها، ژنتیک و میکروبیولوژی، علت HS نامشخص است. ۴۰
بیماری آلزایمر و HS به دلیل عوامل ژنتیکی مرتبط در نظر گرفته می شوند. HS فامیلی و بیماری آلزایمر خانوادگی جهش های مشترکی در ژن های γ-سکرتاز دارند. کمپلکس γ-سکرتاز یک پروتئاز گذرنده است که بیش از ۶۰ سوبسترا را هدف قرار می دهد، که مشخص ترین آنها پروتئین پیش ساز آمیلوئید (APP) و مسیر سیگنال Notch است. این مجموعه از چهار زیرواحد کدگذاری شده توسط شش ژن تشکیل شده است: پرسنیلین (PSEN1/PSEN2)، تقویت کننده پرسنیلین-۲ (PSENEN)، نیکاسترین (NCSTN) و معیوب حلق قدامی (APH1A/APH1B). جهشهای PSEN1 و PSEN2 در بیماری آلزایمر خانوادگی شناسایی شدهاند که منجر به شکستن کمبود APPها و تجمع پلاکهای آمیلوئید میشود. ۴۱
جهش های ژن γ-سکرتاز هتروزیگوت در PSENEN، NCSTN، PSEN1 در خانواده های HS با توارث اتوزومال غالب و نفوذ ناقص گزارش شده است، در حالی که مکانیسم نامشخص است. کمبود کمپلکس γ-سکرتاز ناشی از مهارکننده آن Semagacestat منجر به عوارض جانبی پوستی مانند بثورات پوستی، تغییر رنگ مو و افزایش خطر سرطان پوست شد. ۴۳ در مدلهای موش، کمبود PSEN1، PSEN2 یا NCT باعث علائم HS میشود: غدد چربی، تشکیل کیستهای اپیدرمی، کراتینه شدن فولیکولی و آتروفی. برخی از این موش ها حتی سرطان سلول سنگفرشی داشتند. ۴۴-۴۶ موش ناچ ناک اوت نیز ویژگی HS را نشان دادند که نشان دهنده دخالت مسیر سیگنال دهی Notch در HS است. ۴۵آمیلوئیدوز یک مرحله کلیدی در آسیب شناسی بیماری آلزایمر است. در سال ۲۰۱۲، یک گزارش موردی گزارش داد که یک بیمار HS به آمیلوئیدوز سیستمیک آمیلوئید A مبتلا شده است، که نشان دهنده ارتباط احتمالی بین بیماری آلزایمر و HS است. ۴۷
با این حال، مطالعات جدیدتر ارتباط بین این دو بیماری را تایید نمی کند. شواهد نشان میدهد که ناهمگونی فنوتیپی در طیف HS HS را به چند دسته تقسیم میکند در حال افزایش است. ۴۸ بیمار جهش یافته با γ-سکرتاز، با علائم شدیدتر، گسترده تر و مقاوم به درمان، تنها یکی از زیرگروه های آن در نظر گرفته می شوند. ۴۹ همبستگی در ژنتیک آنطور که انتظار می رود قوی نیست. اگرچه بسیاری از مطالعات بر HS خانوادگی متمرکز شدهاند، شواهد سری موردی نشان میدهد که تنها یک سوم بیماران HS سابقه خانوادگی HS را گزارش کردهاند. ۴۸ تنها تعداد کمی از بیماران جهش های γ-سکرتاز را حتی در آنهایی که سابقه خانوادگی داشتند شناسایی کردند. ۵۰ ، ۵۱در حالی که اکثر جهش های HS گزارش شده در NCSTN رخ داده است، تنها یک PSEN1 (ژن جهش یافته در بیماری آلزایمر خانوادگی) بدون هیچ گونه علائم مشابه بیماری آلزایمر در بیمار یافت شد. گزارش های موردی از چندین عضو در یک خانواده HS نیز نشان می دهد که جهش γ-سکرتاز نمی تواند فنوتیپ HS را به تنهایی تولید کند. ۵۲ در سال ۲۰۱۷، دو مطالعه کوهورت بزرگ به ترتیب با ۳۴۳۲ و ۲۸۷۵۵ بیمار HS، هر دو افزایش خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را نشان ندادند، با نسبت کمی و غیر قابل توجهی افزایش یافت (HR = 1.44، ۰.۷۹-۲.۶۴؛ OR = 1.26-1.6. به ترتیب). ۵۳ و ۵۴ یک بررسی سیستماتیک ۵۵ و یک آنالیز در سیلیکو موارد جهش HS موجود را خلاصه کردند ۵۶و هیچ همپوشانی جهشی بین این دو بیماری نشان نداد. تشخیص بستر و برش γ-سکرتاز بین HS خانوادگی و بیماری آلزایمر نیز متفاوت است. تنها شواهد آماری که همبستگی را تایید می کند، یک تحلیل مقطعی بر اساس سابقه خانوادگی در سال ۲۰۲۰ است که نشان داد بین سابقه خانوادگی HS و سابقه خانوادگی بیماری آلزایمر در بین ۱۹۲ بیمار HS، و ۴.۵ برابر افزایش یافته است. خطر سابقه خانوادگی بیماری آلزایمر در بین بیماران HS خانوادگی مشاهده شد. ۵۸
بیماری آلزایمر و پسوریازیس
پسوریازیس یک بیماری التهابی پوستی با واسطه سیستم ایمنی است که با پلاک های مزمن پوشیده شده توسط فلس های سفید نقره ای مشخص می شود. ۵۹ ، ۶۰ این بیماری ۰.۵ تا ۱۱.۴ درصد بزرگسالان را تحت تأثیر قرار می دهد و تأثیرات منفی زیادی بر کیفیت زندگی آنها می گذارد. ۶۱-۶۳ امروزه، پسوریازیس به عنوان یک وضعیت سیستماتیک مرتبط با بسیاری از بیماریهای همراه در نظر گرفته میشود: بیماریهای قلبی عروقی، سایر بیماریهای ناشی از سیستم ایمنی، و اختلالات روانی. پسوریازیس و زوال عقل هر دو از اختلالات التهابی هستند و ارتباط آنها بررسی شده است.
مطالعات قبلی افزایش خطر ابتلا به زوال عقل در بیماران پسوریازیس را با نسبت خطر بین ۱.۱۰-۱.۲۵ نشان داده است. ۶۴-۶۷ خطر ابتلا به پسوریازیس نیز در بین بیماران زوال عقل افزایش می یابد. ۶۸ با این حال، یک مطالعه در سال ۲۰۱۸ نشان داد که پسوریازیس عملکرد محافظتی شگفتآوری برای زوال عقل دارد (HR=0.54). بر اساس یک متاآنالیز اخیر، خطر ابتلا به زوال عقل عروقی و دمانس غیر عروقی در بیماران پسوریازیس بیشتر از بیماران بدون پسوریازیس بود (به ترتیب RR=1.41، RR=1.13). ۷۰ در میان افراد مبتلا به پسوریازیس شدید، خطر مرگ ناشی از زوال عقل بیش از سه برابر افزایش یافت (HR=3.64) که به این معنی بود که زوال عقل یکی از علل اصلی مرگ این بیماران بود. ۷۱یک مطالعه کوهورت مورد-شاهدی مبتنی بر جمعیت در کره ارتباط بین پسوریازیس و بیماری آلزایمر را بررسی کرد و خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را در بیماران پسوریازیس نسبت به بیماران بدون پسوریازیس کمی اما به طور قابل توجهی افزایش داد (HR=1.09). ۶۶ این ارتباط در بیماران میانسال به طور قابل توجهی قوی تر از بیماران مسن بود (به ترتیب HR=1.30، HR=1.08). برخی از مطالعات مقطعی نشانگرهای پیش بالینی زوال عقل را بررسی کردند: دو مطالعه نشان داد که بیماران مبتلا به پسوریازیس در معرض خطر بالاتری از اختلالات شناختی خفیف، به ویژه در عملکرد دیداری-فضایی، حافظه کلامی، و عملکرد اجرایی هستند. ۷۲ و ۷۳ در حالی که یک مطالعه هیچ ارتباطی را نشان نداد. ۶۹با وجود کاهش غیر قابل توجه حجم هیپوکامپ و ضایعات ماده سفید بزرگتر، نشانگرهای MRI هیچ تغییری در بیماران پسوریازیس نشان ندادند. ۶۹
مکانیسمهای پسوریازیس و بیماری آلزایمر پیچیده هستند و نامشخص هستند، اما انجمن اپیدمیولوژیک مکانیسم مشترکی برای پاتوژنز بیماری یا حساسیت ژنتیکی را نشان میدهد. پسوریازیس یک بیماری التهابی و ایمنی در نظر گرفته می شود. در ضایعات پسوریازیس، سلولهای T فعال و سلولهای دندریتیک انباشته میشوند و سیتوکینهایی مانند TNFα و IL23 تولید میکنند و این سیتوکینها بیشتر به اپیدرم مهاجرت میکنند و روی کراتینوسیتها اثر میگذارند. به عنوان یک عامل اصلی پیش التهابی، TNF-α همچنین نقشی حیاتی در پاتوژنز بیماری آلزایمر ایفا می کند و آسیب شناسی Aβ و tau را در داخل بدن تشدید می کند. ۷۴ عامل مسدود کننده TNF می تواند عملکرد شناختی را در بیماران مبتلا به آلزایمر بهبود بخشد .و یک مطالعه مورد-شاهدی ثابت کرد که بیماران پسوریازیس تحت درمان با عوامل مسدودکننده TNF مانند اتانرسپت، آدالیموماب و اینفلیکسیماب در مقایسه با افرادی که چنین درمانی ندارند، خطر کمتری برای ابتلا به بیماری آلزایمر دارند (OR = 0.47). ۷۵ محور IL-12/23 در ایجاد پسوریازیس مهم است و آنتی بادی های مونوکلونال که زیرواحد مشترک p40 IL-12/IL-23 را هدف قرار می دهند به طور گسترده به عنوان دارویی برای درمان پسوریازیس استفاده می شود. بررسیهای اخیر همچنین نقش مهم محور IL-23/IL-12A را در پاتوژنز التهاب مرتبط با سن در بیماری آلزایمر تأیید کردهاند. برای مدل موش بیماری آلزایمر، سطح p40 در مایع مغزی نخاعی افزایش یافت و انسداد p40 منجر به کاهش پلاکهای Aβ و بهبود نقایص شناختی شد .۷۹
همچنین شواهد ژنتیکی وجود دارد که از ارتباط بین پسوریازیس و بیماری آلزایمر حمایت می کند. آپولیپوپروتئین E (APOE) قوی ترین عامل خطر ژنتیکی برای بیماری آلزایمر است. به عنوان حامل اصلی کلسترول، بر رسوب Aβ و فسفوریلاسیون تاو تأثیر می گذارد و همچنین با بیماری های قلبی عروقی و سایر اختلالات عصبی مرتبط است. ۸۰ به طور مشابه، بسیاری از مطالعات تأیید کرده اند که ژنوتیپ های APOE می توانند یک عامل خطر مستقل برای شروع و شدت پسوریازیس باشند. ۸۱-۸۴ یک متاآنالیز شامل هفت مطالعه با ۹۶۶ بیمار پسوریازیس و ۱۰۸۶ فرد کنترل نشان داد که افراد دارای آلل ε۳ یا ژنوتیپ ε۳/ε۳ احتمال ابتلا به پسوریازیس را کاهش می دهند، در حالی که آلل ε۲ می تواند این خطر را افزایش دهد. ۸۳در سال ۲۰۱۶، مطالعه ای همپوشانی ژنتیکی بین بیماری آلزایمر و بیماری های ناشی از سیستم ایمنی را تجزیه و تحلیل کرد. هشت پلی مورفیسم و دو جایگاه پلیوتروپیک با بیماری آلزایمر و شش بیماری از جمله پسوریازیس مرتبط بودند. این نتیجه نشان می دهد که التهاب ممکن است با شروع بیماری آلزایمر مرتبط باشد. ۸۵
با توجه به این مکانیسم های مشترک، مزایای درمان پسوریازیس به عنوان یک بیماری سیستمیک مورد تاکید قرار گرفته است. یک مطالعه کوهورت نشان داد که بیماران پسوریازیس که حداقل سه ماه درمان ضد التهابی سیستمیک دریافت کردهاند، کمتر به زوال عقل مبتلا میشوند. ۶۷ یک مطالعه کره ای همچنین بیماران پسوریازیس را به گروه درمان سیستمیک و گروه درمان غیرسیستمیک تقسیم کرد. برای افرادی که درمان سیستمیک دریافت کردند، خطر ابتلا به بیماری آلزایمر به طور قابل توجهی کمتر از افرادی بود که در گروه بدون پسوریازیس قرار نداشتند، و حتی کمتر از افراد بدون پسوریازیس بود (بدون درمان سیستمیک: ۶.۴۸؛ درمان سیستمیک: ۳.۷۰؛ گروه شاهد بدون پسوریازیس: ۵.۵۹ (در هر ۱۰۰۰ نفر در سال)). ۶۶
بیماری آلزایمر و سرطان پوست
مطالعات اپیدمیولوژیک نشان داده است که بیماران مبتلا به اختلالات نورودژنراتیو میزان بدخیمی کمتری دارند، مانند سرطان پروستات، سرطان سینه و سرطان پوست غیر ملانوما. ۸۶ در سال ۲۰۲۰، یک متاآنالیز شامل ۹،۶۳۰،۴۳۵ فرد برای بررسی ارتباط بین بیماری آلزایمر و سرطان انجام شد و به این نتیجه رسید که خطر ابتلا به بیماری آلزایمر برای افراد دارای سابقه سرطان ضعیف اما به طور قابل توجهی کاهش یافته است (OR=0.75 از مورد- مطالعات کنترل، HR=0.89 از مطالعات کوهورت). ۸۶ مطالعه کوهورت آینده نگر دیگری ثابت کرد که چنین رابطه ای بین بیماری آلزایمر و سرطان دو طرفه است و همچنین در بیماری پارکینسون و بیماری هانتینگتون مشاهده شد. ۸۷
سرطان پوست را می توان به سرطان پوست غیر ملانوما (NMSC) و ملانوم بدخیم تقسیم کرد. ۸۸ یک مطالعه طولی مبتنی بر جمعیت با ۱۱۰۲ بزرگسال کاهش خطر ابتلا به بیماری آلزایمر (HR=0.50) را در بیماران NMSC در مقایسه با بیماران فاقد NMSC گزارش کرد. ۷ چنین اثر محافظتی با در نظر گرفتن زوال عقل تمام علل حذف شد. مطالعه دیگری با کاهش ۲ تا ۱۰ درصدی خطر ابتلا به بیماری آلزایمر در بیماران NMSC، روند مشابه اما ضعیف را نشان داد. ۸۹ در سال ۲۰۱۸، یک مطالعه بزرگ و تک مرکزی برای ارزیابی داده های ثبتی یک جمعیت غرب میانه ایالات متحده انجام شد. کاهش قابل توجهی در خطر ابتلا به بیماری آلزایمر بعدی در بیماران ملانوم بدخیم و بیماران NMSC نیز مشاهده شد. ۹۰
بسیاری از انواع سرطان و کاهش خطر ابتلا به بیماری آلزایمر از طریق ژن های مشترک و مسیرهای بیولوژیکی مرتبط هستند. یک همپوشانی ژنی بین بیماری آلزایمر و سرطان وجود دارد و بسیاری از ژنها در سیگنالدهی، متابولیسم و رشد سلولی نقش دارند. برای مثال، p53 ، یک ژن سرکوبگر تومور، در سرطان کمتر بیان میشود، اما در بیماری آلزایمر و سایر اختلالات نورودژنراتیو تنظیم میشود. ۹۲ Pin1 آنزیمی است که در کنترل چرخه سلولی نقش دارد و سطح بیان آن در تومورها بالاست. مطالعات نشان دادند که PIN1 میتواند تاو را سرکوب کند و بنابراین از رسوب آمیلوئید بتا جلوگیری میکند ( ۹۳ ) و بیان آن در مغز بیماران مبتلا به آلزایمر کاهش مییابد. ۹۴MicroRNA-455-3p که مربوط به انواع مختلف سرطان بود، میتواند سطوح پیشساز پروتئین آمیلوئید-β (AβPP) و آمیلوئید-β (Aβ) را تعدیل کند، بنابراین به عنوان یک نشانگر زیستی در بیماری آلزایمر عمل میکند. ۹۵
مکانیسم های ارتباط بین سرطان پوست و بیماری آلزایمر نیز نشان داده شد. بی نظمی در پردازش پروتئین پیش ساز آمیلوئید (APP) یک رویداد مرتبط با بیماری آلزایمر و سرطان است. مسیر آمیلوئیدوژنیک در بیماری آلزایمر افزایش می یابد، در حالی که مسیر غیرآمیلوئیدوژن در سرطان افزایش می یابد. کاهش بیان APP می تواند تکثیر سلول های ملانوم متاستاتیک را مختل کند و حساسیت آنها را به داروهای شیمی درمانی افزایش دهد. یک مطالعه اخیر نشان داد که پروتئین مرتبط با بله میتواند تجمع خارج سلولی پروتئینهای آمیلوئیدوژن را حس کند و فعالیت رونویسی ژنهای تکثیری را تعدیل کند، بنابراین بر پیشرفت ملانوم تأثیر میگذارد. ۹۸مهارکننده γ-سکرتاز می تواند بار آمیلوئید را در بیماران مبتلا به آلزایمر کاهش دهد. با این حال، بیماران مبتلا به بیماری آلزایمر و مدلهای حیوانی تحت درمان با semagacestat بیشتر احتمال دارد که علائم مشابه HS و ملانوم ایجاد کنند، که نشاندهنده مکانیسم مشترکی است که شامل مسیر γ-secretase یا Notch-1 در بین HS، ملانوم و بیماری آلزایمر است. ۹۹ ، ۱۰۰ یک مطالعه اخیر همچنین نشان داد که ژنوتیپ APOE که دارای اثرات ارگانیسمی پلیوتروپیک بوده و بر خطر ابتلا به بیماری آلزایمر تأثیر میگذارد، میتواند با تعدیل ایمنی ضد تومور بر پیامدهای ملانوما تأثیر بگذارد. ۱۰۱برخلاف اثر محافظتی آن بر بیماری آلزایمر، انواع APOE2 نتایج ضعیفی را در بیماران ملانوما نشان داد، در حالی که APOE4، یک عامل خطر مهم در بیماری آلزایمر، نتایج بهتری را نشان داد.
عوامل مخدوش کننده مانند تحصیلات، درآمد، سبک زندگی، فعالیت بدنی نیز ممکن است در این ارتباط نقش داشته باشند. به عنوان مثال، فعالیت های بدنی بیشتر می تواند خطر زوال شناختی و زوال عقل را کاهش دهد، ۱۰۲ در حالی که افزایش قرار گرفتن در معرض اشعه ماوراء بنفش در فعالیت های خارج از منزل ممکن است خطر ابتلا به سرطان پوست را افزایش دهد. ۱۰۳ یک مطالعه کوهورت نشان داد که عملکرد شناختی پایه در بیماران NMSC بهتر بود، ۷ که با مطالعات قبلی که NMSC با درآمد و تحصیلات بالاتر مرتبط بود مطابقت داشت. ۱۰۴پزشکان همچنین ممکن است احتمال کمتری برای تشخیص بیماری آلزایمر در بیماران مبتلا به بدخیمی قبلی داشته باشند. با این حال، یک متاآنالیز اخیر سوگیری احتمالی را ارزیابی کرد و دریافت که ارتباط معکوس وجود دارد، تا حدی به دلیل مکانیسم علتشناسی مشترک یا سوگیری بقا، اما نمیتوان آن را با عوامل مخدوشکننده مانند سوگیری تشخیصی، سوگیری خطرات رقابتی، یا کنترل نامناسب توضیح داد. ۸۶
بیماری آلزایمر و آمیلوئیدوز جلدی
آمیلوئیدوز ممکن است به صورت موضعی هم در مغز و هم در پوست رخ دهد که به ترتیب منجر به بیماری های عصبی و پوستی می شود. مطالعات نشان داد که ممکن است بین رسوبات آمیلوئید در بیماری آلزایمر و آمیلوئیدوز پوستی ارتباط وجود داشته باشد. ۴ ، ۱۰۵ ، ۱۰۶ آسیب شناسی آمیلوئیدوز پوست و مغز ممکن است مشابه باشد، و رسوبات آمیلوئید آنها یک فراساختار مشترک دارند. Presenilin-1 و ApoE4 که در بیماری آلزایمر نقش داشتند نیز در آمیلوئیدوژنز در پوست نقش داشتند. در سال ۲۰۱۸، یک بیمار با ماکولهای کوچک و قهوهای رنگ و خارش شدید در صورت، قسمت بالایی پشت و شکم به بیماری آلزایمر و آمیلوئیدوز ماکولا مبتلا شد. ۱۰۷ با این حال، مطالعات بیشتری برای اثبات محور پوست-مغز مورد نیاز است.۱۰۸
نتیجه گیری
این بررسی رابطه بین بیماری آلزایمر و پمفیگوئید بولوز، هیدرادنیت چرکی، پسوریازیس، سرطان پوست و آمیلوئیدوز جلدی را خلاصه میکند و پیشنهاداتی بر اساس این ارتباط ارائه میکند. به طور کلی، پمفیگوئید تاولی و پسوریازیس ممکن است خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را افزایش دهند و بالعکس، در حالی که سرطان پوست ممکن است اثر محافظتی بر بیماری آلزایمر داشته باشد و بالعکس. رابطه بین هیدرادنیت چرکی، آمیلوئیدوز جلدی و AD، با این حال، هنوز نامشخص است.
اگرچه هنوز نمی توانیم بگوییم که بر اساس شواهد فعلی ارتباطی بین بیماری آلزایمر و بیماری های پوستی وجود دارد، این بررسی ممکن است کاربردهای بالینی داشته باشد. متخصصان مغز و اعصاب، متخصصین پوست و پزشکان عمومی باید از ارتباط بین بیماری آلزایمر و بیماری های پوستی آگاه باشند. اگر متخصصان مغز و اعصاب یا پزشکان عمومی علائم پوستی مرتبط را در بیماران مبتلا به آلزایمر مشاهده کنند، مشاوره پوست یا ارجاع لازم است. هنگامی که متخصصان پوست یا پزشکان عمومی بیماران مبتلا به این بیماری های پوستی را دریافت می کنند، باید به این موضوع نیز توجه شود که آیا آنها علائم یا علائم AD دارند یا خیر. در صورت لزوم مشاوره یا ارجاع نورولوژی لازم است.
این بررسی چندین محدودیت دارد. ابتدا فقط پنج بیماری پوستی منتخب مورد بحث قرار گرفت. نویسندگان مقالات مرتبط را در چندین پایگاه داده بازیابی کردند و پنج بیماری را که بیشتر مورد بحث قرار گرفت را شناسایی کردند. بسیاری از بیماری های پوستی دیگر نیز ممکن است با بیماری آلزایمر مرتبط باشند، اما در این بررسی خلاصه نشده اند. دوم، مکانیسم های ارتباط بین بیماری آلزایمر و بیماری های پوستی به خوبی نشان داده نشده است. مطالعات بیشتر باید بر روی مکانیسم های زمینه ای ارتباط بین بیماری آلزایمر و بیماری های پوستی متمرکز شود. مطالعات بزرگتر و آینده نگر با پیگیری طولانی تر ضروری است. همه این مشارکتها به همکاری نزدیک بین متخصصان پوست، مغز و اعصاب و عصبشناسان بستگی دارد. ۱۰۹
افشای
نویسندگان هیچ تضاد منافعی را در این کار گزارش نمی کنند.
منابع
اطلاعات مقاله