واحد پایه عملکرد رفلکس؛ انواع رفلکس؛ رفلکس کششی و رفلکس پرش زانو
رفلکس
واحد پایه عملکرد یک رفلکس منسجم قوس یا مدار رفلکسی میباشد. این مدار شامل یک اندام حسی، یک نورون آوران، یک یا چندین سیناپس در یک واحد مرکزی انسجام دهنده اطلاعات، یک نورون وابران و یک اندام عمل کننده است. در پستانداران ارتباط بین نورونهای پیکری آوران و وابران عموماً در مغز و نخاع برقرار میگردد.
هنگامی که پتانسیل گیرنده در یک گیرنده حسی متناسب با شدت محرک افزایش یابد، مدار رفلکسی شروع به فعالیت میکند. این تغییر پتانسیل سبب تولید پتانسیلهای عمل (طبق قانون همه یا هیچ) در عصب آوران میشود و تعداد پتانسیلهای عمل (فرکانس) نیز با بزرگی پتانسیل گیرنده متناسب میباشد در سیستم عصبی مرکزی پاسخها مجدداً تغییر یافته و به صورت پتانسیلهای پس سیناپسی تحریکی (EPSP) و مهاری (IPSP) در محل اتصالات سیناپسی در میآیند. پاسخهای همه یا هیچ دوباره در عصب وابران تولید میشوند. هنگامی که اندام عمل کننده عضله صاف باشد پاسخها جمع میشوند تا پتانسیلهای عمل را در آن عضله تولید کنند اما وقتی که اندام عمل کننده عضله اسکلتی باشد پاسخ تولید شده همواره برای تولید پتانسیلهای عمل که موجب انقباض عضله اسکلتی میشوند کافی است.
سادهترین مدار رفلکسی مداری است که فقط یک سیناپس بین نورونهای آوران و وابران وجود داشته باشد. این نوع مدارهای رفلکسی را رفلکسهای تک سیناپسی (monosynaptic Reflex) مینامند. مدارهای رفلکسی که یک یا چند نورون واسطه بین نورونهای آوران و وابران آنها وجود داشته باشد رفلکسهای چند سیناپسی نامیده میشوند. تعداد سیناپسهای موجود در این گونه مدارها از دو تا چند صد سیناپس متغیر است.
رفلکس کششی
هرگاه یک عضله اسکلتی که عصب آن سالم و دست نخورده است کشیده شود منقبض میگردد. این پاسخ رفلکس کششی نامیده میشود. محرکی که موجب شروع این رفلکس میشود کشیده شدن عضله است و پاسخ آن انقباض عضله کشیده شده است. اندام حسی شروع کننده این رفلکس ساختاری کوچک و کپسولدار موسوم به دوک عضلانی است که در داخل عضله قرار دارد. ایمپالسهایی که از دوک عضلانی منشا میگیرند توسط فیبرهای حسی سریع (Ia) به CNS رفته و به طریق مستقیم نورونهای حرکتی (آلفا) همان عضله را تحریک میکنند. نوروترانسمیتر آزاد شده در سیناپس مرکزی این مدار گلوتامات است. رفلکس کششی بیش از همه رفلکسها مورد مطالعه قرار گرفته و یک رفلکس تک سیناپسی است و از نمونه معروف آن میتوان به رفلکس پرش زانو اشاره کرد.
رفلکسهای کششی را میتوان در بیشتر عضلات بدن مشاهده کرد. مثلاً ضربه زدن روی تاندون عضله سه سر بازو سبب باز شدن بازو در آرنج میشود و ضربه زدن به تاندون آشیل موجب انقباض رفلکسی عضله گاستروکنمیوس و در نتیجه پرش قوزک پا میگردد همچنین ضربه به کنار صورت نیز سبب انقباض عضله ماستر میشود.
رفلکس پرش زانو
ضربه زدن به تاندون کشکک زانو منجر به پرش زانو یا همان رفلکس کششی در عضله چهار سر ران میگردد زیرا ضربه زدن به تاندون موجب کشیده شدن عضله میشود. رفلکس پرش زانو مثالی از رفلکس تاندونی عمقی (DTR) در آزمایشات نورولوژیک است و به صورت زیر درجه بندی میشود:
- صفر: فاقد رفلکس؛
- یک: کم فعال؛
- دو: طبیعی؛
- سه: بیش فعال بدون کلونوس؛
- چهار: بیش فعال با کلونوس خفیف و
- پنج: بیش فعال با کونوس پایدار.
فقدان پرش زانو میتواند نشانهای بر اختلال در یکی از قسمتهای مدار رفلکسی باشد؛ یعنی میتواند ناشی از اختلال در دوکهای عضلانی، فیبرهای آوران Ia یا نورونهای حرکتی عضله چهار سر ران باشد. نوروپاتیهای محیطی شایع را میتوان در افراد دیابتی، الکلی و یا مسموم شده مشاهده کرد. رفلکسهای بیش فعال نیز میتواند علامت اختلال در مسیرهای قشری نخاعی و یا سایر مسیرهای نزولی که مدار رفلکسی را تحت تاثیر قرار میدهند، باشد.
به خوبی مشخص شده است که کوشش برای دور کردن دستها از یکدیگر هنگامی که انگشتان دست به هم قلاب شدهاند میتواند آزمایش رفلکس پرش زانو را تسهیل کند (مانور جندراسیک) این مسئله ممکن است در نتیجه افزایش تخلیه نورون حرکتی گاما باشد که بر اثر ایمپالسهای آوران از دستها ایجاد میشود.