سلامتیمغز و اعصابنوروفیزیولوژی

احساسات می توانند بر حافظه شما تأثیر بگذارند؛ دلیل و نحوه مدیریت آن

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۳ میانگین: ۳.۷]

شما می توانید بسیاری از احساسات مختلف را تجربه کنید – به گفته برخی متخصصان در مجموع ۲۷ – از شادی گرفته تا عصبانیت و شرم، در کنار هر چیزی در این بین.

مسلماً برخی از این هیجانات و عواطف، احساسات خوشایندتری را نسبت به سایرین برمی انگیزند. با این حال، چیزی به نام احساس “خوب” یا “بد” وجود ندارد. هر احساسی نقش خود را در یک زندگی درونی سالم دارد.

احساسات به عنوان واکنش های ذهنی به رویدادهای عینی عمل می کنند. به عنوان مثال، دو نفر می توانند یک بازی فوتبال را تماشا کنند و پاسخ های کاملاً متفاوتی به نتیجه داشته باشند. ممکن است یک نفر احساس خلسه کند، دیگری ویران شده است.

احساسات شما نیز نقش مهمی در فرآیندهای حافظه بازی می کنند. برای شروع، نحوه واکنش شما به یک رویداد یا موقعیت خاص نه تنها می‌تواند بر میزان خوب انجام آن چیزی که برای حافظه رخ داده است تأثیر بگذارد، بلکه می‌تواند بر میزان خوبی که بعداً آن را به خاطر می‌آورید نیز تأثیر بگذارد.

شرایط سلامت روانی که شامل پریشانی عاطفی یا تغییرات شدید در واکنش‌های عاطفی معمول شما می‌شود، از جمله اختلال اضطراب فراگیر و افسردگی نیز ممکن است بر حافظه شما تأثیر بگذارد.

در ادامه بخوانید تا یاد بگیرید که چگونه احساسات بر فرآیند ساخت حافظه تأثیر می‌گذارند، همراه با کارهایی که می‌توانید در مورد آن انجام دهید.

چگونه احساسات می‌تواند بر حافظه تأثیر بگذارد

احساسات قوی بسته به موقعیت و احساساتی که برمی انگیزد، می توانند حافظه شما را تقویت یا سرکوب کنند.

احساسات بر جزئیاتی که در حافظه ذخیره می کنید تأثیر می‌گذارد

برانگیختگی عاطفی به احساساتی اشاره دارد که شما را از خواب بیدار می کند و شما را نسبت به محیط خود واکنش نشان می دهد. خشم، هیجان، ترس – احساساتی مانند اینها می توانند نبض شما را تندتر کرده و تمرکز شما را تیز کنند.

در حالت برانگیختگی، مغز شما توجه خود را فقط به مهم‌ترین محرک‌های اطرافتان هدایت می کند. جزئیات اولویت دارند اگر:

  • درک آنها آسان است: احتمال بیشتری وجود دارد که متوجه یک ضربه بلند بر روی یک زمزمه خفه یا حروف نئونی درخشان روی نوشته های کوچک و محو شوید.
  • آنها شامل احساسات می شوند: در تصادف اتومبیل، ممکن است تمام توجه خود را به یکی از اعضای خانواده آسیب دیده معطوف کنید، نه غریبه ای که در ماشین دیگر است.
  • آنها به اهداف شما مربوط می شوند: اگر شریک زندگی شما در طول شام شروع به خفگی کرد، احتمالاً روی مراحل CPR لازم برای نجات آنها تمرکز خواهید کرد، نه طعم لازانیا سوخته در دهان خود.

برانگیختگی عاطفی این جزئیات برجسته را به ذهن شما وارد می کند و آنها را پایه و اساس آنچه بعداً در مورد رویداد به یاد می آورید می سازد. محرک هایی که در این گرما نادیده گرفتید؟ خوب، ممکن است یادآوری آن‌ها برایتان سخت‌تر باشد – در نهایت، آنچه را که متوجه نمی‌شوید به خاطر نمی‌آورید.

یادآوری محتوای احساسی آسان تر است

خاطرات وقایع عاطفی اغلب واضح تر و دقیق تر از خاطرات تجربیات خنثی است. به عنوان مثال، شما احتمالاً جزئیات بیشتری در مورد اولین بوسه خود نسبت به اولین باری که خودتان دندان های خود را مسواک زدید، به خاطر دارید.

از دیدگاه تکاملی، احساسات نشانه هایی را ارائه می دهند که به شما کمک می کند از تهدیدات آینده اجتناب کنید و با موفقیت بازتولید کنید. یک خاطره دوست داشتنی از اولین بوسه می تواند به شما انگیزه دهد تا یک شریک عاشقانه پیدا کنید تا بتوانید دوباره آن شادی را تجربه کنید. این هدف، اتفاقاً احتمال بچه دار شدن و انتقال ژن های شما را افزایش می دهد.

در مقابل، اولین برخورد شما با مسواک احتمالاً هیچ بینش تغییر دهنده بازی را برای آینده شما ارائه نخواهد کرد. مسواک زدن دندان‌هایتان مطمئناً نقش مهمی در سلامتی و شانس کلی بقای شما دارد، اما جزئیات اینکه موها چه حسی دارند و چه طعمی خمیردندان دارد، در طرح بزرگ چیزها اهمیت چندانی ندارد.

به علاوه، این کاری است که هر روز، حداقل دو بار تکرار می‌کنید. بنابراین، احتمال کمتری دارد که مغز شما منابعی را برای تبدیل آن رویداد به یک حافظه اصلی صرف کند.

از نقطه نظر عصب شناختی، به خاطر سپردن وقایع عاطفی آسان تر است، زیرا آمیگدال و هیپوکامپ شما را تقریباً در یک زمان فعال می کنند. آمیگدال متمرکز بر احساسات به هیپوکامپ کمک می کند خاطرات را موثرتر ذخیره کنید، در نتیجه خاطرات قوی تری ایجاد می شود.

استرس بر حافظه و یادآوری تأثیر می‌گذارد

احساساتی مانند خجالت یا خشم می توانند سطح هورمون استرس کورتیزول را در شما افزایش دهند. کورتیزول باعث تحریک دو فرآیند متفاوت در نواحی مرتبط با حافظه مغز شماست. 

اولین فرآیند، که حدود نیم ساعت پس از بروز عامل استرس زا طول می کشد، نورون های آمیگدال و هیپوکامپ شما را تشویق می کند تا بیشتر پاسخگو باشند. این امر آستانه رمزگذاری یا بازیابی محرک ها از حافظه را کاهش می دهد و شکل گیری و دسترسی به خاطرات مربوط به محرک ها را آسان تر می کند.

دومین فرآیند کندتر، مغز شما را پس از دوره بیش فعالی، از بین می برد. حدود یک ساعت پس از عامل استرس زا، نورون های آمیگدال و هیپوکامپ شما کمتر از حد معمول پاسخ می دهند. ساختن یا یادآوری خاطرات با این نورون های در حال استراحت دشوارتر می شود.

در اینجا یک مثال واقعی آورده شده است: اگر در ۲۰ دقیقه قبل از امتحان نهایی استرس دارید، ممکن است اطلاعاتی را که مطالعه کرده اید واضح تر به خاطر بیاورید.

از طرف دیگر، ممکن است تمام روز را با وحشت از امتحان سپری کنید . زمانی که پشت میز خود بنشینید، هیپوکامپ و آمیگدال شما خسته خواهند شد و به خاطر سپردن همه چیزهایی که آموخته اید مشکل تری خواهید داشت.

استرس همچنین می‌تواند بر چیزهایی که به خاطر می‌آورید تأثیر بگذارد

غیرمعمول نیست که به خاطر سپردن چیزهایی که به یک عامل استرس زا مربوط نمی شود، سخت تر باشد.

فرض کنید که نیم ساعت آخر قبل از ملاقات والدین را پرتنش و غرق گذرانده اید و چک لیست ذهنی خود را مرور می کنید تا مطمئن شوید چیزی را فراموش نکرده اید. ممکن است به یاد نیاورید (یا ثبت نام کنید) هم اتاقی خود که گفته باشد چک اجاره را روی میز سالن گذاشته است.

چرا درک چگونگی تاثیر احساسات بر حافظه مهم است

درک اینکه چگونه احساسات بر حافظه شما تأثیر می گذارد می تواند به شما بینشی از وضعیت فعلی ذهن شما بدهد.

احساسات به تنهایی اتفاق نمی‌افتد

تحقیق در سال ۲۰۱۸ نشان می‌دهد که خاطرات عاطفی می‌توانند پاسخ شما را به محرک‌هایی مانند عکس یا موسیقی افزایش دهند.

بگویید هنرمند مورد علاقه شما دو آهنگ به همان اندازه غمگین در آلبوم خود دارد. اگر به یکی از آن آهنگ‌ها گوش می‌دادید، زمانی که سابقتان شما را رها کرده بود، گوش دادن دوباره به آن آهنگ احتمالاً احساس تنهایی و غم‌انگیزتری نسبت به آهنگ دیگر در شما ایجاد می‌کند.

این درست است حتی اگر آهنگی که در طول جدایی به آن گوش می دادید در واقع آنقدر غم انگیز نبود. شاید واقعاً نشاط آور باشد. با این حال، خاطره جدایی می تواند واکنش شما را تغییر دهد و آن را به آهنگی ناراحت کننده تبدیل کند. به طور خلاصه، احساسات گذشته شما در مورد یک محرک می تواند به طور عمده بر احساسات فعلی شما در مورد آن محرک تأثیر بگذارد.

در حالی که حافظه می‌تواند هر احساسی را از این طریق «مسری» کند، این پدیده برای احساسات اجتماعی، مانند حساسیت، و احساسات منفی یا ناخواسته، مانند مالیخولیا، قوی‌تر به نظر می‌رسد.

احساسات می‌توانند دیدگاه شما را منحرف کنند

وقتی جوان هستید، حافظه شما تمایل به سوگیری منفی دارد. به عبارت دیگر، احتمالاً رویدادهای منفی مانند اشتباهات، مشاجرات یا ضررها را به یاد می آورید. ذهن شما همچنین ممکن است احساسات دردناکی مانند خیانت یا حسادت را برجسته کند. 

وقتی تازه شروع به زندگی می کنید، ناشناخته های زیادی در افق کمین می کنند و برخی از آنها ممکن است تهدیدهای بالقوه ای را نشان دهند. بنابراین، حفظ اطلاعاتی که می‌توانید برای حل – یا بهتر از آن، اجتناب از – استفاده کنید، ممکن است نتیجه دهد.

با افزایش سن، نیازهای رشدی شما ممکن است از کاوش در جهان به جا گذاشتن یک میراث تغییر کند. ممکن است حافظه شما بیشتر به سمت یک سوگیری مثبت برگردد، زیرا یادآوری و به اشتراک گذاشتن موفقیت‌ها و علایق خود با نسل بعدی سازگارتر از ردیابی تهدیدهای احتمالی است.

در نتیجه، خاطرات محبت، غرور و دلتنگی ممکن است اولویت بیشتری داشته باشند.

سوگیری های منفی و مثبت هر دو هدف خود را دارند، اما زمانی که بیش از حد قدرتمند شوند می توانند مشکلاتی را ایجاد کنند.

  • سوگیری بیش از حد منفی ممکن است به افسردگی کمک کند. اگر فقط بدترین قسمت‌های گذشته‌تان را به یاد بیاورید، ممکن است کل زندگی‌تان بیش از آنچه در آن زمان احساس می‌کردید، بی‌نشاط و تاریک‌تر به نظر برسد.
  • تعصب بیش از حد مثبت ممکن است باعث شود درسی که از اشتباهات و اشتباهات گذشته آموخته اید را فراموش کنید. برای مثال ممکن است در برابر کلاهبرداری یا دستکاری آسیب پذیرتر باشید یا الگوهای رفتار سمی را در روابط تشخیص ندهید .

استرس مزمن می‌تواند به حافظه شما آسیب برساند

زمان تعیین می کند که استرس حاد چگونه بر حافظه شما تأثیر می گذارد.

به یاد داشته باشید، رمزگذاری حافظه بلافاصله پس از یک رویداد استرس زا آسان تر است. اما پس از یک ساعت یا بیشتر، آمیگدال و هیپوکامپ شما نیاز به استراحت دارند و رمزگذاری حافظه دشوارتر می شود.

اما اگر عامل استرس زا ادامه داشته باشد چه اتفاقی می افتد؟ به زبان ساده، اگر همیشه احساس ترس یا ناامیدی می کنید، این احساسات دیگر یک رویداد را خاص نمی کنند، بنابراین اطلاعات مفیدی برای مغز شما ارائه نمی دهند. این احساسات قدرت خود را برای تقویت حافظه شما از دست می دهند.

علاوه بر این، هجوم مداوم کورتیزول نورون های حافظه ساز شما را خسته می کند و به طور کلی تشکیل خاطرات را سخت تر می کند. این یک توضیح برای ارتباط بین شرایطی مانند افسردگی و اضطراب و عملکرد ضعیف‌تر حافظه است.

با این اوصاف، درمان منبع استرس، یا هر نشانه سلامت روان دیگری که تجربه می‌کنید، می‌تواند تفاوتی ایجاد کند – برای سلامت کلی و حافظه شما.

چگونه آن را اداره کنیم

هنگامی که احساسات شدید حافظه شما را مخدوش می کند و به خاطر آوردن اطلاعات مهم را دشوارتر می کند، اتخاذ اقداماتی برای تنظیم احساسات می تواند به کاهش آسیب کمک کند.

استراتژی های مفید عبارتند از:

  • کاهش سطح استرس شما
  • تمرین تمرکز حواس، که می تواند به شما کمک کند احساسات را به طور کامل در لحظه تجربه کنید
  • ارزیابی مجدد شناختی یا بررسی افکار به منظور دستیابی به دیدگاه جدیدی در مورد آنها
  • اجتناب از نشخوار فکری، یا گیر افتادن در حلقه های خاطرات دردناک

می توانید احساسات خود را برای تقویت حافظه خود مهار کنید. در یک مطالعه کوجک در سال ۲۰۲۱، از سالمندان خواسته شد تا تمریناتی را انجام دهند تا عمداً خاطراتی را به خاطر بیاورند که باعث می شود احساس سپاسگزاری، بخشش یا سرگرمی داشته باشند. بزرگسالانی که تمرینات را تکمیل کردند، نسبت به کسانی که این تمرینات را انجام ندادند، توانستند تعداد بیشتری از خاطرات خاص و مثبت را از زندگی خود به یاد بیاورند.

شما می توانید این را خودتان در خانه نیز امتحان کنید. در واقع، اگر تا به حال یک دفتر خاطرات سپاسگزاری نگه داشته اید، قبلاً آن را انجام داده اید. اما مجبور نیستید به یادداشت برداری درباره قدردانی بچسبید. همچنین ممکن است یادداشت چیزی که باعث خنده یا لبخند شما شده، یا اشتباهی که بخشیده اید – حتی یکی از اشتباهات خودتان – مفید باشد.

آیا داروهای تقویت کننده شناختی کار می‌کنند؟

داروهای تجویزی، مانند آدرال و ریتالین، ممکن است به بهبود حافظه و توجه کمک کنند، به خصوص اگر با اختلال کمبود توجه و بیش فعالی (ADHD) زندگی می کنید.

سایر داروها و مکمل های تقویت کننده شناختی وجود دارد، اما تحقیقات انسانی در مورد تأثیر آنها بر حافظه بلند مدت محدود است. به علاوه، بیشتر این داروها دامنه خود را به حافظه کوتاه مدت محدود می کنند. 

همچنین به خاطر داشته باشید که داروها و مکمل‌ها معمولاً هیچ یک از نگرانی‌های عاطفی را که حافظه شما را مختل می‌کند، برطرف نمی‌کنند.

چه زمانی باید پشتیبانی دریافت کرد

عملاً همه هر از گاهی چیزهایی را فراموش می کنند.

اما اگر به طور مداوم کلیدهای خود را گم می کنید، قرار ملاقات ها را از دست می دهید یا کلمات را در مکالمه فراموش می کنید، ممکن است بخواهید با پزشک خود مشورت کنید. مشکل حافظه همیشه به احساسات مربوط نمی شود و فراموشی مکرر می تواند علت اصلی جدی تری داشته باشد. یک متخصص مراقبت های بهداشتی می تواند حمایت بیشتری در تعیین آنچه در پشت آن وجود دارد ارائه دهد.

هنگامی که مشکلات حافظه به پریشانی عاطفی یا علائم سلامت روان مربوط می شود، پرداختن به آن نگرانی های اساسی اغلب می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.

به طور کلی، پرداختن به پریشانی عاطفی مداوم شامل نوعی درمان شناختی است که بر افکار و پاسخ های شما به آنها تمرکز دارد.

شواهد نشان می دهد که درمان می تواند:

  • سوگیری منفی گرایی را کاهش دهید و یادآوری خاطرات خوشایند و همچنین خاطرات دردناک را آسان تر کنید
  • به شما کمک می کند تا زندگی خود را به عنوان لحظاتی خاص به یاد بیاورید، برخلاف تاری مبهم و بی انتها
  • خلق و خوی خود را برای جلوگیری از افزایش کورتیزول افزایش دهید

داروهای ضد افسردگی گزینه دیگری را برای بررسی ارائه می دهند. شرایط سلامت روان مانند افسردگی می تواند رشد نورون ها را در هیپوکامپ شما متوقف کند. داروهای ضد افسردگی رشد این نورون‌ها را تقویت می‌کنند، که می‌تواند به معکوس کردن آسیب به حافظه شما کمک کند. ممکن است در عرض چند هفته متوجه نتایج شوید.

یک درمانگر می تواند با انتخاب رویکرد درمانی راهنمایی بیشتری ارائه دهد، در حالی که یک روانپزشک می تواند اطلاعات بیشتری در مورد گزینه های دارویی ارائه دهد.

سخن پایانی

وقتی صحبت از حافظه می شود، احساسات مهم هستند. آنها ممکن است به وضوح جزئیات رویدادهای کلیدی کمک کنند، اما بسته به زمینه، می توانند خاطرات شما را نیز تار کنند.

اگر متوجه علائم ذهنی یا احساسی ماندگاری شدید که به نظر می رسد با مشکلات حافظه مرتبط است، یک درمانگر یا سایر متخصصان سلامت روان می توانند با پیمایش و تنظیم احساسات دشوار یا ناخواسته حمایت بیشتری ارائه دهند .

مدیریت پریشانی عاطفی موثرتر ممکن است به بهبود حافظه و بهزیستی کلی شما کمک کند.


امیلی سویم یک نویسنده و ویراستار سلامت آزاد است که در روانشناسی تخصص دارد. او دارای لیسانس زبان انگلیسی از کالج کنیون و مدرک MFA در نویسندگی از کالج هنر کالیفرنیا است. در سال ۲۰۲۱، او گواهینامه هیئت ویراستاران در علوم زندگی (BELS) را دریافت کرد. می‌توانید کارهای بیشتری از او در GoodTherapy، Verywell، Investopedia، Vox و Insider پیدا کنید. او را در توییتر و لینکدین پیدا کنید.


منابع


 

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر
منبع
www.healthline.com

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا