جوانه های چشایی؛ آیا سلول های چشایی نورون هستند

اندام حسی اختصاصی برای چشایی (زبان) دارای ده هزار جوانه چشایی (Taste bud) تخم مرغی شکل میباشد. در داخل هر جوانی چشایی چهار نوع سلول با ساختار متفاوت وجود دارد: سلولهای قاعدهای (basal cells)، سلولهای تیره (Dark cells) یا سلولهای چشایی I، سلولهای روشن (light cells) یا سلولهای چشایی II و سلولهای بینابینی (intermediate cells) یا سلولهای چشایی III. این سلولها نورونهای حسی هستند که به محرکهای چشایی یا تستانتها (Tastants) پاسخ میدهند.
این سه نوع سلول ممکن است مراحل مختلف تمایز سلولهای چشایی را در حال تکامل به نمایش گذارند و سلولهای روشن بالغترین سلولها میباشند. به طور متناوب هر نوع سلول میتواند سویههای مختلف سلولی را نشان دهد. پایانههای راسی سلولهای چشایی دارای پرزهای ریزی هستند که به داخل منفذ چشایی کشیده میشوند. این منفذ سوراخ کوچکی در سطح خلفی زبان و در محل تماس سلولهای چشایی با محتویات دهان میباشد.
هر جوانه چشایی توسط حدود ۵۰ فیبر عصبی عصب دهی میشود و هر فیبر عصبی به طور متوسط از ۵ جوانه چشایی ورودی میگیرد. سلولهای چشایی جدیدی تمایز پیدا میکنند و سلولهای قدیمی به طور مداوم با نیمه عمری حدود ۱۰ روز جایگزین میشوند. اگر عصب حسی قطع شود، جوانه چشایی مربوط به آن عصب تحلیل رفته و نهایتاً ناپدید میشود.
در انسان، جوانههای چشایی در مخاط اپیگلوت، کام دهان، حلق، دیواره پرزها یا پاپیلاهای زبان قرار دارند. پاپیلاهای قارچی شکل (Fungiform papillae) ساختارهای گردی هستند که به تعداد فراوان در نزدیکی نوک زبان واقع شدهاند. پاپیلاهای جامی شکل (Circumvallate papillae) ساختارهای برآمدهای با آرایش به شکل V هستند که در پشت زبان قرار دارند. پاپیلاهای برگی شکل (Foliate papillae) در لبه خلفی زبان واقع شدهاند. هر پاپیلای قارچی شکل تا ۵ جوانه چشایی دارد که اکثر آنها در نوک پاپیلا قرار دارند در حالی که هر پاپیلای جامی شکل و برگی شکل تا ۱۰۰ جوانه چشایی دارد که اکثر آنها در امتداد کنارههای پاپیلاها قرار گرفتند.
جوانهای چشایی در دو سوم قدامی زبان توسط شاخه کورداتیمپانی (طناب صماخی) عصب صورتی عصبدهی میشوند. جوانههای چشایی در یک سوم خلفی زبان توسط شاخه زبانی عصب زبانی حلقی عصبدهی میشوند و فیبرهای برخاسته از سایر نواحی به غیر از زبان (مثلاً حلق) از طریق عصب واگ به ساقه مغز میرسند. در هر طرف فیبرهای چشایی میلیندار هستند اما سرعت هدایت آهستهای دارند. این سه عصب در بخش چشایی هسته راه منزوی (NTS) در بصل النخاع یکدیگر ملحق میشوند. از این هسته آکسون نورونهای رده دوم در لمینیسکوس میانی همان طرف بالا رفته و در پریماتها مستقیماً به هسته شکمی خلفی میانی (VPM) تالاموس میروند. از تالاموس آکسون نورونهای رده سوم به قسمت قدامی اینسولا و اپرکولوم فرونتال (قشر چشایی: Gustatory cortex) در قشر مغز همان طرف میروند. این ناحیه در قسمت بالای ناحیه صورت در شکنج خلف مرکزی واقع شده است و احتمالاً ناحیهای است که در درک آگاهانه چشایی و تمییز چشایی را وساطت میکند.
اختصاصی بودن جوانههای چشایی برای محرکهای چشایی اولیه. بررسیهای جوانههای چشایی توسط میکروالکترودها نشان میدهد که در غلظتهای پایین ماده چشایی معمولاً هر جوانه چشایی بیش از همه به یکی از پنج محرک چشایی اولیه پاسخ میدهد اما در غلظتهای بالا بیشتر جوانههای چشایی میتوانند به وسیله دو یا تعداد بیشتری محرک چشایی اولیه و نیز چند محرک چشایی دیگر که در گروههای چشایی اولیه نمیگنجند تحریک شوند.
با توجه به منبع این مطلب که فیزیولوژی پزشکی گانونگ است. در کتاب فیزیولوژی پزشکی گانونگ در صفحه اول مربوط به مبحث چشایی بیان می کند: جوانه چشایی از حدود ۵۰ سلول اپتیلیال تغییر شکل یافته تشکیل شده که برخی از آنها سلولهای چشایی هستند. اما در صفحه دوم این مبحث بیان می کند در داخل هر جوانه چشایی ۴ نوع سلول با ساختار متفاوت وجود دارد سلولهای قاعدهای سلولهای تیره سلولهای روشن و سلولهای بینابینی به سه نوع سلول آخری سلولهای چشایی ۱، ۲ و ۳ اطلاق میگردد این سلولها نورونهای حسی هستند که به محرکهای چشایی یا تاستانتها پاسخ میدهند. ولی براساس منبع فیزیولوژی پزشکی گایتون، سلولهای گیرنده چشایی نورون نیستند بلکه سلولهای اپیتلیال تغییر یافته هستند. بیولوژی کمپبل نیز با گایتون هم عقیده است. ولی براساس منبع فیزیولوژی پزشکی گایتون، سلولهای گیرنده چشایی نورون نیستند بلکه سلولهای اپیتلیال تغییر یافته هستند. بیولوژی کمپبل نیز با گایتون هم عقیده است.
اختلال در تشخیص مزه (حس چشایی)
آگوزیا (فقدان حس چشایی :Ageusia) و هیپوگزیا (کاهش حساسیت چشایی :Hypogeusia) میتوانند به دنبال آسیب به اعصاب زبانی حلقی ایجاد شوند. اختلالات نورولوژیکی مانند اختلالات دهلیزی، فلج بل، دیس آتونومی خانوادگی، مالتیپل اسکلروزیس و عفونتهای خاصی مثل مننگوآنسفالوپاتی آمیبی اولیه نیز میتوانند مشکلاتی را در حساسیت به مزهها ایجاد کنند. آگوزیا همچنین میتواند عارضه جانبی داروهای متعددی نظیر سیس پلاتین و کاپتوپریل یا کمبود ویتامین B۳ و روی باشد. پیری و استفاده از دخانیات نیز میتواند به کاهش حس چشایی منجر شود. دیس گوزیا (Dysgeusia) یا پاراگوزیا (Parageusia: درک ناخوشایند مزه) منجر به احساس یک مزه فلز، شور یا نامطبوع میشود. در بسیاری از موارد دیس گوزیا یک مشکل موقتی میباشد. عوامل دخیل در ایجاد آگوزیا یا هیپوگوزیا میتوانند منجر به حساسیت غیرعادی مزه نیز شوند.