فاصله مرگ تا کما چقدر است؛ معروفترین شخصیتهاییکه به کما رفتند
سام تاجبخش را به خاطر دارید؟ پسر جوانی که ۴ سال پیش بر اثر یک تصادف دلخراش به کما رفت؟ او هنوز به هوش نیامده اما پدر و مادرش با تمام توان و امید، از او مراقبت میکنند و منتظر روزی هستند تا او دوباره به زندگی باز گردد.
بیایید همه با هم، دست به دعا برداریم و از خداوند متعال بخواهیم زندگی دوبارهای را به سام تاجبخش عطا کند…
بیـرون آمــدن دختر ۱۶ ساله بروجنی از کما بعد از چندماه، یکبار دیگر این پرسش را به ذهنها آورد:
چند درصد از افرادی که به کما میروند شانس ادامه زندگی دارند؟ علت فرو رفتن در کما چه تاثیری در بازگشت بیمار دارد؟
مریم باباخانیان، دختر۱۶ ساله بروجنی ۲۹ مهرماه با واژگون شدن اتوبوس دانشآموزی به کما رفت.
سطح هوشیاری مریم در تمام این مدت به گونهای در نوسان بود که گاهی اشک شوق به چشمهای خانواده مریم میآورد و گاهی آنچنان آنها را ناامید میکرد که گویی این آخرین بار است که آنها مریم را میبینند.
با همه این اوصاف، اواخر آذر ماه این خبر منتشر شد: سرانجام هوشیاری مریم بالا رفته و او چشمهایش را بعد از چند ماه به روی پدر و مادرش گشوده است.
او در حال حاضر قدرت تکلمش را از دست داده اما برای به دست آوردن دوباره آن تلاش میکند.
مریم تلاش میکند تا عوارض ناشی از بیهوشی ۲ ماههاش را از جسمش دور کند و دوباره سلامت از دست رفته خود را به دست آورد.
شاید برخی از ما در میان نزدیکان و آشنایانمان با چنین صحنههایی روبهرو بودهایم و این لحظات را تجربه کردهایم اما بیشک تعداد کمی از ما درباره وضعیت کما، شرایط بیماری که در کما فرو رفته و شرایط زندگی برای افرادی که از کما خارج میشوند، اطلاعات داریم.
در این گزارش درباره کما و عوارض آن و مشهورترین شخصیتهایی که در سراسر جهان به کما فرو رفتهاند، مطالبی را میخوانیم.
متخصصان چه میگویند؟
بیهوشی، کما، مرگ مغزی و زندگی نباتی، سطوح مختلف هوشیاری هستند که در شرایط خاص برای بیماران اتفاق میافتند. این وضعیتها برای خود بیمار و اطرافیان خوشایند نیستند، چرا که در بسیاری از موارد اطرافیان در حالت بلاتکلیفی قرار میگیرند که بالاخره وضعیت بیمارشان چهطور خواهد شد؟
هوشیاری در اصل وقوف فرد به زمان، مکان و اشخاص اطراف است.
فردی که دچار افت سطح هوشیاری میشود، ممکن است هوشیاری خود را تنها برای چند لحظه از دست بدهد، یا این که برای ساعتها، روزها و حتی هفتهها و ماهها در این حالت باقی بماند.
سنکوپ یک افت موقتی هوشیاری است که معمولا بیش از چند ثانیه تا چند دقیقه طول نمیکشد. علت این مساله هم قطع موقت خونرسانی به مغز است. پس از بازگشت جریان خون به مغز سطح هوشیاری و عملکرد مغز هم به حالت عادی برمیگردد.
اما حالاتی نیز وجود دارند که در آنها سطح هوشیاری برای مدتی طولانیتر مختل باقی میماند که از آن میان کما، مرگ مغزی و حالت نباتی مشهورتر از بقیه هستند.
کما چیست؟
کما حالتی است که بیمار، هوشیاری خود را تا حد زیادی از دست داده و دیگر قادر به پاسخگویی به محرکها و تحریکات خارجی نیست. در این حالت بیمار نمیتواند به هیچ طریقی با محیط خارج ارتباط برقرار کند. کما معمولا با آسیب وسیع مغز و یا آسیب بخشهایی از ساقه مغز که وظیفه حفظ هوشیاری را برعهده دارند، همراه است.
کما، یک مریضی نیست، بلکه علامتی از یک مریضی یا واکنشی به یک حادثه است که برای بدن فرد اتفاق افتاده است. اکثر کماها، بیشتر از ۴ هفته طول نمیکشند. بعضی از کسانی که به کما میروند، پس از این مدت به سمت زندگی نباتی پیش میروند.
اغلب بیمارانی که پس از یک حادثه به کما میروند، پس از خارج شدن از کما با مشکلات تنفسی در راه هوایی فوقانی مواجه شده و قادر به تکلم صحیح نیستند. در بعضی موارد پس از به هوش آمدن بیمار، بازآموزی و به خاطر آوردن بسیاری از چیزها از جمله حرف زدن و به خاطر آوردن خود شخص، ممکن است لازم باشد.
زندگی نباتی چیست؟
زندگی نباتی یا سندرم آپالیک به حالتی میگویند که فرد چشمانش باز است و گاه و بی گاه به صورت غیر ارادی بدن خود را نیز حرکت میدهد. با وجود این، در پاسخ به محرکهای محیطی هیچ واکنشی در بیمار مشاهده نمیشود.
عملکردهایی مثل ضربان قلب، تنفس، فشارخون و غیره که در اصطلاح پزشکی به عملکردهای خودکار یا خودمختار بدن معروفند، در این فرد بهطور عادی وجود دارد، اما او هیچگونه فعالیت مغزی خاصی ندارد. فرد بیمار هیچگونه ارتباط معنیداری با محیط بیرون و اطرافیان برقرار نمیکند.
زندگی نباتی ممکن است سالها و حتی دهههای متمادی طول بکشد. اگر این وضعیت بیش از یک ماه به طول بینجامد، به آن وضعیت نباتی پایدار میگویند که تقریبا میتوان گفت احتمال بازگشت به حالت عادی بسیار ضعیف است. اما به هر حال موارد بسیاری هم بودهاند که حتی ماهها پس از وقوع این وضعیت، با پیگیری و انجام مراقبتهای کافی به حالت عادی بازگشتهاند.
مرگ مغزی چیست؟
در مرگ مغزی، خونرسانی به مغز متوقف شده و اکسیژن رسانی به آن انجام نمیگیرد. مغز تمام کارکرد خود را از دست میدهد و دچار تخریب غیر قابل برگشت میگردد.
اگرچه پس از مرگ مغزی اعضای دیگر از جمله قلب، کبد و کلیهها هنوز دارای عملکرد هستند، ولی به تدریج در طی چند روز آینده، از کار خواهند افتاد.
بیمار مرگ مغزی، به هیچیک از محرکهای خارجی پاسخ نمیدهد. اندامهایش شل است، پلک نمیزند، صحبت نمیکند، نمیبیند، و در نوار مغز هم هیچگونه شواهدی از عملکرد الکترونیکی مغز دیده نمیشود و بدون استفاده از دستگاه تنفس مصنوعی، قادر به تنفس نخواهد بود.
تفاوت کما با مرگ مغزی
کما در واقع یک نوع اختلال در کارکرد مغز است که شخص دچار کاهش شدید سطح هوشیاری میگردد و به هیچ یک از تحریکات پیرامونش، پاسخ نمیدهد. در کما شانس بهبودی برای برخی بیماران وجود دارد، در صورتیکه در مرگ مغزی، بهبودی بیمار غیرممکن و مرگ وی ظرف چند روز حتمی است.
تفاوت زندگی نباتی با کما
وضعیت زندگی نباتی میتواند بسیار حادتر از کما باشد، زیرا این بیماران هر چند حرکات غیر ارادی از خود بروز میدهند، اما با گذشت زمان هیچ نشانی از هوشیاری از خود بروز نمیدهند. در کما شانس بهبودی برای برخی بیماران وجود دارد.
افراد در زندگی نباتی، از کما بیدار میشوند و مثل افراد عادی چرخههای خواب و بیداری را پشت سر میگذارند، اما هوشیاری خود را به دست نمیآورند.
این بیماران در دورههای بیداری خود به این طرف و آن طرف میچرخند و اغلب حرکتهای واکنشی چون خندیدن، گریستن، بلعیدن و حتی فشردن دست دیگران از آنان سر میزند.
تفاوت زندگی نباتی با مرگ مغزی
زندگی نباتی، همیشه در پی کما رخ میدهد. در زندگی نباتی، شخص بیدار به نظر میرسد (چشمانش باز است) و دارای یک سری حرکات غیر ارادی اعضای خویش است، ولی در مرگ مغزی، بیمار به هیچ یک از محرکهای خارجی پاسخ نمیدهد.
مواد روانگردان باعث زندگی نباتی میشوند
مصرف مواد روانگردان، موجب تخریب غیرقابل برگشت سلولهای مغز میشود. نخستین نشانه این مرحله از تخریب سلولهای مغزی، جنون است و پس از آن فرد دچار هذیان و توهمات میشود که از زندگی عادی جدا شده و به صورت فردی بدون انگیزه و منزوی در میآید و در نهایت کاملاً زندگی نباتی خواهد داشت. حتی ممکن است یک بار مصرف این مواد، مرگ ناگهانی را به وجود آورد. به این دلیل که مواد محرک و روانگردان روی مراکز تنظیم حرارت مغز اثر میگذارند و باعث افزایش دمای بدن همراه با فعالیتهای جسمی خواهند شد.
اگر فرد بیهوشی را دیدیم، چه کنیم؟
اگر با بیماری که دچار افت هوشیاری شده است برخورد کردید، حتما موارد زیر را رعایت کنید:
۱- قبل از هر کاری، اطرافیان را با خبر کنید. سعی کنید در این موارد تنها نباشید. به ویژه سعی کنید از افرادی که در این زمینه، تجربه و آموزش دیدهاند، کمک بگیرید. یکی از اطرافیان، هرچه سریعتر اورژانس را خبر کند.
۲- اگر مجاری هوایی بیمار مسدود شدهاند، آنها را باز کنید. تنفس بیمار باید برقرار شود و جریان خون نیز وجود داشته باشد.
۳- خونسردی خود را حفظ کنید و دور و اطراف بیمار را شلوغ نکنید.
۴- بیمار را در حالت نشسته یا ایستاده نگه ندارید. وضعیت خوابیده (بهویژه وضعیت خوابیده به پهلو) میتواند برای بیمار مناسبتر باشد. اگر بیمار دچار ضربه یا سقوط از ارتفاع شده است، مراقب باشید که به او حرکتهای ناگهانی وارد نکنید چرا که باعث آسیب نخاع خواهد شد. تکان دادن و جابهجا کردن این بیماران باید با رعایت اصول خاصی صورت گیرد.
در مورد بیمارانی که بر اثر تصادف و ضربه به کما رفتهاند معیاری برای سنجش میزان هوشیاریشان داریم که آن را با نام GCS یاد میکنیم.
وقتی بیماری بر اثر تصادف به کما رفت با چشمانی بسته روی تخت خوابیده است و هیچ پاسخی به محرکها نمیدهد؛ اگرچه برخی از بیماران میتوانند با تحریک دردناک تولید صدا کرده، چشمهایشان را باز کنند یا دستشان را به سمت موضع درد ببرند.
قرار گرفتن در وضعیت کما معمولا به دلیل ضربه مغزی و تخریب بافت مغزی و خونریزی یا به دلیل فشارهایی که ناشی از بزرگ شدن تومور در ناحیه مغز است به وجود میآید.»
GCS ابزاری برای اندازهگیری سطح هوشیاری
این سیستم سطح هوشیاری را از ۳ تا ۱۵ تقسیم میکند.
معیار بیداری در انسان ۱۵ است؛ بنابراین اگر GCS بیماری عدد ۱۵ را نشان دهد او بیدار است و به لحاظ سطح هوشیاری در شرایط نرمال قرار دارد و در مقابل آن، فردی که GCS او ۳ باشد کمترین میزان هوشیاری را دارد و شرایط او به مرگ نزدیکتر است. دکتر یاراحمدی در اینباره میگوید: «برای بررسی میزان هوشیاری فردی که در کما فرو رفته، به واکنشهای کلامی و چشمی و حرکتی او باید توجه کرد، فرد اگر بتواند چشمانش را حرکت دهد ۴ امتیاز برای هوشیاری کسب میکند.
اگر بتواند به طور کامل بدنش را تکان دهد ۶ امتیاز کسب میکند و در صورتی که صحبت کند، ۵ امتیاز دیگر به دست میآورد.
بنابراین فردی که تمامی این امتیازها را کسب کند در مجموع ۱۵ امتیاز هوشیاری و بیداری را کسب میکند.
از طرفی در شرایطی که بیمار در کما فرو رود و حداقل سطح هوشیاری را داشته باشد، امتیازش از هریک از محرکهای چشمی، بدنی و کلامی یکاست و در مجموع ۳ امتیاز برای هوشیاری دریافت میکند.»
کمایی که به دلیل سکته، خونریزی، ضربه مغزی، خونریزی ناشی از بزرگشدن و فشار تومور مغزی به وجود میآید از نوع بدخیمترین کماهاست.
معروفترین شخصیتهاییکه به کما رفتند و برگشتند
بازیگران، هنرمندان و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی بسیاری در یک دهه گذشته در سراسر جهان تجربه کما را از سر گذراندهاند.
برخی از آنها با موفقیت این دوره را پشت سر گذاشتند و دوباره زندگی را در آغوش کشیدند و برخی از آنها متاسفانه جان خود را از دست دادهاند.
پروفسور علیاصغر خدادوست، بزرگترین جراح چشم ایرانی مقیم ایالاتمتحده مردادماه ۹۱، به دلیل عارضه قلبی در یکی از بیمارستانهای ایالاتمتحده بستری شد و پس از جراحی بایپس به کما رفت.
او بعد از یک ماه با روند بهبود از این وضعیت خارج شد.
بوریس ووکویچ، بازیکن ۲۲ ساله تیم فوتبال هوفنهایم که ۲۵ آبان ماه گذشته به دلیل تصادف با یک کامیون به کما رفت، پس از یک هفته از کما خارج شد.
او در زمان حادثه دچار افت سطح قند خون بوده و در حال حاضر روزانه ۲ ساعت در هوشیاری به سر میبرد و با خانوادهاش ارتباط برقرار میکند.
شارون استون، بازیگر سینمای تجاری در سال ۲۰۰۱ به دلیل حادثه دچار ضربه و خونریزی مغزی شد. این مسئله موجب شد که او ۹ روز به کما برود. او ۷ ساعت تحت عمل جراحی قرار گرفت و با ترمیم عروق آسیبدیده دوباره به زندگی طبیعی بازگشت.
رضا ایرانمنش، بازیگر سینما و تلویزیون تجربه ۱۷بار کما دارد. او که ۵۰ درصد جانبازی دارد برای آخرینبار به حالت بیهوشی به بیمارستان منتقل شد و مدت یک ماه در کما ماند.
او پس از یک ماه از کما خارج و به زندگی بازگشت.
شاهعلی سرخانی، بازیگر سینما و تلویزیون مهرماه سال ۹۰ از پلههای منزلش پایین افتاد و پس از چند ساعت بیهوش شد و به کما رفت.
او به بیمارستان منتقل شد و یکی، ۲ روز پس از این حادثه درگذشت.
مارتین لارنس، کمدین آمریکایی در سال ۱۹۹۹ دچار گرمازدگی شد و این مسئله موجب شد تا به کما برود.
او ۳ روز به کما رفت و بعد از آن با همراهی تیم پزشکی و مراقبتهایی که از او صورت گرفت دوباره به زندگی بازگشت.
عجیبترین تجربیات مردم بعد از کما
افرادی که از کما جان سالم به در میبرند اغلب مشاهدات و داستانهای جالبی از دورانی که در کما بودند، دارند یا با خروج از کما تغییرات زیادی در روند زندگیشان مشاهده میکنند.
آنچه میخوانید برخی از باورنکردنیترین خاطرات افرادی است که در نشریههای اینترنتی منتشر شده است.
لیلا توی سی، دختر خردسال انگلیسی است که پس از ابتلا به مننژیت به کما رفت و خانوادهاش امیدی به نجات او نداشتند.
لیلا ۳ سال بعد از کما خارج شد و پس از به هوش آمدن، قطعه شعری را که مادرش در دوران کما برایش میخواند، زمزمه میکرد.
یا وین، دختر تایلندی در ۳ سالگی بر اثر تصادف به کما رفت.
او بعد از یک ماه از کما خارج شد اما تغییرات زیادی در روند زندگیاش به وجود آمد.
پدر و مادر وین درباره دخترشان میگویند: او بعد از بیرون آمدن از کما روزی یک بسته سیگار میکشیده و با گریه از اطرافیانش سیگار میخواسته است.
لیز سیکیز، زن۲۳ سالهای است که به دلیل آسیب بافت مغزی در اثر ابتلا به نوعی عفونت در سال ۲۰۰۸ به کما رفت.
او برای چند هفته در کما بود و بعد از آنکه از کما خارج شد، هیچ چیزی از زندگی گذشتهاش حتی دقیقهای را به یاد نداشت.
این زن حافظهاش را از دست داد.
تری والیس در سال ۱۹۸۴ در مزرعهاش با تراکتور تصادف کرد.
او از ناحیه سر و گردن آسیب دید و به کما رفت.
تری به مدت ۱۹ سال در کما بود و وقتی بعد از ۱۹ سال چشمانش را گشود،
مادرش را صدا کرد.
او امروز سلامتش را به دست آورده و تنها حافظه کوتاهمدتش کمی ضعیف شده است.