آلزایمربیماری‌های مغز و اعصابدمانس

فیبینگ درمانی: چرا کارشناسان دروغ گفتن را به فردی مبتلا به زوال عقل توصیه می‌کنند

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۱ میانگین: ۵]

قدم گذاشتن در واقعیت یک نفر با دروغ گفتن یکسان نیست

وقتی صحبت از فرد مبتلا به آلزایمر یا زوال عقل می شود، صداقت  همیشه بهترین سیاست نیست. 

این به این دلیل است که مغز آنها ممکن است نسخه متفاوتی از واقعیت را تجربه کند.

زوال عقل به مغز آسیب می رساند و باعث کاهش تدریجی توانایی درک و پردازش اطلاعات می شود. 

به همین دلیل است که مجبور کردن کسی که نسخه واقعی خود را رها کند و به «دنیای واقعی» ما بپیوندد، می‌تواند باعث سردرگمی، درد، اضطراب، ترس و خشم شود. 

بنابراین، متخصصان مراقبت از زوال عقل اغلب تکنیکی به نام فیبینگ درمانی را توصیه می کنند . این به شما کمک می کند وارد واقعیت فعلی آنها شوید و از ناراحتی و ناراحتی غیر ضروری آنها در امان بمانید.

این تکنیک کمی نیاز دارد که به آن عادت کنید زیرا همراهی با واقعیت جدید بزرگسالان مسن شما می تواند احساس کند که دارید به آنها دروغ می گویید.

اما استفاده از دروغ‌های سفید برای تأیید احساسات و اطمینان بخشیدن به آنها، مطمئناً با دروغ گفتن به دلیل بدخواهانه یکسان نیست. 

ما توضیح می‌دهیم که چرا گفتن حقیقت می‌تواند بی‌رحمانه باشد، چگونه فیبینگ درمانی به شما کمک می‌کند به واقعیت آن بپیوندید، و دو مثال واقعی از نحوه استفاده از فیبرهای درمانی برای ارائه راحتی و اطمینان را به اشتراک می‌گذاریم.

گفتن حقیقت می تواند ظالمانه باشد

به بسیاری از ما از سنین جوانی آموخته ایم که هر نوع دروغی وحشتناک و ناصادقانه است، به ویژه دروغ گفتن به خانواده و هر کسی که به او اهمیت می دهیم و به او احترام می گذاریم.

بنابراین وقتی در مورد استفاده از فیبینگ درمانی برای دروغ گفتن به فرد مبتلا به زوال عقل می شنویم، ممکن است در ابتدا بی رحمانه و اشتباه به نظر برسد.

اما همیشه پایبند بودن به حقیقت، به ویژه در مورد یک موضوع عاطفی یا چیز بی اهمیت، به احتمال زیاد باعث درد، سردرگمی و ناراحتی بزرگسالان شما می شود.

این به این دلیل اتفاق می افتد که زوال عقل مانع از پردازش و نگهداری صحیح اطلاعات می شود.

به علاوه، داشتن مشکلات حافظه کوتاه مدت به این معنی است که آنها احتمالاً به زودی مکالمه را فراموش می کنند، بنابراین دوباره مطرح می شود.

گفتن حقیقت هر بار آنها را مجبور می کند که بارها و بارها ناراحتی جدیدی را تجربه کنند.

آیا لازم است تا این حد برای آنها ناراحتی ایجاد کرد، به خصوص زمانی که حقیقتی که به آنها می گویید احتمالاً اشتباه فهمیده می شود یا به سرعت فراموش می شود؟

فیبینگ درمانی به شما کمک می کند تا به واقعیت آنها قدم بگذارید

یک راه موثر برای قدم گذاشتن در واقعیت بزرگسالان مسن، استفاده از فیبینگ درمانی است.

این به معنای موافقت یا گفتن چیزهایی است که درست نیست برای جلوگیری از ایجاد ناراحتی و ایجاد احساس امنیت و آرامش در او.

از بسیاری جهات، این تکنیک شبیه به این است که به یک دوست بگویید هدیه متفکرانه ای را که به شما داده اند را دوست دارید، حتی اگر واقعاً آن را دوست نداشته باشید. گفتن حقیقت مطلق در آن صورت وضعیت را تغییر نمی دهد و فقط به احساسات دوست شما آسیب می رساند.

در اینجا دو مثال وجود دارد که تفاوت بین کاملاً صادق بودن و استفاده از فیبینگ درمانی را نشان می دهد.

در حالی که موقعیت‌های خاص شما متفاوت خواهد بود، اصول یکسانی برای همراهی آرام با واقعیت‌شان و یافتن حواس پرتی اعمال خواهد شد.

مثال ۱
کاملاً راستگو بودن
مادر شما: مدرسه تمام شده است. مامانم الان اومده منو ببره باید برم بیرون تا منتظرش باشم!

شما: شما ۸۹ ساله هستید. شما چندین دهه است که به مدرسه نرفته اید. و آیا یادت نمی آید که مادرت ۲۵ سال پیش فوت کرد؟ شما نیازی به بیرون رفتن ندارید زیرا او برای بردن شما نمی آید.

مامانت: چی؟ منظورت چیه مامانم مرده؟ نه! اون نمیتونه بمیره!! امروز صبح دیدمش! اون بهم گفت منو میبره!!! باید برم بیرون منتظر بمونم!! (او در حال گریه، آشفتگی و جیغ است.)

استفاده از فیبینگ درمانی
مادر شما: مدرسه تمام شده است. مامانم الان اومده منو ببره باید برم بیرون تا منتظرش باشم!

شما: اوه بله، تقریباً وقت رفتن است. مامانت ازم خواست اول یه میان وعده بهت بدم تا تو راه خونه گرسنه نشی. بیایید کمی آبمیوه و کراکر بخوریم تا منتظریم.

مامانت: باشه، یه میان وعده میخورم.

شما: از این حواس پرتی به عنوان فرصتی برای مشغول کردن او به میان وعده و یک فعالیت سرگرم کننده استفاده کنید تا زمانی که او ایده بردن مادرش را رها کند یا فراموش کند. 

مثال ۲
کاملاً راستگو بودن
همسر شما: من باید الان بروم سر کار. من دیگه دیر اومدم

تو: منظورت چیه؟ تو کار نداری شما ۲۰ سال پیش بازنشسته شدید. و به یاد داشته باشید، شما اکنون آلزایمر دارید. تلاش برای بیرون رفتن را متوقف کنید.

همسرت: چرا اینطوری میگی!؟ تو دروغ می گویی و سعی می کنی مرا زندانی کنی! چرا میخوای جلوی من رو بگیری! من می روم، دست از سرم بردارید! (آنها عصبانی، پریشان هستند و همه چیز را به اطراف می کوبند.)

استفاده از فیبینگ درمانی
همسر شما: من باید الان بروم سر کار. من دیگه دیر اومدم

شما (پیشنهاد ۱): درست است، تقریباً فراموش کردم. خوب ما نمی توانیم بدون یک صبحانه خوب بروی. نگران نباشید، شما زمان زیادی دارید، من فراموش کردم ساعت را بعد از تغییر ساعت عوض کنم.

اگر زمان مناسبی است به آنها یک وعده غذایی یا اگر اینطور نیست یک میان وعده/نوشیدنی بدهید. در حالی که غذا می خورند، درباره موضوعی که از آن لذت می برند، گپ دلپذیری داشته باشند تا آنها را از ایده رفتن به محل کار منحرف کند. یا وقتی حواسشان به اندازه کافی از غذا خوردن منحرف شد، در مورد فعالیت لذت بخشی صحبت کنید که بعد از اتمام غذا با هم انجام می دهید تا مرحله انتقال بعدی را تنظیم کنید.

شما (پیشنهاد ۲): درست است، تقریباً فراموش کردم. بیا کاپشنت را بگیریم، امروز هوا کمی سرد است و مطمئن شوید که ناهارتان پر است. اینجا، من کمک خواهم کرد.

به آرامی آنها را هدایت کنید تا ژاکت خود را به دست آورند و در طول مسیر حواس پرتی دلپذیری پیدا کنند: از پنجره به بیرون نگاه کنید و در مورد پرندگان صحبت کنید، در مقابل یک فعالیت سرگرم کننده نیمه تمام شده مانند یک پازل توقف کنید، برای نوشیدن آب توقف کنید، و غیره. آنها درگیر چیز دیگری هستند و حواسشان پرت می شود، احتمالاً ایده رفتن به سر کار را رها می کنند.


 

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر
منبع
dailycaring.com

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا